شناسهٔ خبر: 75613474 - سرویس گوناگون
نسخه قابل چاپ منبع: انتخاب | لینک خبر

فیلم‌های وحشتناک چگونه اضطراب را آرام می‌کنند؟

شوک‌های ناگهانی و صحنه‌های خون‌آلود شاید در نگاه اول آرامش‌بخش به نظر نرسند، اما فیلم‌های ترسناک می‌توانند بهترین درمان در دوران اضطراب باشند. برخی شواهد نشان می‌دهند که داستان‌های ترسناک فرایند‌های کلیدی مغز را فعال می‌کنند که به ما در مقابله با عدم قطعیت کمک می‌کنند. جدیدترین یافته‌ها حاکی از آن‌اند که این داستان‌های خیالی ترسناک حتی ممکن است فواید روان‌شناختی جدی داشته باشند. از جمله کاهش اضطرابی که درباره وقایع دنیای واقعی احساس می‌کنیم. آنها مرهمی برای نگرانی‌های ما هستند.

صاحب‌خبر -
فیلم‌های وحشتناک چگونه اضطراب را آرام می‌کنند؟شوک‌های ناگهانی و صحنه‌های خون‌آلود شاید در نگاه اول آرامش‌بخش به نظر نرسند، اما فیلم‌های ترسناک می‌توانند بهترین درمان در دوران اضطراب باشند.
فیلم‌های وحشتناک چگونه اضطراب را آرام می‌کنند؟
 
وقتی حدودا شانزده ساله بودم، فکر کردم دیدن فیلم در یک شب به صورت دسته‌جمعی می‌تواند سرگرم‌کننده باشد. اما اشتباه می‌کردم. یکی از دوستانم دی‌وی‌دی فیلم «جن‌گیر» را آورد. دو ساعت بعدی را با دست‌هایی که چشمانم را پوشانده بودند، گذراندم. هر بار که از جا می‌پریدم، با خودم فکر می‌کردم چطور ممکن است دیگران چیزی تا این حد وحشتناک را سرگرم‌کننده بدانند؟
 
فیلسوفان و روان‌شناسان نیز دقیقا همین سئوال را مطرح کرده‌اند. منطقی است که احساس ترس برای هشدار دادن به ما در برابر خطرات و تهدیدهایی که امنیت‌مان را به خطر می‌اندازند، تکامل یافته باشد. ترس به ما کمک می‌کند از هر چیزی که ممکن است به ما یا کسانی که دوستشان داریم آسیب بزند، دوری کنیم. به همین دلیل است که ترس پاسخ جنگ یا گریز را فعال می‌کند.
 
درایام هالووین بسیاری از ما به‌طور فعال به دنبال راه‌هایی برای ترساندن خودمان هستیم، با دیدن فیلم‌هایی که دقیقا برای بالا بردن ضربان قلب طراحی شده‌اند. از آخرالزمان زامبی‌ها گرفته تا حمام خون در فیلم‌های «اسلشر»، ما عاشق لرزیدن از ترس هستیم. چیزی که باعث شده ژانر وحشت، سودآورترین ژانر در هالیوود باشد.
 
مارک میلر، پژوهشگر موسسه موناش در استرالیا و دانشگاه تورنتو، می‌گوید: «تناقض وحشت یک معمای بسیار قدیمی است. حتی ارسطو هم گفته بود که چقدر عجیب است که ما طوری طراحی شده‌ایم که از چیزهای خطرناک، منزجرکننده، مضر و وحشتناک فرار کنیم، اما درعین‌حال به‌شدت جذب فضاهایی می‌شویم که در آن‌ها با چیزهای منزجرکننده و ترسناک در تماسیم.»
 
در ده سال گذشته، روان‌شناسان بالاخره شروع به حل این معما کرده‌اند. برخی شواهد نشان می‌دهند که داستان‌های ترسناک فرایندهای کلیدی مغز را فعال می‌کنند که به ما در مقابله با عدم قطعیت کمک می‌کنند. جدیدترین یافته‌ها حاکی از آن‌اند که این داستان‌های خیالی ترسناک حتی ممکن است فواید روان‌شناختی جدی داشته باشند. از جمله کاهش اضطرابی که درباره وقایع دنیای واقعی احساس می‌کنیم. آن‌ها مرهمی برای نگرانی‌های ما هستند.
 
گرایش‌های متناقض
 
کولتن اسکریونر، روان‌شناس دانشگاه ایالتی آریزونا و نویسنده کتاب جدید «کنجکاوی بیمارگونه: یک دانشمند توضیح می‌دهد چرا نمی‌توانیم چشم از صحنه برداریم»، پیشگام بسیاری از این پژوهش‌ها بوده است. او از کودکی از هیجان داستان‌های ترسناک لذت می‌برد. اما تنها وقتی به دوره تحصیلات تکمیلی رسید، شروع به تامل درباره فراگیری داستان‌های ترسناک در میان فرهنگ‌های بشری کرد.
 
اسکریونر می‌گوید: «اولین شواهد نوشتاری ما شامل دیوهای وحشتناک و جانوران هیولاگونه است»، و به لوح‌های بابلی چهار هزار ساله حماسه گیلگمش اشاره می‌کند و می‌گوید: «می‌توان گفت ویژگی‌های داستان‌های وحشتناک قدمتی به اندازه زبان دارند.»
 
یکی از توضیحات این است که داستان‌های وحشتناک نوعی بازی هستند که به ما اجازه می‌دهند جهان پیرامون را درک کنیم و برای تهدیدهایی که ممکن است با آن‌ها روبه‌رو شویم، آماده شویم.
 
او می‌گوید: «برای هر جانداری، از جمله انسان‌ها، تطبیقی است که خطرات پیرامونش را بشناسد و درباره آن‌ها بیاموزد.»
 
ما ریشه‌های این موضوع را در دیگر گونه‌ها هم می‌بینیم: برای مثال غزال‌ها، قبل از فرار، از فاصله‌ای امن شکارچیان را زیر نظر می‌گیرند.
 
اسکریونر می‌گوید: «و دلیل این‌که انسان‌ها ظاهرا کنجکاوتر از همه موجودات نسبت به مرگ و وحشت هستند این است که توانایی فوق‌العاده‌ای برای خلق، انتقال و مصرف داستان‌ها داریم.»
 
او اکنون شواهد بسیاری را برای حمایت از فواید تطبیقی وحشت گردآوری کرده است. در یکی از پژوهش‌ها، او حدود ۴۰۰ شرکت‌کننده آنلاین را برای پاسخ به یک پرسشنامه آنلاین جذب کرد. پرسشنامه‌ای که از آن‌ها می‌خواست میزان موافقت‌شان با مجموعه‌ای از جملات درباره دیدن فیلم‌های ترسناک را ارزیابی کنند. آن‌ها به سئوالاتی مانند موارد زیر پاسخ دادند:
 
من از حس‌هایی که هنگام دیدن فیلم‌های ترسناک تجربه می‌کنم، لذت می‌برم.
آن‌قدر از یک فیلم ترسناک وحشت‌زده شدم که از رفتن به خانه یا راه رفتن در آن ترسیدم.
دوست دارم «فیلم‌های شکنجه» ببینم چون کنجکاوم بدانم شکنجه واقعا چه حسی دارد.
با تحلیل نتایج، اسکریونر دریافت که می‌توان شرکت‌کنندگان را به سه گروه اصلی تقسیم کرد.
 
گروه اول، «هیجان‌طلب‌ها» یا معتادان به آدرنالین، به دلیل حس فیزیکی تعلیق جذب فیلم‌های ترسناک می‌شوند. آن‌ها گزارش داده‌اند که به دلیل ترس، حس «زنده بودن بیشتر» دارند.
 
دسته‌ دوم، یعنی کسانی که هنگام تماشای فیلم‌های ترسناک دستشان را محکم مشت می‌کنند، معمولاً از استرس ناشی از این فیلم‌ها خوششان نمی‌آید. اما همان‌طور که اسکریونر توضیح می‌دهد، آن‌ها از غلبه بر ترس خود لذت می‌برند، نه از خودِ ترس. این تجربه برایشان نوعی کشف شخصی است و احساس می‌کنند در این روند چیزی مهم درباره‌ خودشان آموخته‌اند.
 
گروه سوم، موسوم به «مواجهه‌گران تاریکی»، فیلم‌های ترسناک را راهی برای روبه‌رو شدن با واقعیت‌های تلخ زندگی می‌دانند. آن‌ها گزارش داده‌اند که تماشای این فیلم‌ها به آن‌ها کمک می‌کند خشونت موجود در جهان را بهتر درک کنند و در عین حال، به خود یادآوری کنند که زندگی شخصی‌شان در مقایسه با آنچه روی پرده می‌بینند، چقدر امن‌تر است. برخی حتی صحنه‌های خشونت‌آمیز را ابزاری برای مدیریت اضطراب یا افسردگی خود می‌دانند، نوعی آزمون شجاعت.»
 
هر کدام از این انگیزه‌ها، راهی برای توضیح این تناقض هستند که چرا انسان‌ها به چیزهای ترسناک و تاریک علاقه دارند. اسکریونر می‌گوید: «کنجکاوی نسبت به موضوعات هولناک می‌تواند دلایل و مسیرهای متفاوتی داشته باشد.»
 
برای بررسی این‌که آیا نتایج در زمینه‌ای کاملاً متفاوت هم تکرار می‌شوند یا نه، اسکریونر با پژوهشگران دانمارکی همکاری کرد. آن‌ها از بازدیدکنندگان خانه‌ وحشت دیستوپیا در شهر ویله دانمارک پرس‌وجو کردند، تجربه‌ای تعاملی که در دل یک هزارتوی پر از جلوه‌های ویژه و بازیگرانی طراحی شده بود که هدفشان ترساندن مخاطب بود. الگوهای رفتاری کاملاً مشابهی ظاهر شدند، که تأییدی مهم بر درستی نظریه بود. اسکریونر می‌گوید: «این سه گروه رفتاری به‌زیبایی در زبان، فرهنگ و فضایی کاملاً متفاوت تکرار شدند.»
 
برای اثبات بیشتر این‌که علاقه به موضوعات ترسناک می‌تواند به ما کمک کند با سختی‌ها کنار بیاییم، اسکریونر بررسی کرد که طرفداران فیلم‌های ترسناک در دوران اوج همه‌گیری کووید-۱۹ چطور رفتار کرده‌اند. او دریافت که این افراد تاب‌آوری بیشتری داشتند، مثلاً بیشتر با این جمله موافق بودند که «اخبار مربوط به همه‌گیری را با آرامش پذیرفته‌ام» یا «به توانایی خودم برای عبور از این دوران سخت باور دارم».
 
شبیه‌سازی‌های دقیق‌تر
 
چنین تاثیراتی ممکن است بازتاب اصل اساسی در عملکرد مغز نیز باشد.
 
در چند دهه گذشته، فیلسوفان، عصب‌پژوهان و روان‌شناسان به این ایده نزدیک شده‌اند که مغز به‌طور مداوم در حال ساخت شبیه‌سازی‌هایی از دنیای اطراف ماست. میلر می‌گوید: «مغز یک موتور پیش‌بینی‌گر است.»
 
همان‌طور که در کتاب خودم «اثر انتظار» توضیح داده‌ام، مغز ما از فرآیندی به نام «پردازش پیش‌بینی‌گر» استفاده می‌کند تا رویدادهای تازه را هنگام وقوع بهتر تفسیر کند و واکنش‌های مناسب‌تری نشان دهد. هرچه این پیش‌بینی‌ها دقیق‌تر باشند، عملکرد ما هم بهتر خواهد بود. این توانایی، نقش مهمی در سازگاری ما با جهانی دارد که همیشه پر از ابهام و تغییر است.»
 
به‌ گفته‌ میلر، داستان‌های ترسناک میزان مناسبی از ابهام و تعلیق ایجاد می‌کنند که باعث فعال ماندن «موتور پیش‌بینی‌گر» مغز می‌شود. این فعال‌سازی به مغز کمک می‌کند شبیه‌سازی‌های ذهنی‌اش را دقیق‌تر کند و در آینده تهدیدها را بهتر پیش‌بینی کند. میلر می‌گوید: «وقتی در این نقطه‌ تعادل قرار می‌گیری، توانایی پیش‌بینی‌ات مدام رشد می‌کند و همین باعث می‌شود در بلندمدت بهتر بتوانی با شرایط نامطمئن کنار بیایی.»
 
میلر، مانند اسکریونر، باور دارد که این تجربه‌ها می‌توانند به کاهش اضطراب کمک کنند، چون واکنش‌های استرسی ما را در برابر موقعیت‌های ناآرام تعدیل می‌کنند. او می‌گوید: «فیلم‌های ترسناک فرصتی هستند برای بازی با ترس، بازی با احساس انزجار، و بازی با فشار روانی.» مزیت این تجربه آن است که تمام این یادگیری‌ها در امنیت و راحتیِ خانه اتفاق می‌افتند، روی کاناپه، جایی که می‌توانیم میزان ترس را خودمان کنترل کنیم: با متوقف کردن فیلم، بیرون رفتن از اتاق، یا پناه گرفتن پشت ظرف پاپ‌کورن‌.»
 
ترس به‌مثابه درمان
 
اسکریونر پیشنهاد می‌کند که داستان‌های ترسناک حتی می‌توانند در روان‌درمانی به کار گرفته شوند؛ به‌عنوان ابزاری برای آموزش مواجهه با موقعیت‌های دشوار. اگر کتاب یا فیلم مناسبی انتخاب شود، فرد می‌تواند یاد بگیرد که ترس خود را به سطحی قابل‌تحمل و حتی لذت‌بخش کاهش دهد، مهارتی در تنظیم هیجان که به او کمک می‌کند با فشارهای زندگی روزمره بهتر کنار بیاید.
 
او توضیح می‌دهد که پژوهشگران هلندی از همین اصل برای کمک به کودکان مبتلا به اضطراب استفاده کرده‌اند. آن‌ها بازی‌ به نام «مایند لایت» طراحی کرده‌اند که در فضای خانه‌ وحشت می‌گذرد و در آن هیولاهایی ترسناک به دنبال شخصیت کودک هستند. کودک هنگام بازی دستگاهی بر سر دارد که فعالیت مغزی‌اش را اندازه‌گیری می‌کند، و این فعالیت میزان روشنایی چراغی را که روی سر شخصیت بازی قرار دارد تعیین می‌کند. هرچه کودک آرام‌تر شود، چراغ روشن‌تر می‌شود و این روشنایی، حس آرامش را در او تقویت می‌کند.»
 
اگر کودک بتواند در طول یک حمله آرامش را حفظ کند، هیولا به گربه‌ای بامزه تبدیل می‌شود که به دنبالش راه می‌افتد. اما اگر کودک بیش از حد بترسد، پیامی روی صفحه ظاهر می‌شود که راهکارهایی برای آرام کردن ذهنش پیشنهاد می‌دهد تا بتواند بازی را ادامه دهد.
 
در چند آزمایش بالینی، مشخص شد کودکانی که به‌طور منظم این بازی را انجام می‌دهند، در زندگی روزمره اضطراب کمتری تجربه می‌کنند و این تأثیر، از نظر کلی، با نتایج درمان شناختی‌ـ‌رفتاری کلاسیک برابری می‌کند.
 
اسکریونر می‌گوید: «این فوق‌العاده است، چون درمان شناختی‌ـ‌رفتاری بهترین روش شناخته‌شده برای درمان اضطراب در کودکان است.» او به‌شدت معتقد است که داستان‌های ترسناک چه در قالب رمان و چه فیلم می‌توانند کارکردی مشابه داشته باشند.»
 
او در یکی از مقاله‌های پژوهشی خود می‌نویسد: «محتوای سرگرمی‌های ترسناک این امکان را فراهم می‌کند که افراد ترس را در محیطی امن و قابل‌کنترل تجربه کنند؛ فرصتی برای تمرین بازنگری شناختی، تحمل احساسات جسمی ناخوشایند، و به چالش کشیدن برداشت‌های هیجانی.»»
 
واضح است که از زمانی که نسخه‌ خانگی فیلم جن‌گیر را دیدم و از هر چیز ترسناک فاصله گرفتم، فرصت مهمی را از دست داده‌ام. اگر شما هم مثل من از دنیای وحشت دوری کردید اسکریونر پیشنهاد می‌کند سراغ چیزی بروید که کمی خارج از محدوده‌ تحمل معمول شما باشد.
 
او می‌گوید: «کتاب‌ها معمولاً نقطه‌ شروع خوبی هستند، چون می‌توانید تخیل را تا حدی کنترل کنید.» همچنین توصیه می‌کند داستان‌هایی را انتخاب کنیم که با علایق دیگرمان هم‌خوانی دارند. «ژانر وحشت یکی از گسترده‌ترین گونه‌هاست، و می‌توان در آن موضوعاتی پیدا کرد که واقعاً برای شما جذاب‌اند.»»
 
شاید برای شما شگفت‌انگیز باشد که کنجکاوی نسبت به ترس و تاریکی شما را به کجاها می‌بردو چه آرامشی می‌تواند به زندگی روزمره‌‌تان بیاورد.
 
منبع: بی بی سی