شناسهٔ خبر: 75583977 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: مهر | لینک خبر

«عادت هنرورزی» نقد شد؛ «تئاتر فیلم‌شده» یا «فیلم تئاتری»!

چهل و ششمین برنامه از سلسله جلسات نمایش فیلم‌تئاترهای شاخص به نمایش فیلم‌تئاتر «عادت هنرورزی» به کارگردانی مشترک نیکلاس هیتر و رابین لاف اختصاص داشت.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری مهر، چهل و ششمین برنامه از سلسله جلسات نمایش فیلم‌تئاترهای شاخص به نمایش فیلم‌تئاتر «عادت هنرورزی» به کارگردانی مشترک نیکلاس هیتر و رابین لاف [از بسته دراماتورژی‌های مدرن، فردیت در برابر جامعه] با همکاری مشترک انجمن منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران خانه تئاتر و سینماتک خانه هنرمندان ایران اختصاص داشت.

پس از نمایش این فیلم‌تئاتر محصول ۲۰۱۰، نشست نقد و بررسی آن با حضور مه‌ناز رونقی مدرس، نویسنده و کارگردان و مسلم آئینی مدرس، مترجم و منتقد تئاتر برگزار شد.

مه‌ناز رونقی در تحلیل اثر «هنر عادت‌ورزی» به بررسی لایه‌های فلسفی، اجتماعی و زیبایی‌شناسانه‌ این نمایش پرداخت و با اشاره به نگاه نامتعارف هنرمند به زندگی شخصی و دید جامعه نسبت به او گفت: این اثر، مرز بین واقعیت و تخیل را در هم می‌شکند و از هنرمند و شهرتش، تا نقد طبقاتی و اخلاقی هنر، همه چیز را به بحث می‌گذارد. این اثر شامل ارجاعات متعدد بین‌متنی، فرامتنی و حتی پسامتن است.

رونقی با تأکید بر لایه‌های فلسفی اثر گفت: دریافت اول ممکن است طنز سبک به نظر برسد، اما در نوبت دوم، مفاهیم تراژیک و هستی‌شناسانه خود را نشان می‌دهند. اثر درباره زندگی، مرگ، جاودانگی و راز هستی است. این نمایش، دیالوگ طولانی و مستمر دارد اما با رئالیسم تخیلی و ترکیب واقعیت و خیال، به بررسی فردیت انسان در جهان معاصر و دیالکتیک فردیت و جامعه می‌پردازد.

وی با اشاره به کارگردان اثر و اقتباس‌های فانتزی از جهان اپرا گفت: این نمایش، ترکیبی از خلاقیت، فلسفه و طنز است که تجربه‌ای منحصر به فرد از هنر معاصر ارائه می‌دهد.

رونقی با اشاره به مباحث فلسفی و هنر برای هنر، افزود: در اثر، مسائل مربوط به اصالت هنر و جدایی آن از زندگی شخصی هنرمندان مورد توجه است. این نمایش به ما اجازه می‌دهد آن را از دیدگاه هستی‌شناسی، جامعه‌شناسی هنر و فلسفه‌ی هگلی نیز تحلیل کنیم.

مسلم آئینی مدرس، منتقد و پژوهشگر تئاتر در ابتدای سخنان خود در این نشست، با اشاره به زمینه‌ تاریخی تئاتر بریتانیا در دهه ۱۹۵۰ میلادی توضیح داد: در آن دوره، نمایشنامه‌نویسانی ظهور کردند که در واکنش به ساختارهای کلیشه‌ای و محافظه‌کارانه‌ جامعه، به تجربه‌گرایی و طرح دیدگاه‌های نو گرایش داشتند.

این مدرس سپس به ادوارد باند به عنوان یکی از مهم‌ترین نمایشنامه‌نویسان دهه‌ ۶۰ میلادی اشاره کرد و گفت: بنت را می‌توان نویسنده‌ای دانست که تاریخ درام معاصر را از دهه‌ ۵۰ و ۶۰ میلادی تا امروز طی کرده است.

وی در ادامه مقایسه‌ای میان وضعیت تئاتر بریتانیا و آمریکا انجام داد و گفت که در ایالات متحده، بیشتر نمایشنامه‌نویسان برجسته‌ دهه‌های ۵۰ و ۶۰، از جمله سم شپرد، درگذشته‌اند و تنها شمار اندکی از آن نسل همچنان در قید حیات‌اند.

آئینی در سخنانش به تفاوت میان «تئاتر فیلم‌شده» و «فیلم تئاتری» اشاره کرد و توضیح داد: در ایران، درک نادرستی از این تمایز وجود دارد. برخی تصور می‌کنند صرفِ قرار دادن دوربین در برابر صحنه و ضبط اجرا، به معنای خلق یک اثر سینمایی است؛ در حالی که چنین برداشتی اشتباه است.

این مدرس با اشاره به دیدگاه‌های آندره بازن تأکید کرد که باید مرز میان تئاتر و سینما را به‌درستی شناخت و تفاوت میان «اثر سینمایی» و «ضبط صرفِ اجرا» را در ارزیابی‌های هنری دقیق‌تر در نظر گرفت.

این پژوهشگر با بیان اینکه در ایران میان هنرمندان و منتقدان درباره‌ مفهوم «تئاتر فیلم‌شده» همواره اختلاف‌نظر وجود داشته است، توضیح داد: «پیشینه‌ این شیوه در ایران به سال‌ها پیش بازمی‌گردد؛ زمانی که آثار نمایشی را به فیلم تبدیل می‌کردند، اما در آن از تکنیک‌های سینمایی استفاده نمی‌شد. در این آثار، تنها میزانسن، برخی برداشت‌ها و اندکی از تکنیک‌های کارگردانی تغییر می‌کرد تا به قالب فیلم نزدیک شود، در حالی‌که از نظر هنری، چنین آثاری را نمی‌توان فیلم سینمایی دانست.

آئینی در پایان و با اشاره به بحث دراماتورژی گفت: بحث دراماتورژی مدرن و فردیت در برابر جامعه بسیار اهمیت دارد. دراماتورژی یک بازآفرینی مجدد است؛ یعنی معاصر سازی متن برای جهان هم اکنون و به تعبیری هر دراماتورژ ارتباط بین جهان متن و جهان اجرا را مشخص می‌کند و در واقع دراماتورژ فیلسوف جهان صحنه و گفتمان تئاتری است و این اصطلاح در ایران چندان سابقه ای ندارد و ریشه های آن به درام و تئاتر یونانی برمی‌گردد و ابتدا در آثار لسینگ است که مفهوم دراماتورژی معنا پیدا می‌کند، اما در ایران تعبیرهای نادرستی از این عنوان می‌شود.