اشکان مرادی| سالهای قبل و پیش از آنکه روغنهای امروزی وارد خانهها شوند، مردم از روغن حیوانات و دانههای روغنی استفاده میکردند، به همین دلیل در آن زمان شغلی بود به نام عصاری و مکانی به نام عصارخانه. به عقيده باستانشناسان و برحسب قراين و شواهد به دست آمده، توليد روغن از دانههاي گياهي در ايران از حدود 7هزار سال پيش وجود داشته و بهصورت ابتدايي و با ابزارهاي ساده تهيه ميشده است.
از روغنهای تولیدشده در عصارخانهها استفادههای بسیاری میکردند مثلا روغن چراغ در دوران صفوی و قاجار روغن کرچک بود. در این چراغهای پایهدار، فتیلهای از پنبه لوله کرده در روغن میانداختند و سرش را در ناودانی پیاله میگذاشتند (پیهسوز). از روغن کرچک در طب نیز استفاده میشد، حکیمان در بیمارستان عصر صفوی از این روغن در رفع درد شکم استفاده میکردند.
از زمان صفویه عصارخانهها و آسیابهای مخصوص خردکردن سنگ و زردچوبه و فلفل و امثالهم وجود داشت که عبارت بودند از یک محوطهای که در وسط آن سنگ گرد بر روی هم قرار داشت و این دو قطعه سنگ از یک طرف با اهرمی به یک رأس چارپا مثل الاغ یا شتر و قاطر و اسب متصل بود که با حرکت دورانی سنگ رویی آسیاب را به حرکت درمیآورد و با گردش سنگ آنچه مواد از قبیل نمک و دانههای زردچوبه و فلفل به وسط سنگ مزبور ریخته میشد، نرم میشد ولی در قسمت بالایی متحرک جایگاهی بود که مواد خردشونده را به داخل آن میریختند تا از داخل سوراخ به زیر سنگ رفته و بعد خرد شود. اما نوعی دیگر همین آسیابها بود که به نام عصارخانه معروف بود و این عصارخانهها به همان شکل که گفته شد کار میکردند اما با این تفاوت که به جای نمک و غیره مواد نباتی و روغنی مثل کرچک و غوره و سفیدآب حمام، پوست انار و مازو (جهت دباغی)، برگ حنا، زردچوبه، پشوه (بوتهای برای ساختن چوبک) را به داخل آن میریختند تا روغن آنها گرفته شود. از چرخش سنگ عمودی بر روی دانههایی كه بر سنگ زیرین قرار داشت، روغن دانهها گرفته میشد و ذرهذره از سوراخ سنگ زیرین به وسیله لوله به حوضچه اتاق مجاور میریخت. سطح این اتاق كاملا پوشانده شده بود و فقط راهرو و دریچه كوچكی، چند پله پایینتر از كف اتاق به آن وصل میشد كه از این طریق روغنی كه به مخزن وارد شده بود به وسیله ظرف دستهداری، تخلیه و در حلبهای مخصوصی ریخته و به محلهای مصرف خود منتقل میشد.
جالب اینکه حیواناتی را که برای بهحرکت درآوردن سنگ رویی متصل میکردند معمولا چشمشان را میبستند تا گردش دورانی حیوان را دچار سرگیجه و ناراحتی نکند و از این جالبتر اینکه متصدی عصارخانه زنگی هم به گردن حیوان میبست و از آسیاب خارج میشد تا با خیال راحت در اطاق مجاور رفته و استراحت کند، بهصدا درآمدن زنگ هم نشانه آن بود که حیوان درحال حرکتکردن باشد در غیر این صورت از حرکت باز ایستاده و متصدی میباید حیوان را بار دیگر به حرکت درآورد.
استفاده از روغن توليدشده از عصارخانهها در مساجد، مكتبخانهها و منازل باعث شده بود اين بناها نزد مردم محترم و مقدس باشند.
درباره تقدس عصارخانه نزد مردم گفته شده چون تيرهاي چوبي عصارخانه معمولا 10 تا 12 متر طول داشتند و جابهجايي و حركت دادن آنها در كوچههاي تنگ و پرپيچ شهر دشوار بوده است، هر جا كه حركت تير چوبي با ديوار يا مانعي برخورد ميكرده است، آنجا را تخريب ميكردند. اين خسارتها نهتنها اعتراضي از جانب مالكان ساختمانها و عمارتها به همراه نداشت، بلكه صاحب خانه اين تخريب را مبارك قلمداد ميكرد و به خاطر آن سور (مهماني) ميداد.
بعد از ورود صنعت روغنکشی از کشورهای دارای این صنعت کارایی این شغل از رونق افتاد و جز یک مورد بقیه آنها دیگر کار نمیکنند. تنها عصارخانه کشور که همچنان مشغول به فعالیت است «عصارخانه بیطرف » شهرضاست که در طول سال به مدت چهار ماه فعال است.
شغلهایی مانند عصاری نشان میدهد مردم در گذشته برای کسب درآمدی اندک، چه کارهای مشکلی انجام میدادند و گلایه نداشتند، شاید یکی از بزرگترین اثرات پیشرفت تکنولوژی همین گلایه و راحتطلبی ما باشد، تکنولوژیای که قرار بود زندگیمان را راحتتر کند، راحتطلبمان کرده است.
این هفته: عصاری
عصارخانههای بیاسب
صاحبخبر -