شناسهٔ خبر: 20045409 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: تسنیم | لینک خبر

گزیده‌ای از رازهای دهه شصت

R41383/P41383/S9,1299/CT12

نسلی که سال‌های ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی را درک کرده است، هرگاه از گرایش گروه‌های سیاسی به اغواگری سخنی به میان می‌آید، بلافاصله یاد تجربه تلخ فدا شدن گروه قابل اعتنایی از جوانان در مسلخ رفتار فریبنده گروهک منافقین می‌افتد.

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، گاهی یک اتفاق لازم است تا بهانه‌ای باشد برای کاوش میان برگ‌های فراموش شده تاریخ. رقابت‌های انتخاباتی دوازدهمین دوره ریاست جمهوری یکی از همین اتفاقات بود. رقابتی که در کشاکش آن برخی نامزدهای انتخاباتی از مدار انصاف خارج شدند و بخشی از تاریخ پر افتخار جمهوری اسلامی را با عباراتی نظیر «38 سال زندان و اعدام» توصیف کردند. ستادهای انتخاباتی و طرفداران‌شان روز و شب به شایعه‌پردازی و شبهه سازی دامن زدند تا برخورد مقتدرانه جمهوری اسلامی ایران با گروهک تروریستی منافقین در دهه 60 را جنایت جلوه دهند؛ همه اینها بازی‌ای ناجوانمردانه با حیثیت نظامی اسلامی برای چند روز بیشتر تکیه زدن بر کرسی ریاست جمهوری بود؛ سودای قدرتی که امروز به کام است و فردای قیامت بلای جان. همین اتفاق بود که زبان گلایه رهبر معظم انقلاب را در 14 خرداد 1396 گشود تا دهه شصت را «مظلوم» خطاب کنند و هشدار دهند که مبادا «جای جلاد و شهید عوض شود.» اما حادثه 17 خرداد 1396 با به خاک و خون کشیدن زنان و مردان بی‌گناه در ساختمان مراجعات مردمی مجلس شورای اسلامی و حرم بنیانگذار انقلاب اسلامی، عمق سخنان رهبری را برای افکار عمومی ایران بیش از پیش ملموس و باورپذیر ساخت. حالا قدر و منزلت نعمتی به نام امنیت کاملا مشخص شده؛ نعمتی که جز با برخود مقتدارانه با جریان‌های تروریستی و اخلا‌ل‌گر حاصل نمی‌شود. به همین مناسبت و به منظور بازخوانی بخشی از روزهای پر التهاب دهه شصت مناسب دیدیم نگاهی دوباره به برخی سرفصل‌های کتاب «رازهای دهه شصت» با محوریت سازمان منافقین بیندازیم. کتابی که توسط پژوهشگر متعهد حوزه تاریخ سیاسی کشورمان جناب آقای «مرتضی صفارهرندی» به رشته تحریر درآمده است و سعی کرده تا با نگاهی منصفانه و دقیق به مرور حوادث انقلاب اسلامی از مقطع پیروزی انقلاب تا رحلت امام خمینی(ره) بپردازد. این کتاب پیشتر در سال 1391 وارد بازار نشر شد و مورد توجه و استقبال دانشجویان و محققان و علاقه‌مندان به تاریخ معاصر قرار گرفت که از امروز دفتر پژوهش‌های کیهان بخش‌های کوتاهی از آن را در قالب پاورقی برای مخاطبان منتشر خواهد کرد.
نسلی که سال‌های ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی را درک کرده است، هرگاه از گرایش گروه‌های سیاسی به اغواگری سخنی به میان می‌آید، بلافاصله یاد تجربه تلخ فدا شدن گروه قابل اعتنایی از جوانان در مسلخ رفتار فریبنده گروهک منافقین می‌افتد. این تجربه چگونگی تحول گروه‌های افراطی را از ادعای سردمداری در «مبارزه با امپریالیسم» تا تبدیل آنان به «مزدوران امپریالیسم» باورپذیر می‌سازد. منافقین به‌رغم بی‌اعتقادی به روش و هدف مبارزاتی امام خمینی (ره)، وقتی ناباورانه به نظاره سقوط نظام شاهنشاهی نشستند، برای تسلط بر دولت انقلابی خیز برداشتند.
آنان کوشیدند رهبری انقلاب را متقاعد سازند که در میان نیروهای مذهبی و تحصیل کرده، هیچ مجموعه منسجمی جز آنان برای اداره دولت وجود ندارد.
خاطره دکتر جواد منصوری از آن روزها، چنین گرایشی را در میان سرکردگان سازمان منافقین نشان می‌دهد.
در سال 57، آبان ماه، (یعنی سه ماه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی) همین محمدرضا سعادتی که از سران مجاهدین خلق هم بود، در زندان اوین به مرحوم آیت‌الله طالقانی پیغام داد که: «اگر بیرون رفتید به آقای خمینی پیغام بدهید که دولت تشکیل ندهد. ما خودمان اعضای دولت را مشخص کرده‌ایم و کشور را اداره خواهیم کرد و ما هستیم که صلاحیت اداره کشور را داریم و اگر شما دولت تشکیل دهید شکست خواهید خورد!» مرحوم طالقانی پاسخ داده بودند که: «شما که هستید که می‌خواهید در مقابل شخصیت عظیم امام بایستید؟» البته مجاهدین خلق یا همان منافقین اصلاً انتظار چنین پاسخی را از مرحوم طالقانی نداشتند و طبعاً به هدف‌شان که ایجاد شکاف بین ایشان و حضرت امام بود نرسیدند.

منبع:کیهان

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه سایر رسانه‌ها

نظر شما