شناسهٔ خبر: 23019272 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه اطلاعات | لینک خبر

پزشک در ردای نخست وزیر

صاحب‌خبر -
 

رهبران سندیکاهای مالزی عموماً منطقی هستند ولی هنگامی که در کنفرانس‌های “سازمان بین‌المللی کار” حضور پیدا می‌کنند میان آنها و سندیکالیست‌های اروپایی ـ که رهبران سندیکاهای تجاری مالزی را به تقاضای دستمزدهای بیشتر و بهبود شرایط کار تشویق می‌کنند ـ نوعی اثرپذیری متقابل صورت می‌گیرد و باعث می‌شود چنین مطرح کنند که کارگران مالزی قربانیان استعمار سرمایه داری هستند. در برخی مناسبت‌ها استدلالم این بود که سندیکالیست‌های اروپایی معمولاً هیچ علاقه‌ای به رفاه کارگران مالزی ندارند زیرا آنها بیشتر علاقمند به حمایت از شغل خود در پوشش ارائه طرح‌های حمایتی هستند. علت هم آن است که اگر درخواست‌های کارگران مالزی کمتر باشد و همسویی و همدلی زیادی میان کارگران و کارفرمایان وجود داشته باشد و در صورتی که کارگران عادی از حسن نیت برخوردار باشند، سرمایه‌گذاری‌ها با شتاب بیشتری وارد مالزی می‌شود، چه بسا بتوانیم در این حالت سرمایه‌گذاری‌های بیشتر اروپایی و از آنجا بازارهای آنان را در مرحله‌ معینی جذب کنیم و در این صورت کارگران اروپایی و سندیکاهای تجاری آنها شغل‌های خود را از دست خواهند داد ولی اگر کارگران مالزی درخواست‌های زیادی داشته باشند، از سرمایه‌گذاری‌های خارجی کاسته خواهد شد و شغل‌ها در همان اروپا باقی خواهد ماند. یاری گرفتن از منابع خارجی ابزار مهمی برای کاستن از هزینه‌های تولید است و اکنون، مطلوبیت این کار تا حدود زیادی افزایش یافته است زیرا کمک گرفتن از کشورهایی که دستمزد ساخت قطعات در آنها پایین باشد هزینه‌های تولید را کاهش می‌دهد. برای اینکه “مالزی” همچنان برای سرمایه‌گذاران جاذبه‌ سرمایه‌گذاری داشته باشد باید سطح دستمزدهای نسبتاً پایین و نیز امنیت صنعتی خود را حفظ کند و حتماً باید اختلاف‌ها و نزاع‌ها از طریق گفتگو یا سازش و نه اعتصابات، حل و فصل شود.
می‌توان با کنترل تورم سطح زندگی نسبتاً معقولی را حفظ و به تدریج بهبود بخشید و این همان روندی است که “مالزی” پیموده است. ما هرگز نظام کنترل قیمت کالاهای اساسی را کنار نگذاشتیم. تا مدتها پس از پایان جنگ می‌شد با یک رینگت در مالزی همان چیزهایی را خریداری کرد که در “ایالات متحده آمریکا” به بهای یک دلار می‌خرند، یعنی پایین بودن دستمزدها ضرورتاً منجر به پایین آمدن سطح زندگی نمی‌شود. طبقات مختلف مالزی بیشتر گرایش به تقلید کورکورانه از شیوه‌های اروپایی دارند به همین دلیل سندیکاهای تجاری ما بر اساس فرهنگ مالزی و در راستای حقایق حرفه‌ای عمل نمی‌کنند. برخی از سندیکالیست‌های “مالزی” معتقدند اعتصاب کردن، اقدامی منطقی برای مجازات کارفرما به همان شکلی است که سندیکاهای اروپایی انجام می‌دهند. با گفتگوها و مناقشه‌هایی که با سندیکالیست‌های تجاری متقاضی افزایش دستمزد داشتم باید آنها را قانع می کردم که ما آن اموالی را که اروپایی‌ها دارند، نداریم. مدت زمان زیادی لازم بود تا به نوعی تفاهم دوستانه با شورای سندیکاهای کارکنان خدمات عمومی و مدنی (کیوباکس) برسیم. ولی پیش از رسیدن به این تفاهم، سندیکا به ریاست “تی ناریندان” همواره تهدید به اعتصاب می‌کرد. شاید فکر می‌کرد زیانی که بر اثر متوقف ماندن کار صنعتی به دولت وارد می شد آنقدر هست که دولت را وادار به پذیرش خواست های کارگران کند. همین تصور روابط میان دولت و سندیکا را مسموم ساخته بود. من با توجه به سابقه‌ کار با سندیکای کارگران کمپوت آناناس سازی مالایایی، متوجه شدم که باید روابط بهتری با سندیکاهای بخش دولتی و خصوصی برقرار سازم. لذا ساعت‌های زیادی را به گفتگو با رهبران “کیوباکس″ سپری کردم و طی آن مشکلاتی را که کشور با آنها روبرو می‌شود توضیح دادم، [در آن تجربه] توانستم اوضاع را از دید آنها نگاه کنم و مشروعیت برخی خواست هایشان را پذیرفتم و با آنها موافقت کردم و در پایان به جای رویارویی میان کارفرما و سندیکاها، روابط عقلانی و حتی دوستانه برقرار شد.
ادامه دارد