به گزارش ایرنا از روابط عمومی خانه هنرمندان، چهل و ششمین برنامه از سلسله جلسات نمایش فیلمتئاترهای شاخص به نمایش فیلمتئاتر «عادت هنرورزی» به کارگردانی مشترک نیکلاس هیتر و رابین لاف (از بسته دراماتورژیهای مدرن، فردیت در برابر جامعه) با همکاری مشترک انجمن منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران خانه تئاتر و سینماتک خانه هنرمندان ایران اختصاص داشت.
پس از نمایش این فیلمتئاتر محصول ۲۰۱۰، نشست نقد و بررسی آن با حضور مهناز رونقی مدرس، نویسنده و کارگردان و مسلم آئینی مدرس، مترجم و منتقد تئاتر برگزار شد.
رونقی در تحلیل اثر «هنر عادتورزی» به بررسی لایههای فلسفی، اجتماعی و زیباییشناسانه این نمایش پرداخت و با اشاره به نگاه نامتعارف هنرمند به زندگی شخصی و دید جامعه نسبت به او گفت: این اثر، مرز بین واقعیت و تخیل را در هم میشکند و از هنرمند و شهرتش، تا نقد طبقاتی و اخلاقی هنر، همه چیز را به بحث میگذارد. این اثر شامل ارجاعات متعدد بینمتنی، فرامتنی و حتی پسامتن است. به طور مثال اشاره به شخصیت «کالیبان» در نمایشنامه «طوفان» شکسپیر، نماد فرودستان و حاشیهراندهشدهها، که کنایهای به نخبهگرایی هنر دارد. از طرفی هم ارتباط اثر با نمایش «۶ شخصیت در جستجوی نویسنده» که واقعیت و تخیل را در هم میآمیزد و ماهیت ناپایدار حقیقت را نشان میدهد.
این کارگردان با تأکید بر لایههای فلسفی اثر گفت: دریافت اول ممکن است طنز سبک به نظر برسد، اما در نوبت دوم، مفاهیم تراژیک و هستیشناسانه خود را نشان میدهند. اثر درباره زندگی، مرگ، جاودانگی و راز هستی است. این نمایش، دیالوگ طولانی و مستمر دارد، اما با رئالیسم تخیلی و ترکیب واقعیت و خیال، به بررسی فردیت انسان در جهان معاصر و دیالکتیک فردیت و جامعه میپردازد.
او با اشاره به دیدگاه هایدگر گفت: قدرت نجاتدهنده هنر در این اثر دیده میشود؛ واقعیت و خیال در هم میآمیزند و طنز و جدیت با هم همراهاند، همانطور که ذات زندگی چنین است. فرم کار تو در تو است؛ روایت اثر مانند زمان معاصر، به گذشته، حال و آینده میپردازد و مخاطب را با پرسشهای متعدد درباره هنر و زندگی مواجه میکند.
رونقی با اشاره به کارگردان اثر و اقتباسهای فانتزی از جهان اپرا گفت: این نمایش، ترکیبی از خلاقیت، فلسفه و طنز است که تجربهای منحصر به فرد از هنر معاصر ارائه میدهد. مفهوم «بینمتنی» از ژولیا کریستوا آغاز شده و به بحثهای میخائیل باختین، رولان بارت و فردینان دو سوسور نیز مرتبط است. متن هیچگاه بهتنهایی معنا نمیدهد و همواره ارجاعاتی به متون دیگر دارد. در این اثر، ارجاعات داخلی متن کاملاً مشخص است و شخصیتها نماینده بخشهایی از جامعه هستند، هرچند زمان و مکان در هم ریخته و ناشناختهاند.

باید مرز میان تئاتر و سینما را بهدرستی شناخت
آئینی در ابتدای سخنان خود در این نشست، بیان کرد که بحث درباره پستمدرنیسم و مؤلفههای پستمدرنیستی در آثار نویسنده مورد نظر، پیشتر مطرح شده است.
این پژوهشگر با اشاره به کارنامه ادبی بنت توضیح داد: تنها دو یا سه اثر از این نویسنده به فارسی ترجمه شده است؛ از جمله «پسران تاریخ» و چند اثر دیگر. بنت در مجموع حدود ۲۰ نمایشنامه، چند رمان و داستان نوشته و یکی از چهرههای برجسته درام بریتانیا بهشمار میرود. بنت نویسندهای است که در طول بیش از ۹۰ سال عمر خود، پیوسته در عرصه تئاتر و ادبیات فعال بوده است.
او در ادامه با اشاره به زمینه تاریخی تئاتر بریتانیا در دههی ۱۹۵۰ میلادی توضیح داد: در آن دوره، نمایشنامهنویسانی ظهور کردند که در واکنش به ساختارهای کلیشهای و محافظهکارانه جامعه، به تجربهگرایی و طرح دیدگاههای نو گرایش داشتند. جنبش «جوانان خشمگین» از مهمترین رخدادهای فرهنگی آن دوران بود و جان آزبورن به عنوان چهره شاخص این جریان شناخته میشود. با وجود اهمیت آثار بنت، نام او به اندازه دیگر نمایشنامهنویسان بریتانیایی در فضای عمومی شناختهشده نیست؛ چراکه تنها در حوزهی تئاتر فعالیت نداشته و در کنار نمایشنامهنویسی، به نگارش رمان، داستان و انجام پژوهشهای ادبی نیز پرداخته است.
آئینی در سخنانش به تفاوت میان «تئاتر فیلمشده» و «فیلم تئاتری» اشاره کرد و توضیح داد: در ایران، درک نادرستی از این تمایز وجود دارد. برخی تصور میکنند صرفِ قرار دادن دوربین در برابر صحنه و ضبط اجرا، به معنای خلق یک اثر سینمایی است؛ در حالی که چنین برداشتی اشتباه است. این مدرس با اشاره به دیدگاههای آندره بازن تأکید کرد که باید مرز میان تئاتر و سینما را بهدرستی شناخت و تفاوت میان «اثر سینمایی» و «ضبط صرفِ اجرا» را در ارزیابیهای هنری دقیقتر در نظر گرفت.