شناسهٔ خبر: 20559882 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: جام‌جم آنلاین | لینک خبر

مروری بر رفتارهای نامتعارف در جامعه

از بخشش تا خست

هستند کسانی که هرچه می‌توانند صرفه‌جویی می‌کنند. وقتی همسرشان به آنها خرجی می‌دهد، نصفش را در جوراب و کیسه برنج قایم می‌کنند و نصف دیگرش را نصف می‌کنند و با آن یک‌چهارم باقی مانده گوشت قلوه‌گاه می‌گیرند و آبگوشت بار می‌کنند.

صاحب‌خبر -

آنها اگر مجبور شوند، فقط یک چهارم پس‌انداز را رو می‌کنند و با بقیه‌اش گاه و بی‌گاه طلا می‌خرند و به دست و گردنشان می‌اندازند.

نه مالیات دارد و نه خمس و زکات، اما هیچ وقت این طلا‌ها را نمی‌فروشند.

آنها طلاهایشان را با کیلو وزن می‌کنند. شاید ساق دست‌هایشان از النگو پر باشد، اما در دهانشان دندان نیست.

مدل صرفه‌جویی که آنها یاد گرفته‌اند، طلای بیشتر و دکتر رفتن کمتر است.

از نظر آنها هزینه‌های درمان خصوصا در مورد خودشان کاری بیهوده است و جز طلایی که به خود می‌آویزند و آن هم به وجودشان ملحق نمی‌شود، کار دیگری در حق خودشان نمی‌کنند.

نه ورزش می‌کنند که سلامت جسمی داشته باشند و از زیبایی طبیعی خود لذت ببرند، نه به دندانپزشک اعتقادی دارند، زیرا فکر می‌کنند بهترین کار رها کردن دندان تا مرحله درد است و بعد کشیدن.

نه به تغذیه صحیح فکر می‌کنند و نه به رژیم مناسب. اینها قرتی‌بازی است.

از نظر آنها غذای خوب در بهترین وضعیت قورمه‌سبزی است که رویش یک وجب روغن داشته باشد و برنجی که با ملاقه رویش روغن بریزند.

وقتی از فشارخونشان بپرسی، خبر ندارند و اگر پیشنهاد بدهی چک آپ کنند، می‌گویند ای بابا، آدم باید به یک مرضی بمیرد دیگر.

آنها از بچه‌ها گشاده دستی، از همسر زیبایی و از خودشان سلامت را دریغ می‌کنند و فقط برای روز مبادا جمع می‌کنند؛‌روز مبادایی که شاید مال دیگری باشد؛ همسر دومی که هم خودش را بیشتر دوست داشته باشد و هم همسرش را راضی کند.

گروه دیگری هم هستند که بر خلاف این گروه دستی گشاده دارند.

آنها پول توی جیبشان سنگینی می‌کند و باید سریع از شرش خلاص شوند.

وقتی کسی از آنها قرض بخواهد، نه نمی‌توانند بگویند. متوجه نمی‌شوند کی حقوقشان تمام می‌شود و بهترین لحظات زندگی برای آنها زمانی است که خرج می‌کنند.

شهوت خرج کردن بر زندگی‌شان مستولی می‌شود و وقتی خوشحالند، خرج می‌کنند و وقتی ناراحت هستند، باز هم خرج می‌کنند.

آنها به خودشان می‌رسند. زیادی هم این کار را می‌کنند. ساعات زیادی را در مقابل آینه سپری می‌کنند. لباس‌های زیادی را به تنشان پرو می‌کنند، بی‌این‌که راضی شوند. همیشه در حال لباس خریدن و کنار گذاشتن یا بخشیدن آن هستند، زیرا حس می‌کنند هیچ لباسی به تنشان نمی‌آید.

اول زیبا به نظر می‌رسد، ولی بعد که جلوی آینه می‌ایستند فقط عیوب خود را می‌بینند و از لباس دلزده می‌شوند.

آنها اعتماد به نفس کمی دارند یا تنوع‌طلب هستند؟ شاید هر دو اما خیلی از این افراد بخشنده هم هستند.

گاهی می‌بخشند تا دیگران دوستشان داشته باشند. گاهی می‌بخشند تا دور و برشان خلوت شود و بیشتر خرید کنند و کمتر بازخواست شوند.

گاهی می‌بخشند، چون این کار را دوست دارند و از دیدن خوشحالی دیگران لذت می‌برند، اما هرچه هست این گروه در کار خود تعادل ندارند.

اگر ازدواج کرده باشند، زیاد به راضی کردن شوهرشان اهمیت می‌دهند، طوری که همسرشان حس کند به او آویخته‌اند.

اگر مجرد باشند، با همه می‌جوشند و با کسی براحتی ازدواج نمی‌کنند؛ زیرا فکر می‌کنند زود است یا حیف است در انتظار سوار افسانه‌ای هستند که یک روز برسد.

گاهی حسود هستند و رد هر نگاه همسرشان به دیگران را در مهمانی‌ها می‌زنند و اگر کسی مورد توجه همسرشان باشد، سعی می‌کنند از او زیبا‌تر و فاخر‌تر به نظر برسند و هرچه او دارد، تهیه کنند.

آنها همه چیز را می‌بخشند؛ از پول‌های توی جیبشان برای خرید گرفته تا خریدهایشان به دیگران.

آنها در هر لباسی که باشند، باید فاخر باشند اما این تفاخر هیچ وقت راضی‌شان نمی‌کند.

اگر روی دندان خود الماس کار بگذارند و سرویس چوبشان از برندهای اروپایی یا اندوده در ورق طلا باشد، باز چیزهایی هست که حسرتش را دارند.

میان این دو گروه، گروه‌های زیادی هستند که بیشتر افراد جامعه را تشکیل می‌دهند. نه اهل افراط هستند و نه تفریط و میانه روی و تعادل را پیشه کرده‌اند.

خداوند در قرآن کریم در مورد حد تعادل و صرفه‌جویی یا اسراف می‌فرماید:

(بندگان خداوند) کسانی هستند که هرگاه انفاق کنند، نه اسراف می‌کنندو نه سختگیری، بلکه در میان این دو، حد اعتدالی دارند. (فرقان.67)

امام علی(ع) نیز می‌فرماید: زیاده‌روی و اسراف مکن، زیرا بخشش اسرافکار مورد ستایش نیست و تنگدستی او هم مورد ترحم واقع نمی‌شود.

نظر شما