انسان امروز تقریبا هیچگاه از دیده شدن رها نیست؛ حضور پیوسته در فضای آنلاین، جایی که دادهها و خاطرات برای همیشه قابل دسترساند، موجب شده انسان با نوعی ماندگاری مجازی روبهرو شود. روانشناسان معتقدند جهان دیجیتال تجربه انسان از زندگی و مرگ را بازتعریف کرده است.
در همین زمینه، لیلا مولایی، روانشناس و مشاور، در گفتوگو با خبرنگار آناتک به بررسی اثرات روانی ماندگاری دیجیتال بر درک انسان از مرگ و فناپذیری پرداخته است. او توضیح میدهد که چگونه حضور دائمی در فضای آنلاین میتواند احساس جاودانگی نمادین (symbolic immortality) ایجاد کند، اما همزمان باعث افزایش اضطراب شناختی و فاصله گرفتن از واقعیت مرگ شود.
فردی که خاطرات زندگی خود را در شبکههای اجتماعی ثبت میکند، ممکن است تصور کند که با مرگ او چیزی از وجودش از بین نمیرود؛ اما حذف ناگهانی حساب کاربری یا فقدان آن، میتواند این تصور را فرو بریزد و اضطراب وجودی را تشدید کند
مولایی در این گفتوگو از دوگانگی تجربه انسان در مواجهه با ردپای دیجیتال سخن میگوید؛ از یکسو انسان میل به ماندگاری و دیدهشدن دارد، و از سوی دیگر، ترس از وابستگی و دور شدن از دنیای واقعی را تجربه میکند.
آیا حضور همیشگی در فضای آنلاین بر درک انسان از فناپذیری تاثیر دارد؟
حضور دائمی در فضای آنلاین میتواند درک انسان از فناپذیری را تغییر دهد. در روانشناسی وجودی گفته میشود که انسان با آگاهی از مرگ خود مواجه است و این آگاهی میتواند اضطراب وجودی ایجاد کند. در دنیای دیجیتال، آثار و دادههای ما مانند پستها، عکسها و ویدئوها تقریبا ماندگار هستند. این ماندگاری ممکن است در فرد احساسی ایجاد کند که بخشی از او برای همیشه زنده خواهد ماند.
این پدیده از دو منظر قابل بررسی است. از منظر مثبت، میتواند اضطراب مرگ را از طریق ایجاد حس ماندگاری نمادین کاهش دهد. نظریهپردازانی، چون ارنست بکل (Ernest Becker) بر این باورند که انسانها با خلق اثرات ماندگار، معنای وجود خود را تثبیت میکنند.
از منظر منفی، همین ماندگاری ممکن است باعث ایجاد فاصله با واقعیت فناپذیری و در نتیجه افزایش اضطراب شناختی شود؛ زیرا انسان میداند در بدن فانی است، اما دادههای دیجیتال او همچنان باقی خواهند ماند. این تضاد میتواند به تجربههایی مانند بیواقعیتپنداری (derealization) یا بیگانگی منجر شود.
برای مثال، فردی که خاطرات زندگی خود را در شبکههای اجتماعی ثبت میکند، ممکن است تصور کند که با مرگ او چیزی از وجودش از بین نمیرود؛ اما حذف ناگهانی حساب کاربری یا فقدان آن، میتواند این تصور را فرو بریزد و اضطراب وجودی را تشدید کند.
ماندگاری ردپای دیجیتال چه اثری بر احساس رهایی یا اضطراب دارد؟
پستها، عکسها، پیامها و دادههای ذخیرهشده، تاثیری دوگانه دارند. از یک سو میتواند موجب احساس رهایی شود؛ زیرا برخی افراد با ثبت دائمی تجربیات خود نوعی اثبات وجود را تجربه میکنند. این حس دیده شدن و مهم بودن، بر اساس نظریههای روانشناسی مثبتنگرانه میتواند عزتنفس و معنا در زندگی را تقویت کند.
از سوی دیگر، این ماندگاری میتواند اضطراب و آسیب روانی ایجاد کند. چنین وضعیتی در روانشناسی با عنوان «اضطراب نمایشی» یا «اضطراب آنلاین» شناخته میشود؛ یعنی افراد دائما نگران برداشت دیگران از گذشته دیجیتال خود هستند.
برای مثال، فردی که در نوجوانی تصاویر نامناسبی منتشر کرده است، ممکن است بعدها از ماندگاری این محتوا دچار اضطراب اجتماعی شود. در مقابل، هنرمندی که آثار خود را در فضای آنلاین منتشر کرده است، شاید احساس کند کارهایش پس از مرگ نیز زنده میمانند و این امر برایش آرامشبخش باشد.
آیا تمایل افراد به ماندگار شدن ردپای دیجیتالشان نشانه ترس از فراموش شدن است؟
بله، تمایل به ماندگاری دیجیتال اغلب با ترس از فراموش شدن یا اضطراب فناپذیری مرتبط است. بر اساس نظریههای روانشناسی وجودی و نظریه مدیریت وحشت، انسانها برای مقابله با ترس از مرگ و بیمعنایی به دنبال ایجاد نشانههای ماندگار میروند.
فضای دیجیتال این امکان را فراهم کرده است که افراد اثری از خود برای دیگران بر جای بگذارند و نوعی ماندگاری نمادین تجربه کنند.
برای نمونه، فردی که بهطور مداوم خاطرات، نوشتهها و ویدئوهای شخصی خود را منتشر میکند، ممکن است در واقع نگران فراموش شدن باشد و از طریق ثبت دیجیتال احساس کند هویتش پس از مرگ نیز توسط دیگران به یاد آورده میشود.
روانشناسان تاکید دارند که مواجهه آگاهانه با مرگ، بخشی از سواد هیجانی عصر جدید است. انسان امروز باید بیاموزد میان حفظ خاطرات و رهایی از وابستگی دیجیتال تعادل برقرار کند تا حضور در فضای مجازی نه تهدیدی برای سلامت روان، بلکه ابزاری برای تداوم معنا در زیست انسانی باشد.
انتهای پیام/