به گزارش ایسنا، به نوشته هاآرتص، این قتل ۱۶ اکتبر جاری در روستای «الریحیه» در کرانه باختری اتفاق افتاد، در آن روز محمد در زمین بازی مدرسهای در نزدیکی خانه خود بود که سربازان ارتش رژیم صهیونیستی به روستای آنها یورش آوردند و شروع به تیراندازی هوایی کردند که باعث وحشت بچهها شد و آنها به سمت خیابان فرار کردند، محمد دست به سینه کنار دیوار ایستاد، او احتمالا فکر میکرد که دلیلی برای دویدن نیست چرا که سربازها دور بودند و خیابان نیز آرام بود.
مادر و پدر محمد الحلاق
این روزنامه عبری در ادامه به نقل از برخی شاهدان عینی نوشت: اما یکی از سربازها اسلحه خود را به سمت محمد نشانه رفت و یک گلوله شلیک کرد که به ران راست او اصابت کرد و از ران چپش خارج شد و رگهای خونی و اندامهای اصلی او را از بین برد، او فرصتی برای نجات نداشت و هنوز یکی ۲ قدم برنداشته بود که از حرکت ایستاد و بیهوش شد، در بیمارستان پزشکها سعی کردند او را احیا کنند و فورا او را به اتاق جراحی بردند اما دیگر دیر بود و او در بیمارستان نیز فوت کرد.
عصر آن روز از طرف سرویس جاسوسی «شینبت» با عموی محمد تماس گرفتند و به او و خانوادهاش درباره برگزاری هرگونه تظاهرات در زمان تشییع محمد هشدار دادند.
به نوشته هاآرتص، ارتش رژیم صهیونیستی نه دلیلی برای یورش به روستا را داشت نه به قتل رساندن یک کودک و این نشان میدهد آنچه ارتکابش در غزه مجاز است، در کرانه باختری نیز مجاز است و حتی کودکان خردسال از آن در امان نیستند.
کلاس درس محمد الحلاق
«گدعون لِوی» و «الکس لواک» ۲ نویسنده روزنامه هاآرتص در تماس با ارتش رژیم صهیونیستی سوال کردند که آیا سرباز قاتل بازداشت و بازجویی شده است یا نه که در مقابل دفتر سخنگوی ارتش همان پاسخ همیشگی را داد و اعلام کرد: «اتفاق رخ داده، روشن است و واحد دادستانی نظامی در حال بررسی آن است.»
این ۲ نویسنده در ادامه نوشتند: واقعیت این است که تا این لحظه بازجویی انجام نشده است، یک کودک خردسال همانند محمد که نه اهمیتی برای ارتش اسرائیل دارد و نه حتی برای سربازی که ماشه را کشیده، کشته شده است، پاسخ سخنگوی ارتش به معنای این است که پرونده یک یا ۲ سال دیگر بسته خواهد شد، چه اتفاقی برای آن سرباز خواهد افتاد؟ آیا آن کودک معصومی را که با خونسردی به قتل رساند، به یاد خواهد آورد، آیا زمانی که پدر فرزندی در همین سن و سال شود، او را به خاطر خواهد آورد؟ آیا آن کودک را در کابوسهای خود خواهد دید؟ اصلا آیا میداند چه فاجعهای را برای این خانواده رقم زده یا اینکه همه اینها را فراموش کرده است؟
به گفته شاهدان عینی، این سرباز بعد از شلیک به محمد، دستهای خود را به نشانه شادی بالا برد سپس دوستانش به او ملحق شدند و شادی کردند، زمانی هم که برخی از ساکنان محلی سعی در نجات محمد داشتند، آنها گاز اشکآوری را به سمت آنها شلیک کردند و چند دقیقه بعد نیز آنجا را ترک کردند.
تشییع محمد الحلاق
به نوشته هاآرتص، خانواده محمد تنها چیزی که میخواهند محاکمه سربازی است که به پسرشان شلیک کرده است.
انتهای پیام