دیپلماسی منطقهای یا استانی، که در ادبیات بینالمللی با عنوان «پارادیپلماسی» یا «دیپلماسی زیرملی» شناخته میشود، بهعنوان یکی از روندهای نوظهور در روابط بینالملل، نقش مهمی در جهان معاصر ایفا میکند. این الگو در کشورهای دارای نظام فدرال که اختیارات منطقهای بیشتری دارند، رواج بیشتری دارد، اما گزارشهای جهانی نشان میدهند که ۷۰ درصد کشورهای جهان، حتی کشورهایی با نظام حکومتی متمرکز مانند فرانسه و چین، از این مدل بهره میبرند. در نمونههای موفق جهانی، این الگو معمولاً در سطح شهری نتیجهبخشتر بوده است؛ برای مثال، شهرهایی مانند نیویورک یا شانگهای با تمرکز بر تجارت و فرهنگ توانستهاند نقاط کانونی و مزیتهای مهمی برای تقویت ارتباطات بینالمللی کشورهای خود ایجاد کنند.
اما اقتضائات بومی و منطقهای ما برای تدوین این الگو در ایران، بهویژه در شرق کشور، چیست؟
نخست آنکه، مضجع نورانی حضرت رضا(ع) در شهر مشهد، با ظرفیت عظیم فرهنگی، هنری و تمدنی و حضور میلیونی زائران خارجی، مهمترین پتانسیل کشور برای فعالسازی دیپلماسی منطقهای است. برگزاری دومین نشست وزارت امور خارجه در این شهر نشاندهنده درک درست از این ظرفیت است. اما در گام بعدی، طراحی الگویی بومی با محوریت زیارت و منظومه مرتبط با آن ضروری به نظر میرسد. هر طرحی که این محوریت را بهصورت پررنگ و جدی در نظر نگیرد، فاقد اصالت و اثربخشی لازم خواهد بود. بنابراین، اگر ارادهای جدی در متولیان، فراتر از اقدامات نمایشی و شعاری، وجود داشته باشد – که انشاءالله وجود دارد – میبایست در گام بعدی منتظر تعریف اقداماتی مشخص با محوریت زیارت و اجرای آن باشیم و از برگزاری همایش و سخنرانی عبور کنیم.
دوم آنکه، تحقق این مسیر مستلزم فراهم آوردن زیرساختهای لازم است. یکی از بسترهای مرسوم برای دیپلماسی منطقهای، برگزاری رویدادهای بزرگ بینالمللی و منطقهای با طراحی متناسب با استانداردهای جهانی است؛ رویدادهایی که بتوانند با ایجاد عنصر شگفتی، توجه رسانههای جهان و دستکم منطقه را به خود جلب کنند تا تصویری متفاوت از روایت جریان سلطه، از ایران اسلامی ارائه دهند. توسعه چشمگیر صنعت نمایشگاهی در جهان، که نمونههای حیرتانگیزی از آن را در چین دیدهایم، نشاندهنده نگاهی نو و فناورانه به «مسئله ارائه» است. اساساً دیپلماسی فرهنگی، چه در مقیاس بینالمللی و چه منطقهای، بدون تدابیر و ایدههای مؤثر در حوزه «ارائه» دیده و شنیده نخواهد شد. از سوی دیگر، یکی از صنایع مکمل مهم در مشهدالرضا برای انتقال پیام و منطق ایرانی و ایمانی، صنعت رسانه و تبلیغات است. غفلتهای جدی در توسعه این صنعت، مانع از آن شده است که صدای ایران اسلامی در جهان بهدرستی شنیده شود. در این راستا، جریانی که به همت استاندار محترم خراسان رضوی و وزارت امور خارجه شکل گرفته، میتواند فرصتی برای تحول و بلوغ صنعت رسانه و تبلیغات با مرکزیت مشهد مقدس باشد. با توجه به ظرفیتهای منطقهای قابل توجه در این حوزه، در صورت فراهم شدن زمینه و فرصت مناسب، جوانان متخصص بسیاری در کشور وجود دارند که میتوانند این صنعت را متحول کنند، همانگونه که در عرصههایی مانند انیمیشن و بازیسازی کارهای بزرگی در تراز جهانی انجام دادهاند. بر این اساس، مشهدالرضا میتواند با مزیتهای فراوان خود، محیطی مناسب برای شکلگیری هاب مؤثری در حوزه رسانه و تبلیغات باشد.
سوم آنکه، لازم است این فرایند تا جای ممکن به پدیدهای مردمی تبدیل شود. بارها دیدهایم که ایدههای خوب با تغییر دولتها به فراموشی سپرده شدهاند. رمز موفقیت، استمرار و ماندگاری ارتباطات منطقهای، در دیده شدن نقش مردم، نخبگان و افراد مؤثر در این فرایند است. بسترسازی برای ایجاد ارتباطات شبکهای، تسهیل آن و رفع موانع تحقق آن، از مهمترین اقدامات متولیان امر است. از سوی دیگر، تجربه تاریخی نشان داده است که اختلافات سیاسی، ایدئولوژیک و موسمی میان دولتهای کشورهای مختلف، در مسیر ارتباطات ملتها اختلال ایجاد کرده است. زیارت، بهعنوان اکوسیستمی مردمی، ریشهدار و منطبق با درک مشترک انسانی، میتواند اینجا نیز بسترساز و پیشران باشد. تبادلات دانشگاهی در حوزههای علمی، دینی و زبان فارسی نیز بستر دیگری برای شکلگیری شبکه نخبگانی در عرصه ارتباطات و تعاملات میانفرهنگی است؛ تبادلاتی که باید هدفمند، منطبق با اولویتهای کشور و بهدور از اقدامات صرفاً شکلی و تصنعی رقم بخورد.
چهارم آنکه، دیپلماسی منطقهای نیازمند اختیارات منطقهای است. هرچند رویکرد دولت برای اعطای اختیارات بیشتر به استانداران، اقدامی مثبت ارزیابی میشود، اما به نظر میرسد تا آمدن این اختیارات از روی کاغذ ابلاغیهها به صحنه اجرا، موانع و چالشهای بسیاری وجود دارد و این موضوع هنوز بهطور کامل در دولت جا نیفتاده و ابعادی از آن مبهم است. الگوی پیشنهادی نگارنده، که در سرمقالهای بهتفصیل به آن پرداخته شده، ایجاد «منطقه ویژه زیارتی» است. اما فارغ از این مدل، که ساختاری صیانتشده از تغییرات سلیقهای دولتهاست، بسط ید واقعی استانداران، همراه با نقشآفرینی درست نمایندگان مجلس شورای اسلامی و نهادهای عمومی در اتخاذ تصمیمات بزرگ، بهویژه برای تحقق دیپلماسی منطقهای، ضروری به نظر میرسد.
پنجم آنکه، فارغ از امر دیپلماسی منطقهای، اکوسیستم زیارت که دارای ابعاد وسیع و متنوع فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی است این اهمیت را دارد که به یک سرفصل اصلی مطالعه و طراحی در وزارت امور خارجه تبدیل شود و این وزارتخانه میز یا کارگروهی تخصصی را به این موضوع اختصاص دهد. امری که سالهاست با وجود ظرفیتهای بیبدیلش در معادلات حکمرانی کشور مورد غفلت واقع شده و نیازمند نگاهی عمیقتر به کارکردها و کاربستهای آن در جهان ناآرام امروز است.
دیپلماسی منطقهای در بوم زیارت
روز گذشته، شهر مشهد میزبان دومین همایش دیپلماسی منطقهای وزارت امور خارجه بود؛ رویدادی که از آن با عنوان «دیپلماسی استانی» نیز یاد میشود. به بهانه برگزاری این رویداد، طرح نکاتی لازم به نظر میرسد.
صاحبخبر -
∎