به گزارش خبرگزاری حوزه، حادثه هجوم به خانه وحی و اهانت به بانوی بزرگ اسلام، حضرت فاطمه زهرا (سلامالله علیها)، از دردناکترین وقایع تاریخ صدر اسلام است که پیامدهای شوم آن، مسیر امت اسلامی را برای همیشه تغییر داد. آگاهی از جزئیات مقاومتها و اقدامات آن حضرت در روزهای پایانی عمر شریفشان، برای هر مسلمان حقیقتجویی ضروری است. پرسش از فعالیتهای حضرت پس از این حادثه، پرسشی است که پاسخ به آن، هم چراغ راه است و هم درس زندگی.
بر این اساس پاسخ ارائهشده از سوی مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی در کتاب «مالک فدک»، تقدیم شما مخاطبین گرامی میگردد.
پرسش:
حضرت فاطمه سلاماللهعلیها هنگام هجوم به خانه، بعد از مجروح شدن، به دنبال حضرت علی علیهالسلام به مسجد رفتند؟ حضرت زهرا سلاماللهعلیها از زمان هجوم به خانه و مجروح شدن تا زمان شهادت چهکارهایی انجام داد؟
پاسخ:
بعد از رحلت نبی اکرم صلیاللهعلیهوآله و جریان غصب خلافت امام علی علیهالسلام توسط اهل سقیفه، حضرت فاطمه سلاماللهعلیها این اهتمام را داشتند که حق ولایت امام علی علیهالسلام را بازپس بگیرند. در همین راستا آن حضرت در تلاش بودند تا چهره واقعی اهل سقیفه و عواقب سکوت در برابر این افراد را تبیین کنند.
حضرت فاطمه سلاماللهعلیها برای اجرایی کردن این مطلب خود پیشقدم شدند. یکی از اقدامات حضرت در جریان هجوم به خانه ایشان نمود پیدا کرد. در این جریان وقتی ایشان با شجاعت تمام مانع بردن حضرت علی علیهالسلام به مسجد برای بیعت با ابوبکر شدند، همین امر سبب شد که مأموران حکومت بهصورت ناجوانمردانه آن حضرت را مجروح کنند. حضرت فاطمه سلاماللهعلیها بعد از مجروحیت نیز تا شهادت سعی کردند مسیر افشاگری علیه اهل سقیفه و حمایت از امام علی علیهالسلام را ادامه دادند.
بعد از رحلت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و جریان غصب خلافت توسط اهل سقیفه، حضرت فاطمه سلاماللهعلیها در کنار امام علی علیهالسلام سعی در بازپسگیری حق امیرالمؤمنین علی علیهالسلام داشتند.
رفتن به درِ خانههای مهاجران و انصار و یادآوری فضایل حضرت علی علیهالسلام و بیعت آنان با امام در دوره پیامبر (۱)، بیان خطبه فدکیه و تبیین حقایق و افشای چهره اهل سقیفه در آن بعد از جریان غصب فدک (۲)، زیارت قبور شهدا (در احد) هر هفته، روزهای دوشنبه و پنجشنبه(۳)، نمونهای از اقدامات حضرت فاطمه سلاماللهعلیها بود.
بعد از عدم یاری رساندن مردم به امام علی علیهالسلام، عدهای از یاران امام به همراه آن حضرت تصمیم گرفتند تا در اعتراض به اهل سقیفه در خانه حضرت فاطمه سلاماللهعلیها تحصن کنند(۴). این تحصن گرچه یک اعتراض خاموش بود، اما به شدت برای اهل سقیفه گران آمد؛ چراکه ادامه این تحصن، آن هم در خانهی حضرت فاطمه سلاماللهعلیها، میتوانست وجدانهای خوابیده و غفلتآلوده اهل مدینه را بیدار کند.
لذا ابوبکر به عمر بن خطاب دستور داد تا به همراه عدهای به خانه حضرت فاطمه سلاماللهعلیها بروند و تحصن را بشکنند. در این مرحله آنان توانستند به جز امام علی دیگر کسانی که در خانه تحصن کرده بودند را از خانه خارج کنند، اما امام علی علیهالسلام همچنان به تحصن خویش ادامه داد.(۵)
همین امر سبب شد ابوبکر از عمر بخواهد امام علی علیهالسلام را به هر شکلی شده از خانه بیرون بیاورند و با آوردن ایشان به مسجد، وی را مجبور به بیعت با ابوبکر بکنند. عمر بن خطاب برای اجرایی کردن فرمان ابوبکر به همراه عدهای به سمت خانه حضرت حرکت کردند و این در حالی بود که فریاد میزد: علی علیهالسلام باید برای بیعت به مسجد بیاید وگرنه خانه را با اهلش به آتش میکشم.(۶)
بر اساس گزارشهای تاریخی، عمر بن خطاب بعد از آنکه حضرت فاطمه سلاماللهعلیها مانع ورود او و همراهانش به داخل منزل شد، این تهدید را عملی ساخت و با آتش زدن درب منزل حضرت و شکستن درب وارد خانه شد که در جریان این هجوم آسیب جدی به پهلوی حضرت فاطمه سلاماللهعلیها وارد شد که در نتیجه فرزندشان محسن سقط شد.(۷)
حضرت فاطمه سلاماللهعلیها بر اثر مجروحیت در اثر هجوم، وقتی مشاهده کرد دستهای امام علی علیهالسلام را بسته و کشانکشان میخواهند به سمت مسجد ببرند(۸)، با گرفتن پیراهن آن حضرت مانع بردن ایشان به مسجد شد. عمر بن خطاب به قنفذ و همراهانش دستور داد که با غلاف شمشیر به بازوی حضرت فاطمه سلاماللهعلیها بزنند که در نتیجه بازوی آن حضرت بهشدت مجروح شد.(۹)
بعدازاینکه امام علی علیهالسلام را بهاجبار و کشانکشان به مسجد بردند، حضرت فاطمه سلاماللهعلیها در حالی که بهشدت مجروح شده بودند بهسختی خود را به مسجد رساندند و مشاهده کردند که شمشیر را زیر گلوی امام گذاشتهاند و میخواهند حضرت را مجبور به بیعت کنند.
حضرت فاطمه سلاماللهعلیها بعد از آن تهدید کردند که اگر امام را رها نکنند به کنار قبر پیامبر میروند و آنان را نفرین میکنند. بر اساس گزارشهای تاریخی با رسیدن حضرت فاطمه سلاماللهعلیها به کنار قبر پیامبر، افراد حاضر در مسجد نشانههای غضب الهی را مشاهده کردند و همین امر باعث شد که آنان امام را رها کنند.(۱۰)
بعد از این جریان بر اساس شواهد تاریخی حضرت فاطمه سلاماللهعلیها در اثر شدت مجروحیت تا شهادت در بستر افتادند.
در طول این ایام نیز، حضرت دست از مبارزه برنداشت و به مناسبهای مختلفی که پیش میآمد نارضایتی خویش را از حوادث بعد از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و مسیران آن اعلام میکرد. ازجمله در جریان عیادت ابوبکر و عمر از آن حضرت، ایشان بهصراحت نارضایتی و غضب خویش از آنان و عملکردشان را اعلان کردند.(۱۱)
علاوه بر این آن حضرت فاطمه سلاماللهعلیها به امام علی علیهالسلام وصیت کرد شبانه و مخفیانه ایشان را به خاک بسپارند زیرا نمیخواهند ابوبکر و عمر بر بدن ایشان نماز بخوانند.(۱۲)
بر اساس گزارشهای نقلشده در مدتی که حضرت فاطمه سلاماللهعلیها در بستر افتاده بودند، جبرئیل به نزد او میآمد و او را تسلی میداد و او را از جایگاه پدر بزرگوارشان در بهشت آگاه میکرد و به او ازآنچه برای نسل وی پس از او رخ خواهد داد خبر میداد و امام علی علیهالسلام آنان را مکتوب میکرد که این نوشته به مصحف فاطمه سلاماللهعلیها شهرت یافت.(۱۳)
نتیجه:
حضرت فاطمه سلاماللهعلیها بعد از رحلت پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله بر روشنگری و احقاق حق حضرت علی علیهالسلام و اثبات غاصب بودن اهل سقیفه اصرار داشتند. رفتن به درب خانه صحابه، خواندن خطبه در مسجد، دفاع از حضرت علی علیهالسلام در جریان هجوم به خانه ایشان، اعلام نارضایتی از عملکرد ابوبکر و عمر و در نهایت وصیت به دفن شبانه برخی اقدامات حضرت برای رسیدن به این هدف بود.
پی نوشت:
۱. «بنا بر نقل «سلیم بن قیس» از سلمان فارسی: پس از جریان سقیفه، چند شب به صورت متوالی امیرالمؤمنین علیهالسلام در حالی که همسرش حضرت فاطمه سلاماللهعلیها را بر مرکبی سوار کرده و دست حسین علیهالسلام را گرفته بودند، به در خانه تمام کسانی که در بدر حضور داشتند، مراجعه و طلب بیعت کردند». سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج ۱، ص ۲۶ و ص ۲۱۶.
۲. در مورد جریان غصب فدک و خطبه فدکیه، مطالعه مدخل فدک در سایت ویکیشیعه مناسب است.
۳. کلینی محمدابن یعقوب، الاصول من الکافی جلد ۳ ،صفحه ۲۲۸، جلد ۴صفحه ۵۶۱
۴. عسگری ثقیفه : بررسی نحوه شکلگیری گیری حکومت پس از پیامبر، ص ۹۹
۵. ابن قتیبه، ابو محمد عبدالله بن مسلم، الإمامه و السیاسه المعروف، ج ۱، ص ۳۰-۳۱
۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج ۳، ص ۲۰۲؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج ۱، ص ۵۸۶.
۷. مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، ص ۱۸۵؛ ابنابیالحدید، عبدالحمید بن هبةالله، شرح نهجالبلاغه، ج ۱۴، ص ۱۹۲-۱۹۳.
۸. مسعودی، علی ابن حسین، مروجالذهب، ص ۱۴۶.
۹. طبری آملی، محمد ابن جریر، دلائل الامامه ص ۱۳۴
۱۰. طبری آملی، محمدابن جریر، المسترشد فی امامه علی ابن ابی طالب ع، ۳۸۱
۱۱. سلم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج ۱، ص ۸۶۹؛ ابن قتیبه، ابو محمد عبدالله بن مسلم، الإمامه و السیاسه المعروف، ج ۱، ص ۳۱؛ طبری، دلائل الإمامه، ص ۱۳۴-۱۳۵.
۱۲. واقدی، محمد بن عمر، کتاب المغازی، باب غزوه خیبر، ج ۵، ص ۱۳۹؛ صدوق، ابوجعفر محمد بن علی، علل الشرائع، ج ۱، ص ۱۸۵.
۱۳. صفار قمی، محمد بن حسن بن فروخ، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلیاللهعلیهوآله، ص ۱۵۴ و ۱۵۷؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۱۸۶-۱۸۷.