شناسهٔ خبر: 75491488 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: قدس آنلاین | لینک خبر

طرح‌های احیای دریاچه ارومیه نیاز به احیا دارد

دوستداران محیط زیست ادعا دارند عکس‌های ماهواره‌ای نشان می‌دهد نه تنها این وضعیت منجر به کاهش سطح زراعی نشده بلکه حتی شاهد افزایش باغ‌ها در این منطقه هستیم.

صاحب‌خبر -

حوضچه آبریز دریاچه ارومیه روزگاری ‌۵۱ هزار و ۸۷۶ کیلومتر وسعت داشت و ورودی‌های اصلی آب آن را «سیمین‌رود»، «زرین‌رود»، «تلخ‌رود» و «آجی‌چای» تشکیل می‌داد.
این حوضه به دلیل وجود دشت‌هایی مانند تبریز، ارومیه، بوکان، آذرشهر، میاندوآب، بناب، نقده، مهاباد، پیرانشهر، سلماس و اشنویه یکی از کانون‌های مهم و اصلی برای انجام فعالیت‌های دام‌پروری و کشاورزی محسوب می‌شد.
متأسفانه ارومیه در حال حاضر به دلیل افراط بیش از حد در برداشت از آبخوان‌ها، سوءمدیریت، دستکاری در وضعیت طبیعی دریاچه و همچنین برداشت بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی برای کشاورزی به‌صورت غیراستاندارد و غیرعلمی به تالابی فصلی تبدیل ‌شده و در بدترین حالت ممکن خود به سر می‌برد .با وجود خشکسالی‌ها اما دوستداران محیط زیست ادعا دارند عکس‌های ماهواره‌ای نشان می‌دهد نه تنها این وضعیت منجر به کاهش سطح زراعی نشده بلکه حتی شاهد افزایش باغ‌ها در این منطقه هستیم، نکته‌ای که استاندار آذربایجان غربی در نشست بررسی ظرفیت‌ها و چالش‌های بخش کشاورزی استان ماه گذشته به آن اشاره کرده و یادآور شد: بدون تغییر در روش‌های سنتی و حرکت به سمت کشاورزی دانش‌بنیان و هوشمند، نمی‌توان به احیای دریاچه ارومیه و پایداری منابع آبی دست یافت.
در همین راستا این پرسش مطرح می‌شود که آیا خشکیدگی دریاچه ارومیه را فقط باید به الگوی کشت ربط داد و بنا بر گفته استاندار آذربایجان غربی احیای دریاچه ارومیه تنها در گرو اصلاح الگوی کشت و تغییر رویه کشاورزی سنتی به سمت مدرن است؟
در همین راستا واکاوی دلایل خشکیدگی ارومیه را در گفت‌وگو با دکتر کامران زینال‌زاده، رئیس پژوهشکده مطالعات دریاچه ارومیه به بحث گذاشتیم که ماحصل این گفت‌وگو را در ذیل می‌خوانید.

چه عواملی در خشکیدگی دریاچه ارومیه تأثیر داشت؟

سه عامل تأثیرگذار در خشک شدن ارومیه شامل اقلیم، دولت و مردم می‌شود. عامل نخست یعنی اقلیم که تحت کنترل ما نیست و تغییرات اقلیمی به‌ عنوان پدیده‌ای جهانی پذیرفته ‌شده و در حال حاضر با گرم شدن دمای زمین در کل دنیا و کاهش شدید بارش‌ها در کل کشور از جمله حوضه آبریز دریاچه ارومیه مواجه هستیم که مجموع این دو عامل روی رواناب‌ها و تولید آب در کشور و به ‌تبع آن منطقه ارومیه تأثیر گذاشته است.

نقش حاکمیت در این میان چیست؟

ما در گذشته دست‌کم ۷میلیارد مترمکعب آب تجدیدپذیر در حوضه آبریز دریاچه ارومیه داشتیم اما اکنون حداکثر ۵میلیارد مترمکعب آب تجدیدپذیر داریم که در این بخش نقش دولت به‌عنوان حاکمیت و دستگاهی که اطلاعات دارد و منابع آب ‌و خاک را مدیریت می‌کند، بسیار حائز اهمیت است چون با تصمیم‌های خردمندانه می‌تواند به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی کند تا کمترین آسیب متوجه محیط ‌زیست، مردم و کشور نشود.

تا چه میزان تصمیم‌های دولتمردان در خصوص حفظ دریاچه خردمندانه بوده است؟

اینکه ساختار اجرایی کشور توانایی صیانت از منابع آب ‌و خاک را ندارد یک واقعیت است. ما با وزارتخانه‌های نیرو، جهاد کشاورزی – که خود از سازمان جهاد کشاورزی و منابع طبیعی تشکیل ‌شده است- و ساختار محیط ‌زیست – که در حال حاضر این وزارتخانه‌ها از حالت حاکمیتی خارج و تبدیل به دستگاه‌های خدماتی ‌شده‌اند- نمی‌توانیم مدیریت یکپارچه روی منابع آب ‌و خاک داشته باشیم و عملاً تصمیم‌هایی که در این دو حوزه گرفته می‌شود ابتر می‌ماند چون هر سیستم برای خود شرح خدماتی در راستای کسب درآمد بیشتر تعریف کرده است و این وسط منابع غیر قابل ‌تجدید مغفول مانده‌اند و با کمترین ارزش اسراف می‌شوند.

منابع آب ‌و خاک ما از دهه‌ها پیش رها شده تا بتواند مسائل معیشتی و اقتصادی مردم را حل کند و مدیران به این مهم توجه نداشته‌اند که این منابعِ تجدیدناپذیر بوده که حیات، تمدن و آینده کشور ما وابسته به آن‌هاست.

با وجود این رد پای دولتمردان در خشکیدگی دریاچه پررنگ است؟

واقعیت این است که وضعیت کنونی نتیجه عدم اجرای قانون و عدم حکمرانی یکپارچه و خردمندانه بر منابع آب ‌و خاک در دهه‌های گذشته بوده و جای تعجب است وقتی ما از سال ۱۳۷۴ با تغییرات شدید اقلیمی مواجه شدیم، همزمان شاهد افزایش سطح کشت و تغییر کاربری‌ها نیز بودیم.

قوانین وضع شده برای نجات ارومیه چقدر با واقعیت همخوانی دارد؟

در حوضه آبریز دریاچه ارومیه که عملاً دریاچه آن به بیابان تبدیل ‌شده و منابع آب زیرزمینی آن به‌ شدت در حال تخلیه است - امسال یکی از سخت‌ترین سال‌ها برای تأمین آب شرب را داشتیم  با این وجود در گوشه‌ای از این حوضه آبریز شاهد تأسیس کارخانه جدید تولید قند از چغندر قند و در گوشه‌ای دیگر  شاهد افتتاح کارخانه ذوب‌آهن بودیم!

حتی شاهد فروش آب تصفیه‌خانه‌هایی که از محل ستاد احیای دریاچه ارومیه برای انتقال آب به ارومیه تجهیز شده بودند، بودیم و مجموع این موارد نشان می‌دهد ما نتوانسته‌ایم قانون را اجرا کرده و از آن مهم‌تر اینکه در بدنه دولتی نتوانسته‌ایم بحران آب را باور کنیم؛ چراکه خشک شدن دریاچه ارومیه نوک بحران آب در کشور بود که با خشکیده شدن آن نه ‌تنها یک اکوسیستم بی‌نظیر را که روی اقلیم، محیط ‌زیست کشور و سلامت مردم تأثیرگذار بود از دست دادیم، بلکه بخشی از فرهنگ و داشته‌های تاریخی سرزمینمان را هم از دست ‌داده‌ایم.

تشکیل ستاد احیای دریاچه ارومیه چه کمکی به احیای این دریاچه کرده است؟

از سال‌ ۱۳۸۹ ستاد احیای دریاچه ارومیه تشکیل ‌شده اما متأسفانه تاکنون نتوانسته حتی روند خشک شدن این دریاچه را کُند کند و اکنون در سکوت محض در حال از دست دادن بخش قابل ‌توجهی از منابع آب زیرزمینی حوضه آبریز دریاچه ارومیه هستیم. تمرکز بر راهکارهای سازه‌ای و تلاش برای تولید و عرضه آب جدید با صرف هزینه‌های گزاف در قبال تأمین آب اندک (در مقایسه با آبی که برای احیای این اکوسیستم نیاز است) و بی‌توجهی به عوامل اصلی بروز بحران و به‌جای آن پرداختن به معلول‌ها موجب شده حتی در رفع یا حداقل توقف عوامل ایجادکننده این بحران موفقیتی حاصل نشود و همچنان این بحران به‌صورت فزاینده رو به گسترش است.

چرا با وجود خشکسالی اما همچنان شاهد توسعه باغ‌ها و اراضی کشاورزی هستیم؟

از آنجا که محور توسعه کشور و به‌ تبع آن ارومیه روی پاشنه کشاورزی است بنابراین به‌جای آنکه دولت‌ها روی مدیریت مصرف فکر کنند به فکر تأمین آب‌های جدید به هر قیمتی و از هر کجا هستند!

شعار اصلاح الگوی کشت تا چه حد اجرایی شده است؟

متأسفانه با وجود این وضعیت بحرانی، هنوز در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه برای گیاهان آب‌بر و آبدوست سطح برای کشت اختصاص می‌یابد.در شرایط موجود که دریاچه ارومیه بدترین وضعیت خود را طی چند دهه اخیر سپری می‌کند، همچنان شاهد ادامه توسعه گسترده زمین‌های کشاورزی، تغییر الگوی کشت به گیاهان آب‌بر، مصرف بالای آب شهری ساکنان منطقه و در کمال تعجب، صادرات محصولاتی- با مصرف بالای آب مثل سیب، هلو، شلیل، یونجه، چغندر قند و هندوانه- به خارج از حوضه آبریز دریاچه ارومیه و حتی خارج از کشور هستیم.

آیا برنامه مدونی برای حفظ و یا احیای این دریاچه در دستور کار داریم؟

هیئت‌هایی که در چند سال اخیر برای بازدید از دریاچه ارومیه به ایران آمده‌اند، عنوان کردند «ما انتظار داشتیم با منطقه‌ای بسیار حساس در مصرف آب روبه‌رو شویم، اما به نظر می‌رسد شما هیچ برنامه‌ای برای مدیریت این بحران ندارید. همچنان فضای سبز و چمن‌کاری دارید، توسعه سطح زیر کشت- با الگوی زیر کشت پرمصرف- و صنایع پرآب‌بر رادارید و سرانه مصرف آب شهریتان ۷۰ درصد بیشتر از استانداردهای جهانی است».

در حوضه آبریز دریاچه ارومیه که عملاً دریاچه آن به بیابان تبدیل ‌شده و منابع آب زیرزمینی آن به‌ شدت در حال تخلیه است - امسال یکی از سخت‌ترین سال‌ها برای تأمین آب شرب را داشتیم  با این وجود در گوشه‌ای از این حوضه آبریز شاهد تأسیس کارخانه جدید تولید قند از چغندر قند و در گوشه‌ای دیگر  شاهد افتتاح کارخانه ذوب‌آهن بودیم!

متولیان تأمین آب در کشور به دنبال افزایش عمق چاه‌ها هستند در حالی ‌که چاه‌های ما آلوده‌ شده‌اند، کیفیت آب کاهش‌ یافته و هر چه به سمت کف مخزن آب زیرزمینی نزدیک‌تر می‌شویم با غلظت‌های بیشتری از آلاینده‌های سمی روبه‌رو می‌شویم، اما این رویه همچنان ادامه دارد و هیچ ‌گونه اطلاع‌رسانی‌ نمی‌شود. ما باید رویکردهای توسعه را تغییر دهیم و بخش اکوتوریسم و صنعت گردشگری را با این‌ همه جاذبه تاریخی جایگزین کشاورزی کنیم. ما با عدم سرمایه‌گذاری از سوی دولت در صنعت گردشگری مواجه هستیم.

تا چه میزان در جلب مشارکت‌های عمومی موفق بودیم؟

دولت‌ها در چند دهه گذشته هیچ برنامه‌ای برای جلب مشارکت‌های مردمی در راستای حفظ صیانت از منابع آب ‌و خاک نداشته‌اند که برنامه‌ای در تعامل با مردم داشته باشیم. با این‌ حال ما ایرانیان انسان‌هایی مؤمن و وطن‌پرست هستیم و از مردم انتظار می‌رود همچون نسل‌های گذشته که با به ‌کارگیری آموزه‌های دینی و درک شرایط اقلیمی، وضعیت را مدیریت می‌کردند و با حفر قنات محصولات متناسب با منطقه می‌کاشتند، اکنون نیز کشاورزان با استفاده از اصلاح الگوی کشت و فناوری به بهترین شکل تا حد ممکن از مصرف آب خودداری و مردم در حد امکان در مصرف آب صرفه‌جویی کنند تا در مسیر حفظ منابع آب‌ و خاک سرزمینمان قرار گیریم. متأسفانه اکنون از مسیر حفظ این سرمایه‌های ملی خارج ‌شده‌ایم.

آیا امیدی برای احیای دریاچه ارومیه هست؟

اینجا سرزمین ماست و ما می‌خواهیم در این سرزمین زندگی کنیم و نباید پیامدهای استفاده نادرست از منابع آب زیرزمینی نسل‌های بعدی را با سرزمینی سوخته مواجه کند، پس باید امیدوار باشیم.
سال ۱۳۹۸ بارش‌های خوبی در حوضه آبریز دریاچه ارومیه داشتیم، با این بارش‌ها و تمهیداتی که ستاد احیا برای رساندن آب دریاچه انجام داده بود و تمرکز بیشتری بر رهاسازی حقابه‌ها داشت، با گستره خوبی در بستر دریاچه روبه‌رو شدیم و به ما نشان داد می‌توان دریاچه را در مسیر احیا قرار داد.
به ‌طور حتم در احیای دریاچه؛ وضعیت اقلیم و بارش‌ها حرف نخست را می‌زنند، اما در کنار آن برای پیشگیری از تشدید این بحران باید روی مصرف آب تمرکز کنیم و با استفاده از اصلاح الگوی کشت به سمت استفاده از فناوری‌های هوشمند و آبیاری زیرسطحی با راندمان بالا - در حال حاضر آبیاری کشاورزی در حوضه آبریز دریاچه ارومیه روش غرقابی است- حرکت کنیم و با اطمینان باور داشته باشیم و گام نخست را برداریم، برداشتن گام‌های بعدی یعنی استفاده از روش‌های خردمندانه در حوزه کشاورزی می‌تواند از تشدید این بحران پیشگیری کند و به شرایط بهتری در مقایسه با شرایط فعلی دست ‌یابیم.