با کاهش بارشها و حاکمیت خشکسالی بر کشور، کارشناسان بارها مدیریت جامع حوضه آبخیز و عملیات آبخیزداری را از مهمترین و بهترین روشهای مدیریت پایدار منابع آب و راه حل عبور از خشکسالی و همچنین مدیریت مخاطرات طبیعی از جمله سیل و فرونشست زمین دانستهاند اما آبخیزداری چیست و چگونه میتواند به مدیریت منابع آب کمک کند.
حوضه آبخیز عرصهای است که رواناب ناشی از بارش روی آن توسط آبراههها جمعآوری و به یک خروجی نظیر رودخانه، آب انباشت، تالاب، دریاچه و دریا هدایت میشود. به عبارتی دیگر حوضه آبخیز تمامی سطحی را در بر میگیرد که آبهای سطحی در آن منطقه به سمت نقطه یا محل مشخصی جریان مییابد.
ایران کشوری است که عموماً تحت تأثیر رخدادهای حدی اقلیمی قرار دارد به طوری که حد بالای آن سیلاب و حد پایین آن خشکسالی است و خشکسالی اخیر و سیلهایی که طی سال ۹۸ در برخی استانهای کشور رخ داد، بیانگر این شرایط حدی بود.
فعالیتهای آبخوانداری و آبخیزداری جزو راهکارهای مؤثر و زیربنایی در زمینه پیشگیری از پیامدها و خسارتهای ناشی از مخاطرات طبیعی است؛ چراکه میتوان از طریق آن در دوران ترسالی بارشهای مازاد را ذخیره کرد و در زمان حاکمیت خشکسالی با هدایت بهینه و بهرهوری از حداقل بارش تبعات خشکسالی را به حداقل رساند.
به گفته کارشناسان، اجرای پروژههای آبخیزداری در جلوگیری از اُفت سطح آبهای زیرزمینی و ذخیره آب، کاهش خسارتهای ناشی از سیل، پیشگیری از فرسایش خاک، بهبود شرایط زیست محیطی، کاهش خسارت ناشی از خشکسالی و تغذیه سفرههای زیرزمینی، بهبود اشتغال، ارتقای سطح درآمد روستاییان و آبخیزنشینان و بالا بردن ارزش تفرجگاهی مناطق زیر پوشش میتواند از نقش بسیار مؤثری برخوردار باشد.
آبهایی که هدر میرود
نه تنها خشکسالی در دو دهه گذشته موجب آسیبهای فراوان به مردم شده است بلکه هنگام بارش باران نیز همه ساله بیش از ۴۰۰ شهر و ۸ هزار روستا به دلیل قرار گرفتن در مناطق بحرانی سیلخیز دچار خسران میشوند در حالی که تنها با ایجاد سازههای آبخیزداری به ویژه در مناطق خشک کشور علاوه بر اینکه میتوان از بروز سیل جلوگیری کرد قادر به تأمین آب مورد نیاز روستاییان نیز خواهیم بود.
بنا بر آمار منتشره در استانی همچون سیستان و بلوچستان در فصل مونسون و بارشهای سیلآسای مدیترانه افزون بر میلیاردها مترمکعب آب به صورت سیلاب کاملاً از دسترس سرزمینهای خشک و سکونتگاهها خارج شده و به دریا میریزد علاوه بر آن زندگی بسیاری از روستاییان را ویران کرده است در حالی که اگر طرحهای آبخیزداری در این مناطق جدی گرفته شود میتوانستیم به توسعه روستاها و اقتصاد مردم کشاورز این منطقه کمک کنیم.
دکتر علیاکبر دماوندی؛ رئیس گروه منابع طبیعی مرکز تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی
مدیریت جامع منابع آب و خاک
رئیس گروه منابع طبیعی مرکز تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی در خصوص اهمیت آبخیزداری در مدیریت منابع آب و خاک به قدس میگوید: آبخیزداری فراتر از صرفاً اقدامهای فنی و مهندسی کنترل سیل است؛ این یک رویکرد مدیریتی جامع است که تمامی اجزای حوضه آبخیز – شامل خاک، آب، پوشش گیاهی و حتی جوامع انسانی – را به منظور برقراری یک تعادل پایدار مدنظر قرار میدهد و انجام عملیات آبخیزداری تا حد قابل توجهی از بروز سیلابهای مخرب و تخریب عرصه منابع طبیعی و تشدید وقوع بلایای طبیعی پیشگیری میکند و موجب احیای منابع آب و خاک میشود.
علیاکبر دماوندی با اشاره به اینکه هدف نهایی آبخیزداری به حداقل رساندن اثرات سوء- فرسایش شدید خاک و وقوع سیلابهای ویرانگر- است که به طور مستقیم از عدم تعادل در این اکوسیستم ناشی میشوند، میافزاید: بیش از ۸۰درصد از مساحت کشور ما در زمره اقلیمهای خشک و نیمهخشک قرار دارد و ایران با ویژگیهای اقلیمی خاص خود، یکی از آسیبپذیرترین مناطق جهان در برابر مخاطرات هیدرولوژیکی محسوب میشود، به این معنا که نه تنها ایران، بلکه همه مناطق خشک و نیمهخشک با کمبود کلی نزولات آسمانی مواجه هستند، ضمن آنکه بارندگی در این مناطق به گونهای است که حجم قابل توجهی از بارندگیهای سالانه در بازههای زمانی بسیار کوتاه و با شدت بسیار زیاد رخ میدهد - ما آنها را با عنوان بارشهای سیلابی میشناسیم- و اگر این بارشها در مناطق فاقد پوشش گیاهی مناسب و ساختارهای نگهدارنده خاک رخ دهد، نه تنها منجر به از دست رفتن سریع و غیر قابل کنترل حجم عظیمی از آب و فرسایش خاک میشود، بلکه ضرر و زیانهای مالی و حتی جانی به ساکنان منطقه وارد خواهد شد.
تخریب خاک در سیلابها
این عضو هیئت علمی سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی ادامه میدهد: حدود یک ماه پیش نخستین بارش پاییزی که در استان گیلان و منطقه انزلی داشتیم، در کمتر از ۱۲ ساعت حدود ۲۰۰ میلیمتر باران داشتیم که خوشبختانه انزلی منطقهای مرطوب با پوشش گیاهی مناسب است و این بارندگی در زمین فرو نشست، اما اگر مشابه این بارش در استانهای سیستان و بلوچستان، کرمان و یا دیگر استانهای خشک و نیمهخشک ببارد، پیش از آنکه فرصت کافی برای نفوذ به سفرههای آب زیرزمینی فراهم شود به دلیل سرعت جریان آب و قدرت حمل ذرات رسوبی موجب فرسایش شدید لایه بالایی و ارزشمند خاک نیز میشود.
به گفته دکتر دماوندی لایه سطحی خاک –۱۰ سانتیمتر روی خاک - باارزشترین قسمت خاک و حاوی بیشترین مواد آلی است که قابلیت حاصلخیزی گیاهان را دارد و همین مقدار خاک باارزش حاصل فرایندهای طبیعی هزاران ساله است و اگر این لایه از خاک با آبهای سیلابی از بین برود، بیتردید ذخیره ژنتیکی و کشاورزی کشور به مخاطره خواهد افتاد.
بیمهنامه ملی در برابر مخاطرات طبیعی
این پژوهشگر مروج ارشد متخصص آبخیزداری و بیابانزدایی در خصوص تأثیر آبخیزداری در پیشگیری از هدررفت آب و فرسایش خاک اظهار میکند: آبخیزداری راهکاری برای کاهش سرعت جریانهای آبی در آبراههها و دامنههاست تا فرصت نفوذ آب به سفرههای زیرزمینی فراهم و از فرسایش خاک پیشگیری شود که این مهم از طریق پوشش گیاهی تحقق مییابد.
دماوندی میافزاید: نمونه موفق آبخیزداری در کشور منطقه سرخهحصار در شرق تهران است که پس از سیلاب سال ۱۳۶۴ – سیلابی که در شرق تهران رخ داد و علاوه بر خسارتهای طبیعی خسارتهای مالی و جانی به همراه داشت- اجرا شد و از آن پس تاکنون منطقه را در برابر سیلابهای بعدی بیمه کرده است، در واقع آبخیزداری نوعی بیمهنامه ملی در برابر مخاطرات طبیعی محسوب میشود.
رئیس گروه منابع طبیعی مرکز تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی با اشاره به اینکه فعالیتهای آبخیزداری ساختاری دوگانه دارند که شامل اقدامها در دامنهها و اقدامها در آبراههها میشود، میگوید: این اقدامها ترکیبی از مهندسی عمران و مهندسی بیولوژیکی است به طوری که در دامنهها و آبراههها با کاشت گیاهان- با ریشههای قوی- یا ایجاد پلههای خاکی یا سنگی برای کاهش شیب و هدایت آب به صورت کنترل شده اقدام میشود تا با پیشگیری از سرعت آب در آبراههها و دامنهها، سیلاب پیش از رسیدن به سرعت فرسایش خاک، در زمین نفوذ کند و جذب سفرههای آب زیرزمینی و مانع هدررفت آب شود.
موانع ساختاری و مالی مزمن
دماوندی ادامه میدهد: ایدهآل این است که حوضههای آبخیزداری کشور، حوضههایی سرسبز با پوشش گیاهی مناسب باشند، اما واقعیت این است که به دلیل شرایط اقلیمی خاص کشور و بیتوجهی به آبخیزداری، بیش از ۸۰ درصد حوضههای آبخیزداری ایران فاقد پوشش گیاهی مناسب است.
وی با بیان اینکه ایران دارای حدود ۱۳۸ میلیون هکتار اراضی آبخیز و منابع طبیعی است، میافزاید: با وجود اهمیت حیاتی و اثربخشی اثبات شده، برنامههای آبخیزداری در ایران با موانع ساختاری و مالی مزمن و عمیقی روبهرو هستند زیرا بودجه سازمان منابع طبیعی برای پوشش کل اراضی بسیار ناچیز است و تنها حدود یک درصد از نیاز سالانه کشور پوشش داده میشود، در حالی که مدیریت جامع این وسعت عظیم، نیازمند سرمایهگذاری سالانه چند برابری است.
اهمیت امنیت غذایی پایدار
این پژوهشگر مروج ارشد متخصص آبخیزداری و بیابانزدایی در خصوص دلایل رکود سرمایهگذاری در حوزه آبخیزداری در چند دهه اخیر میگوید: رکود فعلی ناشی از فشارهای خارجی، تورم فزاینده و کاهش بودجه واقعی دستگاهها نسبت به هزینههای اجرایی -دستمزد و مصالح- بوده که مانع اجرای برنامههای آبخیزداری شده است. با این حال محاسبه خسارتهای سالانه ناشی از مخاطرات اقلیمی -سیلابها، هدررفت آب و فرسایش خاک- نشان میدهد میزان این خسارتها همواره از توان مالی دستگاههای متولی برای پوشش آن بیشتر بوده و توجه به این نکته بسیار حائز اهمیت است.
دماوندی ادامه میدهد: مدیریت جامع منابع آب و خاک با امنیت ملی گره خورده و ضرورت دارد جزو اولویتهای نخست کشور قرار گیرد، زیرا امنیت غذایی پایدار و کاهش وابستگی به واردات محصولات کشاورزی تنها از طریق حفاظت از منابع آب و خاک داخلی میسر است و بدون تضمین منابع آب و خاک، هیچ برنامه بلندمدتی برای توسعه کشاورزی موفق نخواهد بود. از این رو، آبخیزداری نباید به عنوان یک هزینه یا فعالیت صرفاً زیست محیطی دیده شود، بلکه باید به عنوان یک سرمایهگذاری استراتژیک مورد توجه قرار گیرد.
کاهش هزینههای عمومی کشور
رئیس گروه منابع طبیعی مرکز تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی با تأکید بر اینکه اجرای پروژههای آبخیزداری به ویژه در مناطق کشاورزی و دامنههای بالادست، نوعی سرمایهگذاری با بازدهی بالا و بلندمدت محسوب میشود، میافزاید: سرمایهگذاری در زمینه آبخیزداری، علاوه بر افزایش نفوذ آب و تغذیه پایدار منابع آب زیرزمینی، موجب امنیت آبی، حفاظت از خاک حاصلخیز، افزایش عمر مفید زمینهای کشاورزی، افزایش تولیدات کشاورزی و امنیت غذایی، کاهش هزینههای ترمیم ناشی از تخریب زیرساختها در سیلابها، کاهش خسارتهای جانی و به طور کلی کاهش هزینههای عمومی کشور میشود.
به گفته دکتر دماوندی، رفع چالشهای مزمن مالی و مدیریتی در حوزه آبخیزداری نیازمند اصلاح ساختاری در بدنه دولت است و پیشنهاد میشود تشکیلات آبخیزداری -مانند دهه ۷۰ - در سطح سازمان بزرگتری دیده شود تا منابع لازم جذب شود.