همین شعر معروف و ضربالمثل شده: «رنگ رخساره نشان میدهد از سر درون» گواه این است که سر، صورت و اعضای دیگر بدن، هر کارشان هم بکنید، باز ممکن است روزی و روزگاری و یا در موقعیت و شرایط خاص شما را لو بدهند و معلوم کنند توی سر و دلتان دارد چه میگذرد. در واقع «زبان بدن» و تحلیل آنکه این روزها ممکن است خیلی دربارهاش شنیده و دیده باشید، بر همین اصلی که بالاتر گفتیم استوار است. و صدالبته اینهایی که گفتیم دلیل نمیشود همه آنچه درباره «زبان بدن» میشنوید، درست و علمی باشد. ماجرای زبان بدن و کار و کاسبیهایی که درخصوص آن شکل گرفته را بیشتر یک مقوله «شبهعلم»ی حساب کنید که این روزها شبکههای اجتماعی مختلف هم در آتش آن میدمند.
متخصصان خودخوانده
«زبان بدن» همان علامتها و نشانههای غیرکلامیاند که من و شما به صورت آگاهانه یا ناخودآگاه از طریق حرکات بدن، حالت چهره و حتی تُن صدایمان به دیگران منتقل میکنیم. این نشانهها که ممکن است بعضیها آن را به حساب ادا و اطوار بگذارند در کنار کلام ما، واقعاً بخش جداییناپذیری از ارتباطات انسانی هستند. پژوهشهای علمی هم نشان میدهند، قشر پیشپیشانی مغز (Prefrontal Cortex) در تفسیر حالات چهره و حرکات بدن نقش کلیدی دارد و به ما کمک میکند تا احساساتی مثل شادی، خشم یا ترس را در دیگران شناسایی کنیم.
منتها اینها بخش واقعاً علمی ماجراست و آنچه به عنوان شبهعلم مطرح میشود و قرار است دربارهاش حرف بزنیم از همین اصول علمی سوءاستفاده میکند.
«آمیلیا تیت» -روزنامهنگار- در گزارشی که برای «وایرد» نوشته و«ترجمان» آن را منتشر کرده، از پدیدهای حرف میزند که قطعاً من و شما هم با نمونههای آن در اینستاگرام، یوتیوب و دیگر شبکههای اجتماعی روبهرو شدهایم. او مینویسد: «هر چند روز یک بار، ویدئویی درباره «تحلیل زبان بدن» در شبکههای اجتماعی محبوب میشود. یک متخصص خودخوانده سخنرانیِ سیاستمداری جنجالی یا مصاحبه یک سلبریتی پرحاشیه را براساس حرکات دست، نگاهها یا حالت بدن تحلیل و ثابت میکند که سوژه دارد دروغ میگوید، یا نفرت و خشم و اضطرابش را پنهان میکند!».پژوهشگرانی که درباره رفتار غیرکلامی تحقیق میکنند، با تردید و بدبینی به این تحلیلهای فراگیر نگاه میکنند. «وینسنت دنو» پژوهشگر دانشگاه مکگیل میگوید: «تحلیل زبان بدن خیلی وقتها چیزی بیش از یک شبهعلم نیست».
«آمیلیا تیت» مینویسد: «تحلیل زبان بدنِ خانواده سلطنتی بریتانیا پدیده جدیدی نیست و دهههاست که به کسبوکاری پررونق اما کوچک در نشریات زرد بریتانیا تبدیل شده است... اما در چند سال گذشته، این باور که فلان تیک عصبی یا خارش میتواند درونیترین رازهای فرد را آشکار کند در یوتیوب طرفداران زیادی پیدا کرده و ویدئوهایی با میلیونها بازدید همهچیز را، از عذرخواهی افراد مشهور گرفته تا نوارهای بازجویی قاتلان زنجیرهای، تحلیل میکنند. بیش از ۳۸ میلیون نفر یک ویدئو ۳۷دقیقهای را تماشا کردهاند که ارتباطات غیرکلامیِ مردی که خانوادهاش را به قتل رسانده را تحلیل میکند. حدود ۸/۲ میلیون نفر هم پای ویدئویی نشستهاند که تکتک حرکات زبان بدن بازیگر آمریکایی «امبر هرد» را بررسی میکند وقتی از همسرش «جانی دپ» به اتهام آزار خانگی شکایت کرده بود و داشت اظهاراتش را به سمع و نظر دادگاه میرساند... آنچه اغلب این ویدئوها به خورد مخاطب میدهند بسیار سادهانگارانه است: حرکت الف را میتوان مستقیماً به معنای ب تعبیر کرد».
همهچیزدانی
«آمیلیا» چند پرسش را هم مطرح میکند وقتی مینویسد: «مشکل بزرگی در بطن این ماجرا وجود دارد و آن این است که مطالعات مکرراً نشان دادهاند زبان بدن مثل کتاب نیست که بشود آن را بهدقت خواند؛ بهویژه زمانی که سعی در تشخیص فریب داریم. اینکه با نگاهی به گذشته ادعا کنیم فلان قاتلِ محکومشده با فلان کار خودش را لو داده یک چیز است، ولی اینکه با استفاده از دانشی بیاساس تلاش کنیم دروغگویی فلان شخصیت مشهور را ثابت کنیم، یا درباره فلان فاجعه عمومی اظهارنظر کنیم، چیز دیگری است. متخصصنماهای زبان بدن در یوتیوب چگونه در مقابل جامعه دانشگاهی قرار میگیرند؟ ادعاهایشان چقدر صحت دارد و رونقگرفتن بازارشان در اینترنت چه عواقبی در پی دارد؟
«وینسنت دِنو» پژوهشگر فوقدکترای روانشناسی در دانشگاه «مکگیل» میگوید پژوهشگران رشتههای گوناگون بهدرستی رفتار غیرکلامی و نقش آن را در زندگی روزمره ما بررسی میکنند اما هیچ «زبانِ» ذاتی و جهانشمولی برای همه بدنها وجود ندارد که بعد براساس آن بتوان حرکات دست و پا و... یک فرد را تحلیل کرد. وقتی حرکات خاصی را به معانی خاصی ربط میدهند و بهویژه وقتی این را بهطور ضمنی یا صریح بهعنوان یافتهای علمی ارائه میکنند، دیگر باید اسمش را شبهعلم بگذاریم. دانشمندان، برای درک بهتر ارتباطات در زمینههای مختلف، رفتارهای خاصی را دستهبندی میکنند، ولی این دستهبندیها را نمیتوان برای «رمزگشایی» به کار برد. عموم مردم فکر میکنند رفتار غیرکلامی فقط به یک درد میخورد: تشخیص اینکه چه کسی دروغ میگوید و چه کسی راست. اما اینطور نیست». در یکی از پژوهشهای دانشگاه پورتسموث در سال ۲۰۲۰، از افراد خواستند در فیلمهای ضبط شده از عبورومرور کشتیها، قاچاقچیان را شناسایی کنند. مشاهدهگران ادعا میکردند بهدنبال نشانههای عصبیبودن در رفتار افراد هستند، ولی تنها ۲.۳۹درصد بهدرستی قاچاقچیان را شناسایی کردند، یعنی درصدی که از درصد انتخابهای الابختکی هم بهطور قابلتوجهی پایینتر بود. امروزه در اینترنت خیلی راحت میتوان ادعا کرد من خیلی چیزها را میدانم و هیچکس هم نیست که با این پدیده «همهچیزدانی» مقابله کند و این مسئله واقعاً جای نگرانی دارد.
خلاصه اینکه ...
در واقع کار «زبان بدن» با همه رگ و ریشه علمیای که دارد امروز در شبکههای اجتماعی به جایی رسیده که میشود گفت اغلب ادعاهای رایج در این حوزه بدون پشتوانه معتبرند. کتابها و دورههای آموزشی عامهپسندی هم وجود دارند که ادعا میکنند میتوان با مشاهده یک حرکت ساده، مانند دستبهسینه ایستادن یا لمس بینی، نیتها و احساسات دقیق فرد را تشخیص داد. مثلاً ادعا میشود که دستبهسینه ایستادن همیشه نشانه حالت تدافعی فرد است در حالی که علم میگوید این ژست میتواند نشانه راحتی فیزیکی فرد یا حتی عادت او باشد. درواقع این تفسیرهای سادهانگارانه از شبهعلم سرچشمه میگیرند نه از دانستهها و تجربیات علمی. تازه کلاسهای آموزش زبان بدن هم هستند که اگر نگوییم اغلبشان با هدف سودجویی و تیغ زدن شما برگزار میشوند، حداقل باید بگوییم مربیان این کلاسها به الگوهای قدیمی و غیرقابلاتکا پایبندند و تلاشی هم برای بهروزرسانی اطلاعاتشان نکردهاند.
خلاصه اینکه دانشمندان و آنهایی که از افتادن به دام شبهعلم پرهیز میکنند، معتقدند زبان بدن مانند پلی میان تخیل و واقعیت است. این مقوله، با وجود ریشههای علمی که دارد امروزه و بهخصوص با کمک شبکههای اجتماعی گرفتار قصهسازی، تفسیرهای نادرست و حتی شیادی شده است. زبان بدن، بدون این دَم و دستگاه مجازی و تبلیغاتی میتواند ابزار مفیدی برای درک احساسات و بهبود ارتباطات باشد، اما به شرط اینکه با آگاهی، اطلاعات موثق علمی و با دقت از آن استفاده شود.