شناسهٔ خبر: 75453855 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: آنا | لینک خبر

زنگ خطر برای زیستگاه‌های شرقی ایران؛ پلنگ ایرانی در چنگ سگ‌های گله

مرگ تلخ یک پلنگ جوان در ارتفاعات صالح‌آباد خراسان رضوی، بار دیگر ضعف نظارت بر چرای غیرمجاز دام و استفاده از سگ‌های درنده در گله‌ها را آشکار کرد؛ حادثه‌ای که کارشناسان محیط‌زیست آن را نشانه‌ای جدی از افزایش تعارض میان انسان و حیات‌وحش دانسته و خواستار اصلاح فوری نظام دامداری، آموزش روستاییان و کنترل سگ‌های گله در مناطق حفاظت‌شده شده‌اند.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری آنا، حادثه تلخ تلف شدن پلنگ ایرانی در صالح‌آباد، تنها یک واقعه ناگوار محیط‌زیستی نیست بلکه نشانه‌ای از ضعف مدیریت انسانی در تعامل با طبیعت است. پرسش مهم این است که برای جلوگیری از تکرار چنین رخداد‌هایی چه باید کرد؟ پاسخ به این پرسش نیازمند نگاهی چندلایه به ساختار دامداری، آموزش جوامع محلی، سیاست‌های حفاظتی و قوانین اجرایی کشور است.

پیش از هر چیز باید پذیرفت که دامداران و عشایر، بخشی از بدنه حیات اجتماعی و اقتصادی مناطق طبیعی‌اند؛ دشمن طبیعت نیستند، اما در فقدان آموزش و نظارت می‌توانند ناخواسته به بزرگ‌ترین تهدید زیست‌محیطی بدل شوند؛ بنابراین نخستین گام، آموزش و آگاهی‌بخشی جامعه محلی است. اداره‌های محیط‌زیست و منابع‌طبیعی باید در قالب برنامه‌های منظم، کارگاه‌های فصلی و نشست‌های روستایی، نقش وجود گونه‌های ارزشمند مانند پلنگ را برای تعادل اکوسیستم توضیح دهند. وقتی روستاییان بدانند که حذف یک گوشت‌خوار می‌تواند به افزایش غیرقابل‌کنترل حیوانات گیاه‌خوار و نابودی مراتع‌شان منجر شود، خودشان حافظ طبیعی محیط می‌شوند.

دومین گام، اصلاح نظام چرای دام و صدور مجوزهاست. باید محدوده‌های ممنوعه و مجاز با دقت علمی تعیین شوند و این مرز‌ها به‌صورت آشکار و قابل‌درک تابلوگذاری شود. استفاده از مدل‌های نقشه‌برداری دیجیتال و نصب تابلو‌های هشدار محیطی در ارتفاعات می‌تواند کمک کند تا چوپانان و دامداران به‌طور فیزیکی درک کنند کجا ورود ممنوع است. در کنار آن، نهاد‌های متولی باید سامانه‌ای الکترونیکی برای ثبت چرای دام داشته باشند تا هر گله و هر مجوز قابل ردیابی باشد. در صورت تخلف، نه صرفاً برخورد قضایی بلکه محرومیت موقت از مزایای دولتی می‌تواند جنبه بازدارنده داشته باشد.

مسئله مهم دیگر، مدیریت سگ‌های گله است. تجربه نشان داده درگیری‌های مرگبار میان سگ و حیات‌وحش یکی از مهم‌ترین عوامل تلف شدن پلنگ، گرگ و کفتار در ایران است. در کشور‌های دیگر این مسئله با تربیت استاندارد سگ‌های محافظ حل شده است؛ سگ‌هایی که به‌جای حمله، واکنش هشداردهنده دارند و با صدای خود دام را جمع می‌کنند. وزارت جهاد کشاورزی باید با همکاری سازمان دامپزشکی و محیط‌زیست، طرح ملی اصلاح نژاد و رفتار سگ‌های گله را اجرا کند. ممنوعیت نگهداری یا پرورش سگ‌هایی با نژاد‌های درنده و حمایت از دامداران در خرید سگ‌های آموزشی‌شده، یکی از راه‌حل‌های عملی است.

از زاویه نظارتی نیز، تقویت محیط‌بانی منطقه‌ای ضرورت جدی دارد. در حال حاضر نسبت تعداد محیط‌بانان به وسعت مناطق حفاظت‌شده بسیار پایین است. افزایش نیرو، تجهیز به خودرو‌های مناسب، سامانه‌های ردیاب و حتی پهپاد‌های گشت‌زنی، می‌تواند زمان واکنش در حوادثی مانند صالح‌آباد را کاهش دهد. ایجاد واحد‌های سیار واکنش سریع با محوریت امدادحیات‌وحش نیز در مناطقی با احتمال بالای تعارض حیوانات ضروری است.

در حوزه حمایتی، تشویق جوامع محلی به حفاظت خودخواسته از پلنگ باید جایگزین نگاه مقابله‌ای شود. در بعضی کشور‌ها برای هر گزارش از مشاهده سالم پلنگ یا کمک به امداد آن، پاداش در نظر گرفته می‌شود. اجرای چنین طرحی در ایران، علاوه بر انگیزه اقتصادی، حس تعلق و مشارکت محلی را بالا می‌برد. همچنین ایجاد گروه‌های مردمی موسوم به "پاسبانان طبیعت" در روستا‌های حاشیه مناطق حساس، می‌تواند نقش واسطه میان مردم و محیط‌زیست را ایفا کند.

از نظر مدیریتی، بازنگری در مرز‌های مناطق حفاظت‌شده و اتصال زیستگاه‌ها به یکدیگر ضرورت دارد. یکی از دلایل نزدیک‌شدن پلنگ‌ها به روستاها، تکه‌تکه‌شدن زیستگاه‌ها و نبود مسیر طبیعی مهاجرت است. احداث کریدور‌های حیات‌وحش و ممنوعیت ساخت‌وساز در مسیر‌های مهاجرت می‌تواند خطر برخورد حیوانات با انسان را کاهش دهد. مهندسی اکولوژیک در طراحی جاده‌ها و تأمین گذرگاه‌های ایمن برای جانوران از اقدامات پایه‌ای است که باید در برنامه توسعه ملی لحاظ شود.

در بعد قانونی، بازدارندگی مجازات‌ها و الزام بیمه خسارات دامداران حائز اهمیت است. خیلی از دامداران برای دفاع از دام‌هایشان به اقدامات خشونت‌آمیز دست می‌زنند، چون از خسارت مالی می‌ترسند. اگر بیمه‌ای معتبر خسارت حمله پلنگ به دام را پوشش دهد، انگیزه برای آسیب‌زدن به حیوان از بین می‌رود. این بیمه می‌تواند با مشارکت دولت، اتحادیه دامداران و سمن‌های محیط‌زیستی به اجرا درآید.

افزون بر این اقدامات میدانی، باید به بعد فرهنگی نیز توجه کرد. رسانه‌ها می‌توانند نقش محوری در تغییر نگاه جامعه نسبت به پلنگ داشته باشند. انتشار مستند‌های کوتاه از زندگی پلنگ‌ها، گزارش‌های تحلیلی درباره اهمیت زیست‌محیطی آنها و داستان‌های موفقیت برنامه‌های حفاظتی، افکار عمومی را به سمت هم‌دلی با طبیعت سوق می‌دهد. وقتی مردم پلنگ را نه موجودی خطرناک بلکه سرمایه ملی ببینند، خود مراقبان او خواهند شد.

از منظر علمی، پایش مداوم جمعیت پلنگ و تحلیل داده‌های محیطی باید نهادینه شود. استفاده از دوربین‌های تله‌ای، ردیاب‌های GPS و داده‌برداری از ردپا‌ها امکان شناسایی جابه‌جایی و رفتار گونه را فراهم می‌کند تا کارشناسان پیش‌بینی کنند کدام مناطق در معرض خطر بیشتری هستند. سازمان حفاظت محیط‌زیست باید این داده‌ها را به‌صورت عمومی منتشر کند تا جامعه علمی و رسانه‌ها بتوانند از آن در گزارش‌دهی و آگاه‌سازی استفاده کنند.

در نهایت، هم‌افزایی نهادی میان سازمان محیط‌زیست، جهاد کشاورزی، منابع طبیعی و استانداری‌ها باید به سطح اجرایی واقعی برسد. هر یک به‌صورت جزیره‌ای عمل می‌کنند؛ حال آنکه تعارض انسان و حیات‌وحش مسأله‌ای چندوجهی است و نیاز به مدیریت مشترک دارد. ایجاد «ستاد منطقه‌ای هماهنگی حفاظت از گوشت‌خواران بزرگ» در هر استان، با حضور نمایندگان دستگاه‌ها، می‌تواند الگوی نخستین برای هماهنگی سریع هنگام بحران باشد.

اگر مجموعه این راهکار‌ها اجرا شود، حادثه صالح‌آباد شاید آخرین نمونه تلخ از تعارض میان انسان و پلنگ باشد. اما اگر همچنان نظارت‌ها کم‌رنگ، آموزش‌ها محدود و جامعه محلی نادیده گرفته شود، این چرخه مرگبار ادامه خواهد داشت و نسل یکی از باشکوه‌ترین نماد‌های طبیعت ایران نابود می‌شود. جلوگیری از تلف شدن پلنگ‌های ایرانی نیازمند عزم ملی است؛ عزم برای درک اینکه طبیعت نه در برابر ما، بلکه در کنار ماست و پاسداشت آن پاسداشت آینده زیست این سرزمین است.

انتهای پیام/