** دیپلماسی پسابرجامی
توافقی که حاصل ماه ها رایزنی فشرده مقام های ایران با کشورهای گروه 1+5 است، وارد دومین سال حصولش شده است. برجام محصول دیپلماسی چندجانبه گرایانه بود و توافقی است که در آن، هیچ یک از طرفین مذاکره احساس شکست نمی کنند.
آمریکا به تنهایی نمی تواند درباره برجام هیچ کاری انجام دهد و یا آن را لغو کند بلکه یک نظام بین الملل که همان شورای امنیت شامل روسیه، چین، انگلیس فرانسه می شود، به همراه آمریکا باید تصمیم بگیرند و البته 9 عضو دیگر شورای امنیت هم هستند؛ پس ما فقط با آمریکا طرف نیستیم بلکه با مجموعه کشورها طرف هستیم.
از سوی دیگر، پیش از این، برای ما پرونده سازی هسته ای شده بود که این خود محور دوم دستاورد برجام محسوب می شود.
اگر آمریکا توانست اروپا و حتی چین و روسیه را با خودش همراه بکند که به اتفاق آرا به قطعنامه های ضد ایرانی رای بدهند، به خاطر همین گزارش های شورای حکام و آن گزارش «پی.ام.دی» و پرونده سازی هایی بود که از سال 2017 کرده بودند، اگر اینها نبود آمریکا نمی توانست این گونه بین اعضای دایم و غیر دایم شورای امنیت اجماع ایجاد کند و به نوعی به قطعنامه ها مشروعیت ببخشد.
در رابطه با انتقاداتی که پیرامون محدود شدن صنعت هسته ای ایران؛ اگرچه نسبت به قبل، با محدودیت ها و همچنین کنترل و نظارت بیشتر همراه شده است اما این محدودیت ها، کنترل ها و نظارت ها، مانعی بر سر رشد و شکوفایی صنعت هسته ای ایران نیستند. در واقع، فعالیت های هسته ای ایران با تضمین های بین المللی نیز همراه شده است.
بنابراین برجام هم یک سری دستاوردها دارد و هم یک سری نقاط ضعف که به شرح زیر است؛ از جمله مهمترین نقاط قوت برجام که بر همگان مشهود است بحث پایان دادن به 6 قطعنامه فصل هفتمی بود که در تاریخ سازمان ملل بی سابقه است.
از جمله نقاط ضعفی که در خصوص برجام می توان ذکر کرد جملات دوپهلویی است که در متن برجام آمده است زیرا می توان از این جملات دو پهلو برداشت های مختلف داشت. همچنین آمریکا لغو تحریم ها را نپذیرفته و گفته که اجرای آن را متوقف خواهد کرد. از سوی دیگر به بهانه مسائل موشکی و ادعاهایی چون نقض حقوق بشر و حمایت از تروریسم نیز کاخ سفید تحریم هایی را علیه ایران در دستورکار قرار داده است.
بنابراین یکی از نقاط ضعف برجام این است که فقط در مورد مسائل هسته ای محدود بوده است و اکنون مکانیزمی وجود ندارد که بتوان مانع از اقدامات واشنگتن جهت تحریم های بیشتر علیه تهران شد.
در پایان قابل ذکر است که اهمیت اقتصادی کار با ایران در فضای پسابرجام برای اروپایی ها مانع از ورود آنها به تنشی خواهد بود که کاخ سفید درصدد است علیه ایران به راه بیندازد. آنها به دنبال مستحکم تر کردن پیوندهای اقتصادی با ایران بوده و سعی می کنند همه موانع موجود را هم بردارند و رابطه اقتصادی با ایران را به دهه قبل از تحریم ها بازگردانند.
** ناگفته های سیدمصطفی میرسلیم از انتخابات
یکی از تفاوتهای انتخابات ریاست جمهوری دوره دوازدهم با ادوار گذشته، حضور یک نامزد حزبی در صحنه رقابتها بود؛ حزب مؤتلفه اسلامی به عنوان یکی از قدیمیترین تشکلهای سیاسی کشور، سیدمصطفی میرسلیم را به عنوان کاندیدای اختصاصی خود معرفی کرد.
چندی بعد از معرفی او، شماری از اصولگرایان تشکلی به نام «جمنا» را پایه ریزی کردند که هدفش معرفی گزینه واحد از سوی این جریان بود. حزب مؤتلفه اسلامی هم با وجود داشتن یک نامزد حزبی در صحنه، اعلام کرد با «جمنا»یی که میخواست در نهایت به یک نامزد برسد، تعامل خواهد داشت.
این در حالی بود که سیدمصطفی میرسلیم از همان زمان اعلام موجودیت «جمنا» انتقاداتی را متوجه این نهاد کرد؛ او در این گفت وگو از دلایل مخالفتش با «جمنا» میگوید؛ همچنین از تفاوت دیدگاهش با حزب مؤتلفه اسلامی که مقرر کرده بود او در مناظرهها درباره تخلفات منتسب به «محمدباقر قالیباف» شهردار اصولگرای تهران حرفی نزند.
میرسلیم همچنین خبر داد پیش از تشکیل «جمنا» 50 نفر از اعضای مجلس خبرگان رهبری خواستار نامزدی «سید ابراهیم رئیسی» بودند و اصرار و پافشاری آنها بود که تولیت آستان قدس رضوی را به میدان رقابت آورد.
متن کامل این گفت وگو را در تارنمای ایرنامقاله مشاهده نمایید.
** دوئل نهایی و شهردار آینده تهران
انتخاب شهردار آینده تهران که شانزدهمین کلیددار پایتخت خواهد بود، وارد مرحله جدیدی شده است. پنجمین شورای شهر تهران که از آن با عنوان شورای منتخب نام برده می شود به ریاست «مرتضی الویری» که خود تجربه مدیریت عالی شهری تهران را دارد، سعی میکند پیش از آنکه فعالیت رسمیاش را آغاز کند، مقدمات و تمهیدات انتخاب شهردار آینده تهران را در فرآیندی مشخص، ساده سازی کرده و سرعت بخشد.
قبلا این شورا درباره مسائلی مثل بایدها و نبایدهای انتخاب هیات رییسه شورای پنجم و حضور چهارساله یا خروج اعضای انتخاب شده توسط مردم تهران از شورا، تصمیمات مهمی را اتخاذ کرده بود.
همچنین معیارها و روند انتخاب شهردار شانزدهم تهران را در جلسات متعدد مصوب کرده و مقرر شده بود که هر عضو منتخب شورا، سه نفر را به عنوان گزینه مدیریت شهر تهران به جلسه روز چهارشنبه 28 تیر 96 معرفی کند که لیست 24نفرهای که اخیرا درباره آنها رایگیری به عمل آمد، حاصل این تصمیم بود.
باید منتظر ماند و دید که در مرحله بعد از فرآیند انتخاب شهردار تهران و مراحل بعدی که برنامه های شش کاندیدا به شورا ارایه خواهد شد، کاندیداهای شش گانه چه آرایی را به خود اختصاص خواهند داد و دوئل نهایی بین کدام دو نفر از کاندیداها انجام خواهد شد.
کلانشهر تهران که به نفس نفس افتاده است و هوایش، پاکیزگی، معابر سواره رو و پیاده روهای آن، ایمنی روانی و آسمانش، رنگ آبی را به انتظار نشسته است تا مدیری در اندازه های شخصیت ملی، متخصص، باتجربه در مدیریت شهری، مشورت پذیر، پاکدست و پاسخگو در دوئل نهایی انتخاب شهردار شانزدهم، به شهروندان فهیم تهران معرفی شود.
** علت العلل مشکلات اقتصادی
بدون شناسایی ریشه های مشکل نمیتوان چاره کارآمدی برای آن اندیشید. این حکم روشن عقل سلیم اغلب در تحلیل مسائل اقتصاد ایران نادیده گرفته می شود.
نکتهای که بیشتر اوقات مورد غفلت قرار میگیرد، حضور مفهوم بازار در همه پدیدارهای اقتصادی است؛ هیچ گزاره اقتصادی، اعم از خرد و کلان، نمیتوان پیدا کرد که مفهوم قیمت و در نتیجه بازار، در آن مستتر نباشد. بنابراین، شناخت پدیدارهای پیچیده اقتصادی و روابط علّی حاکم بر آنها مستلزم شناخت بازار و کارکرد حقیقی آن است.
مهم ترین کارکرد بازار معلوم کردن نرخ مبادله یا قیمت نسبی است که به صورت علامتی کمیابی نسبی منابع را در رابطه با خواستههای دائما در حال تغییر انسان ها نشان میدهد. با توجه به تغییر شرایط فیزیکی منابع، پیشرفتهای فناوری و شاید مهم تر از همه تحول در خواسته ها و مطلوبیت انسانها، میتوان گفت قیمت های نسبی نیز دائما در معرض تغییرند و سخن گفتن از تثبیت قیمت در حقیقت چیزی جز نفی واقعیت وجودی بازار نیست.
به این ترتیب، بازار را می توان نظام اطلاع رسانی به اصطلاح برخط (آنلاین) در خصوص کمیابی نسبی دائما در حال تغییر منابع به علت تحولات در شرایط فیزیکی، فناورانه و نیز گرایشهای سلیقه ای انسان ها دانست.
هر گونه ایجاد اختلال در این نظام اطلاع رسانی طبیعتا موجب تصمیم گیری براساس اطلاعات نادرست میشود و جامعه را از استفاده بهینه از منابع کمیاب محروم میسازد. با اطلاعات غلط نمی توان تصمیمات درست گرفت.
با قبول این چارچوب نظری با اطمینان میتوان گفت علت اصلی اغلب مشکلات اقتصادی که به صورت اتلاف ناشی از استفاده نادرست از منابع بروز میکند، ناشی از ایجاد اختلال در نظام اطلاع رسانی قیمت ها است.
علتالعلل مشکلات اقتصادی جامعه ما این است که بازارها به دلیل مداخلات دولت به درستی عمل نمی کنند و با دادن علائم قیمتی نادرست موجب انحراف در تخصیص منابع کمیاب می شوند. برای حل مشکلات اقتصادی باید به علت ها پرداخت نه معلول ها.
افت سطح درآمد واقعی، کمبود تقاضای کل، مازاد موجودی انبار بنگاه ها و بیکاری گسترده عوامل تولید هیچ کدام علت اصلی و اولیه مشکلات اقتصادی ما نیست، بلکه جملگی آنها معلول یک علت هستند. بنگاه ها به دلیل دریافت اطلاعات قیمتی نادرست از بازارهای مخدوش و دستکاری شده تصمیمات نادرستی گرفته اند و با مشکل فروش نرفتن محصول مواجه شدهاند.
از دیگر سو روییدن قارچ گونه موسسات اعتباری که با رفتارهای غیرمسوولانه خود بخش پولی و مالی اقتصاد را به بن بست کشانده اند معلول سیاستهای نادرست سرکوب مالی بازار پول از یکسو و تزریق بیدریغ پول پرقدرت بانک مرکزی از سوی دیگر است. ادغام این موسسات راه چاره نهایی نیست.
در نتیجه تا زمانی که سیاست های دستوری بر بازار پول و اعتبار حاکم باشد، این معضل همچنان به اشکال مختلف تداوم پیدا خواهد کرد.
**نگرانی «یوشکا فیشر» از آینده خاورمیانه
«یوشکا فیشر» وزیرامورخارجه پیشین آلمان در این یادداشت به موضوع نابودی داعش و پیامدهای آن در آینده خاورمیانه و دیگر نقاط جهان پرداخته است.
تداوم این الگوی خشونت در منطقه خاورمیانه به نظر تقریبا قطعی است زیرا این منطقه توان حل و فصل تعارضات داخلی خود یا ایجاد چارچوبی عملگرا برای ایجاد صلح را ندارد.
در واقع خاورمیانه در جایی میان قرون 19 و 20 در تله افتاده است. در این شرایط، قدرتهای غربی نیز تا حد زیادی برای خشونت و دشمنی که در خاورمیانه وجود دارد، مقصر هستند.
به هیچ وجه نباید نقش روسیه تزاری در شرایط امروز این منطقه را نادیده گرفت. پس از جنگ دوم جهانی، حکومت جانشین روسیه تزاری، یعنی اتحاد شوروی و رقیب جنگ سرد آن، ایالات متحده دخالتهای چندگانه خود در این منطقه را آغاز کردند.
در واقع ایالات متحده آمریکا بیشترین نقش و تاثیر را در آشوبهای امروز خاورمیانه داشته است. علاقه شدید آمریکا به خاورمیانه از اساس در نیاز این کشور به نفت بوده است؛ اما با آغاز جنگ سرد، منافع اقتصادی به سرعت جای خود را به منافع استراتژیک برای مقابله با شوروی و به وجود آمدن دولتهای دوست شوروی و ضدغربی در این منطقه داد.
بعد از آن تلاشهای آمریکا برای تثبیت نقش و نفوذ خود در خاورمیانه با اتحاد این کشور با (رژیم) اسرائیل تکمیل شد و در نهایت ادامه آن با دو دخالت نظامی بزرگ در دو جنگ خلیج فارس در عراق همراه شد.
همچنین دخالت آمریکا در افغانستان نیز انعکاس و واکنش شدیدی در خاورمیانه داشته است. شورش مورد حمایت آمریکا در افغانستان در دهه 1980 ـ که تحت عنوان جهاد علیه اشغالگری شوروی شروع شد ـ
دو تن از متحدان استراتژیک آمریکا یعنی عربستان و پاکستان را به تهدیدات استراتژیک تبدیل کرد که این مساله خود را به خوبی در ماجرای 11 سپتامبر نشان داد.
در دوران بوش پسر، امپریالیسم ایده آلیستی جای واقع گرایی سفت و سخت را گرفت که نتیجه آن بیثباتی مداوم خاورمیانه در کلیت آن بود و به ایران اجازه داد تا حوزه نفوذ خود را گسترده کند.
بعد از نابودی داعش، فصل بعدی تاریخ خاورمیانه را رقابت آشکار و مستقیم بین عربستان سعودی سنی و ایران شیعه برای تسلط بر خاورمیانه رقم خواهد زد. تاکنون این رقابت خاموش و تعارض پنهان، تنها تحت پوشش و توسط نایبان رخ داده است. دو قدرت بزرگ جهانی که اکنون در منطقه فعال هستند، آشکارا جایگاه خود را در این تعارض مشخص کردهاند: ایالات متحده در سمت عربستان سعودی و روسیه با ایران.
در آینده، جنگ فعلی علیه تروریسم، جای خود را به این تعارض برای هژمونی منطقهای خواهد داد. با توجه به منزوی ساختن قطر از سوی عربستان سعودی و چهار کشور متحد سنی آن که بخشی از آن به خاطر نزدیکی قطر به ایران بوده، این تعارض به اولین مرحله حساس خود در قلب خاورمیانه رسیده است: خلیج فارس.
هر نوع تعارض و درگیری نظامی با ایران، منطقه را به آتش خواهد کشید و دامنه آن بسیار فراتر از هر تعارض و درگیری قبلی خواهد رفت. با توجه به وجود این مسائل حل نشده و گسترده شدن تعارض هژمونیک میان ایران و عربستان، فصل بعدی در تاریخ منطقه خاورمیانه هر چیز میتواند باشد، غیر از صلح و ثبات.
«باراک اوباما» رییس جمهوری وقت آمریکا به فکر خروج نیروهای نظامی آمریکا از این منطقه بود که رسیدن به این هدف به لحاظ سیاسی و نظامی مشکل از آب درآمد. به همین دلیل بود که او هرگونه مداخله نظامی در سوریه – حتی با استفاده از حمله هوایی – را رد کرد و خلأیی به وجود آورد که به سرعت توسط روسیه پر شد و نتیجه آن را میبینیم.
جانشین اوباما، «دونالد ترامپ» رییس جمهوری آمریکا نیز در کمپینهای انتخاباتی خود وعده خروج از خاورمیانه را داد. از زمان انتخابات به بعد، او دست به حمله موشکی به سوریه زده است، وارد تعهدات بیشتری در قبال عربستان سعودی و متحدان آن شده و درگیریهای لفظی و تعارض لفظی علیه ایران را گسترش داده است.
به این ترتیب دلیلی برای خوش بینی به آینده خاورمیانه وجود ندارد.
متن کامل مطالب بالا را می توانید در تارنمای ایرنامقاله بخوانید.
** تارنمای 'ایرنا مقاله' به نشانی http://article.irna.ir و با آدرس کانال تلگرامی @Irnaresearch با هدف اطلاع رسانی و انعکاس مقالات؛ گزارش ها؛ تحلیل های متنوع در موضوعات داخلی و خارجی ؛ به بازنشر مقالات و مطالب مهم روز ایران و جهان می پردازد.
پژوهشم**9160**2040
نظر شما