یک روز، زمانی که وزیر تجارت بینالملل و صنعت بودم ساعت سه و نیم بعدازظهر از پنجره به بیرون نگاه کردم، شماری از کارمندان را می دیدم که در حال رفتن هستند. وقتی علت را پرسیدم گفتند آنها زودتر می روند تا به ترافیک سنگین نخورند. ولی شما در ازای کاری که انجام میدهید حقوق میگیرید و دشواریهایی که با آن روبرو میشوید جزو کار شماست. آنها از مناطق مختلفی میآیند و این هم بخشی از کار و زندگی کاری آنهاست. من نمی خواستم زیاد روی این مواضع غیرحرفهای مکث کنم به همین دلیل نظام ثبت زمان آمد و رفت کارمندان را مطرح ساختم تا به عنوان یک حرکت سراسری همه کارمندان دولتی ما را شامل شود. همچنین کارمندان ما فاقد وفاداری هستند، به این معنا که در طول زندگی خود با یک شرکت همراه نیستند؛ آنها مرتب و برای بهبود درآمدهای خود از این صاحبکار به آن صاحبکار جابجا میشوند و هیچ تلاشی برای بهبود در کیفیت کار و افزایش کارایی خود برای ارتقا به جایگاهی بالاتر و دریافت حقوق بیشتر به عمل نمی آورند. در مقابل، وفاداری نسبت به یک صاحبکار تا همین گذشته نزدیک، یکی از خصلتهای ژاپنیها به شمار میرفت که خود تضمینی براین بود که هرکس حداکثر تلاش خود را برای خدمت به شرکتش انجام میداد؛ همچنانکه منافع و سرنوشت کارمند و کارگر نیز ارتباط تنگاتنگی با شرکت داشت تا جایی که شرکت تنها مسیر منطقی بهبود جایگاه او و درآمدش را تشکیل میداد. این نوعی “خودخواهی فراتر از خویشتن” به شمار میرفت. کارگر با تحقق سود برای شرکت و نه در ارتباط با کار برای تحصیل حقوق بهتر ـ آنگونه که معمولاً در جاهای دیگر در پرتو نظامهای صنعتی مختلف صورت می گیرد ـ به منافع خودش خدمت میکرد.
این نوع نگرش و مواضع نقش مؤثری در جهش صنعتی ژاپن ایفا کرد. مایه خوشنودی است که ببینیم در میان کارگران “مالزی” نیز همین حس وفاداری به علت سیاست “نگاه به شرق” رسوخ کرده و در این صورت ما بسی بیش از اکنون، شاهد پیشرفت و توسعه خود خواهیم بود. موضع کارگران اروپایی در ازای کار، کاملاً متفاوت است. آنها بر شرکت متمرکز نمیشوند و دارای گرایشهای فردی هستند و وفاداری زیادی نسبت به شرکتهایی که استخدامشان کرده اند، ندارند و برای کمک به موفقیت شرکتهای خود، تمامی آنچه در توان دارند را به خرج نمیدهند و حتی زمانی که شرکت در شرایط دشواری قرار میگیرد، خواست هایی را مطرح میکنند که تنها ثمرهاش مشکلات بیشتر برای شرکت و تحمیل بار اضافی بیشتر بر شرکتی است که از هر زمان دیگری در این کار ناتوان تر است. به همین دلیل است که امروزه بسیاری از محصولات در اروپا تولید نمیشود. ما به اروپا به عنوان اینکه در جستجوی الگوی صنعتی هستیم، نگاه نمیکنیم. اخلاق کاری آنها توان صنعتیشان را از پای درآورده و دیگر برای مالزی صنعتی، سودی ندارند.
طبق نظام تجارت آزاد، مؤسسات حرفهای باید چالشهای رقابت را بپذیرند و برای برتری، تولیدات یا خدماتی که ارائه می دهند باید در سطح کیفی بالایی باشد و قیمت معقولی هم داشته باشد. دستمزدهای بسیار بالا و کمک هزینههای دیگری که کارگران دریافت میکنند، در صورتی که با بهبود کیفیت و کارآیی تولید همراه نباشد، در هزینههای تولید مؤثر میافتد و هر درگیری میان سندیکاها و کارفرمایان، مواضعی را ایجاد میکند و هزینههای اضافی به بار میآورد، حتی اگر خواستهای کارگران را تحقق بخشیده باشد. ولی اگر این هزینههای اضافی با افزایش تولید توأم نباشد مؤسسه مربوطه ناکام خواهد ماند و برتری موسسه یا شرکت، با قیمت بسیار بالایی به دست خواهد آمد و در نهایت کارگران نه فقط به حقوق بهتری دست نخواهند یافت بلکه کار و روزی خود را هم از دست خواهند داد.
ادامه دارد
پزشک در ردای نخست وزیر
صاحبخبر -
∎