هرچقدر هم که فناوریها پیشرفته باشند، بدون اعتماد، مشارکت و درک فرهنگی کاربران، شهر هوشمند به هدف خود نمیرسد. شهر هوشمند بیش از هر چیز، به شهروندان هوشمند نیاز دارد.
فرهنگ؛ حلقهٔ پنهان در زنجیرهٔ شهر هوشمند
مطالعات دانشگاهی و گزارشهای بینالمللی از جمله گزارش UN-Habitat (۲۰۲۵) درباره شهرهای انسانمحور نشان میدهند که عوامل فرهنگی نظیر باورهای اجتماعی، میزان اعتماد عمومی، نگرانی از حریم خصوصی و سطح سواد دیجیتال، بیشترین تأثیر را بر میزان استفادهٔ واقعی از فناوریهای هوشمند شهری دارند.
به بیان سادهتر، اگر شهروندان درک روشنی از کارکرد یک سامانه نداشته باشند، یا نسبت به امنیت دادههای خود احساس اطمینان نکنند، احتمال استفاده از آن فناوری بسیار پایین است. حتی در شهرهایی که بهترین زیرساختها را دارند، نبود اعتماد و آگاهی میتواند به شکست کامل پروژه بینجامد.
در چارچوب مدلهای شناختهشدهای، چون (Technology Acceptance Model (TAM))، دو عامل اصلی درک سودمندی و سهولت استفاده تعیینکنندهٔ نیت رفتاری کاربران هستند. اما در محیط شهری، این دو متغیر با مؤلفههای فرهنگی درهمتنیدهاند: فرهنگ اعتماد به دولت، عادتهای اجتماعی، و ارزشهای حاکم بر جامعه تعیین میکنند که شهروندان تا چه حد حاضرند به سیستمهای دادهمحور تکیه کنند.
اعتماد، حریم خصوصی و سواد دیجیتال؛ سه ستون پذیرش
یکی از اساسیترین مؤلفهها برای پذیرش فناوریهای شهری، اعتماد به نهادهای دولتی و ارائهدهندگان خدمات است. پژوهشها نشان دادهاند که اگر مردم باور نداشته باشند که دادههایشان با شفافیت و مسئولیتپذیری مدیریت میشود، از نصب یا استفاده از خدمات دیجیتال شهری اجتناب میکنند. این مسئله بهویژه در سامانههایی که اطلاعات شخصی یا مکانی کاربران را ذخیره میکنند، حساستر است.
از سوی دیگر، نگرانی نسبت به حریم خصوصی به یکی از موانع جدی در مسیر شهرهای هوشمند بدل شده است. بسیاری از شهروندان از نظارت بیش از حد، جمعآوری بیضابطهٔ دادهها یا احتمال استفادهٔ تجاری از اطلاعاتشان بیم دارند. اگر این نگرانیها برطرف نشود، فناوری در ذهن شهروندان نه ابزاری برای رفاه، بلکه تهدیدی برای آزادی تلقی میشود.
عامل دیگر، سواد دیجیتال است. حتی بهترین سامانههای هوشمند نیز بدون مهارتهای لازم در استفاده، ناکارآمد خواهند بود. شهروندانی که آموزش ندیدهاند یا از ابزارهای دیجیتال کمتر استفاده میکنند، احساس سردرگمی یا بیاعتمادی بیشتری دارند. گزارش بانک جهانی در زمینهٔ نوآوری شهروندمحور تأکید میکند که آموزش دیجیتال باید بخشی از راهبرد رسمی شهرهای هوشمند باشد تا همهٔ اقشار جامعه از مزایای فناوری بهرهمند شوند.
فرهنگهای متفاوت، رویکردهای متفاوت
فرهنگهای گوناگون، برداشتهای متفاوتی از فناوری دارند. برای مثال، در کشورهای شرق آسیا مانند کرهجنوبی یا ژاپن که اعتماد عمومی به نهادهای دولتی بالاتر و نظم اجتماعی ریشهدارتر است، شهروندان استقبال بیشتری از فناوریهای نظارتی و خدمات دادهمحور دارند. اما در اروپا یا آمریکای شمالی، حساسیت نسبت به حریم خصوصی بسیار بیشتر است و مردم خواهان کنترل دقیقتری بر دادههای خود هستند.
در جوامعی که بر استقلال فردی و کنترل محلی تأکید دارند، هرگونه فناوری که حس «نظارت از بالا» را القا کند، با مقاومت روبهرو میشود. بنابراین، یک راهحل فنی یکسان نمیتواند در همهٔ شهرها موفق باشد؛ پروژهها باید با فرهنگ، تاریخ و ارزشهای جامعهٔ محلی سازگار شوند.
تجربههای جهانی؛ وقتی فرهنگ مسیر فناوری را تعیین میکند
به گزارش (mckinsey)نمونههای بینالمللی این واقعیت را تأیید میکنند. در شهر بارسلون، پروژههای هوشمندسازی زمانی با استقبال عمومی روبهرو شدند که
شهرداری اصل «مالکیت داده توسط شهروندان» را پذیرفت و سامانهها را بهصورت متنباز طراحی کرد. در مقابل، برخی پروژههای مشابه در آسیا به دلیل ابهام در نحوهٔ استفاده از دادههای شخصی، با اعتراضهای گسترده مواجه شدند.
مطالعات مککنزی نشان میدهد شهرهایی که شهروندان را از همان ابتدا در طراحی خدمات مشارکت دادهاند، سه برابر بیشتر از دیگر شهرها به نرخ پذیرش بالا دست یافتهاند. این یافته نشان میدهد که فرهنگ مشارکت، مهمتر از تبلیغ و اجبار است.
ضرورت طراحی انسانمحور
گزارش «UN-Habitat» دربارهٔ شهرهای انسانمحور تأکید میکند که فناوری هوشمند باید به خدمت انسان درآید، نه برعکس. بر اساس این گزارش، طراحی خدمات شهری باید با مشارکت واقعی شهروندان انجام شود؛ از مرحلهٔ ایدهپردازی تا آزمون نهایی. چنین رویکردی، نهتنها رضایت مردم را افزایش میدهد، بلکه اعتماد عمومی به نهادهای شهری را نیز تقویت میکند.
بهعلاوه، شفافیت در مدیریت دادهها و ارتباط مؤثر با شهروندان از ارکان اصلی موفقیت است. وقتی کاربران بدانند دادههایشان چگونه جمعآوری، ذخیره و تحلیل میشود و چه فوایدی برای آنها دارد، احساس امنیت و کنترل بیشتری میکنند و تمایلشان به استفاده از خدمات افزایش مییابد.
راهبردهای پیشنهادی برای سیاستگذاران
به گزارش (build-up)برای تقویت پذیرش فرهنگی فناوریهای شهری، سیاستگذاران باید ترکیبی از اقدامات فنی و اجتماعی را بهکار گیرند. نخست، لازم است برنامههای آموزشی و ارتقای سواد دیجیتال برای همهٔ گروههای سنی بهویژه سالمندان و کمسوادان طراحی شود. دوم، چارچوبهای قانونی شفاف برای حفاظت از دادههای شخصی باید به شهروندان اطمینان دهد که اطلاعاتشان در امان است. سوم، فرایند طراحی همساختی (co-design) با مشارکت جامعهٔ محلی، سازمانهای مدنی و کارشناسان میتواند باعث شود فناوری با نیازهای واقعی مردم سازگار باشد.
همچنین، توصیه میشود پیش از اجرای هر پروژه، آزمون «انطباق فرهنگی» انجام شود تا سطح اعتماد عمومی، حساسیتهای اجتماعی و انتظارات فرهنگی سنجیده شود. این ارزیابی میتواند از بروز مقاومت یا نارضایتی در مراحل بعد جلوگیری کند.
فرهنگ، نیروی پنهانی است که میتواند سرنوشت پروژههای هوشمند شهری را تعیین کند. فناوری بهتنهایی قادر به ساخت شهری هوشمند نیست؛ بلکه تعامل، اعتماد و درک مشترک میان انسان و فناوری است که شهر را واقعاً هوشمند میسازد.
برای آنکه شهرهای آینده بهجای ابزارهای سرد و بیروح، به زیستگاههای انسانمحور و کارآمد تبدیل شوند، باید به شهروندان نه بهعنوان کاربران صرف، بلکه بهعنوان شریکان فرهنگی و اجتماعی در فرایند تحول دیجیتال نگریست. تنها در این صورت است که هوشمندسازی، معنای واقعی خود را پیدا خواهد کرد.
انتهای پیام/