شناسهٔ خبر: 75436292 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

کاری مهمی که ناصر تقوایی در سینمای ایران انجام داد؛

چرا «ناخدا خورشید» را یکی از مهم‌ترین اقتباس‌ها از جهان ادبی همینگوی می‌دانند؟

تقوایی پس از آن با اقتباس تماشایی‌اش از داستان ایرج پزشکزاد، برای سریال «دایی جان ناپلئون» نشان داد چه آگاهی شهودی عمیقی نسبت به سینما دارد. آگاهی شهودی تقوایی کمک می‌کرد که ایده‌ها و راههای درخشانی در اقتباس داشته باشد.

صاحب‌خبر -

سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - احمد محمدتبریزی؛ موضوع اقتباس در سینمای ایران را اگر برای فیلمسازان جوان موضوعی چالش‌برانگیز بدانیم، به همان اندازه برای فیلمسازان نسل قدیم، موضوعی جذاب و آشنا بوده است. ناصر تقوایی جزو نسلی از فیلمسازان به حساب می‌آید که با اقتباس به شکلی خلاقانه همراه با درکی عمیق برخورد می‌کرد.

تقوایی جزو فیلمسازانی بود که در زیست، علاقه، دغدغه و فعالیت، به ادبیات و نویسندگان نزدیکی داشت و همین کارش را جهت درک و آشنایی با داستان‌ها و رمان‌ها آسان کرد. او این شانس تاریخی را داشت که در نوجوانی و جوانی با دو تن از مترجمان برجسته ایران یعنی صفدر تقی‌زاده و نجف دریابندری آشنا شود و این دو تأثیر زیادی بر او گذاشتند و وقتی به تهران می‌آید با ابراهیم گلستان و فروغ فرخزاد آشنا شد.

می‌توان گفت که این چهره‌ها باعث شدند تا جنم ذاتی فیلمسازی و نویسندگی تقوایی رشد پیدا کند. می‌توان به تعبیری گفت پختگی تقوایی در زمینه اقتباس از ادبیات به دلیل ارتباطش با چنین آدم‌هایی است. او بعد ازورود به تهران به محافل فرهنگی و ادبی رفت‌وآمد داشت و حتی با جلال آل احمد هم آشنایی پیدا کرد. این آشنایی باعث تقویت روحیه خلاق و زدن جرقه‌هایی جهت ساختن فیلم‌های اقتباسی شد.

داشتن چنین استعداد، قریحه و زمینه‌ای کمک زیادی به تقوایی برای انتخاب داستان و شیوه روایتگری‌اش کرد. تقوایی کارش را در سینمای بلند و داستانی با اقتباس شروع کرد و اوج پختگی و نبوغش در سینما را نیز با فیلمی اقتباسی به منصه ظهور گذاشت. او در اولین فیلمش به نام «آرامش در حضور دیگران» در حالی که هنوز به ۳۰ سالگی نرسیده بود، اقتباسی درست و پخته از داستان غلامحسین ساعدی داشت.

تقوایی پس از آن با اقتباس تماشایی‌اش از داستان ایرج پزشکزاد، برای سریال «دایی جان ناپلئون» نشان داد چه آگاهی شهودی عمیقی نسبت به مدیوم‌های تصویری دارد. آگاهی شهودی تقوایی کمک می‌کرد که ایده‌ها و راه‌های درخشانی در اقتباس داشته باشد.

فرایند تبدیل داستان به تصویر در سینمای تقوایی، معادل این درس مهم فیلمنامه‌نویسی است که «نگو، نشان بده.» مفهوم این جمله ساده و مهم، گفتن یا نشان دادن صرف برای پر کردن جای گفتار با تصویر نیست بلکه منظور ترکیبی است از تصویر سینمایی و گفتار دراماتیک که می‌تواند ایده یا وضعیتی را در طول فیلم گسترش دهد.

چرا «ناخدا خورشید» را یکی از مهم‌ترین اقتباس‌ها از جهانی ادبی همینگوی می‌دانند؟

اقتباس‌هایی ضعیف از همینگوی در سینمای آمریکا

«ناخدا خورشید» به عنوان بهترین و کامل‌ترین فیلم تقوایی، از چندین منظر قابل بررسی است. تقوایی از جوانی به شدت تحت تاثیر نوع نگاه و دیدگاه همینگوی در ادبیات بود و همین علاقه عاملی جهت ساختن فیلمی از روی یکی از رمان‌های نویسنده آمریکایی شد.

«داشتن و نداشتن» همینگوی در سال ۱۹۳۷ منتشر شد و ناصر تقوایی ۵۰ سال بعد با اقتباسی از این رمان، فیلمی ماندگار در سینمای ایران خلق کرد. هالیوودی‌ها پس از این با بهره گرفتن از نام پرآوازه همینگوی، چند فیلم اقتباسی ساخته بودند که همگی دچار فرایند تجاری‌سازی استودیوها شده بودند.

فیلم‌هایی که تماشاگران را به سالن‌های سینما می‌کشاندند و با تحسین هم روبه‌رو می‌شدند ولی دورترین فاصله را با دنیای نویسنده آمریکایی داشتند. این فیلم‌ها سنخیت چندانی با شخصیت‌های داستان‌های همینگوی نداشتند. به همین خاطر بسیاری از منتقدان با تردید و بدبینی به «داشتن و نداشتن» هاوارد هاکس نگاه کردند.

در همان دوران، بسیاری از منتقدان فیلم هاکس را به «کازابلانکا» نزدیک‌تر دانستند. موفقیت «کازابلانکا» در گیشه، فیلمسازان و تهیه‌کنندگان دیگر را هم به سمت ساختن فیلم‌هایی اینچنینی سوق داده بود.

اما هزاران کیلومتر آن‌سوتر از آمریکا، فیلمسازی زندگی می‌کرد که برخلاف کارگردانان آمریکایی، به هنرمندانه‌ترین شکل، «داشتن و نداشتن» همینگوی را به روی پرده سینما آورد. فیلم تقوایی نه تنها به روح داستان همینگوی وفادار می‌ماند بلکه کمترین وابستگی را به فیلم هاوارد هاکس دارد.

تقوایی به قابلیت‌های داستان‌های همینگوی و ضعف‌های فیلم‌های اقتباسی از این کتاب‌ها آگاه بود. او با انتقاد از فیلم‌هایی که از داستان‌های همینگوی در سینما اقتباس شده بود، چنین گفته بود: «من همیشه مجذوب نگاه همینگوی و شیفته نثرش بودم. متاسفانه خود آمریکایی‌ها در سینما ارزش‌های کار او را در نیافتند. او قصه‌های درجه یکی می‌نوشت که فیلم‌های درجه سومی بر اساس آنها ساخته می‌شد. داشتن و نداشتن ساخته هاوارد هاکس هیچ ربطی به قصه همینگوی ندارد. بدترین اقتباس ادبی در سینماست.»

اهمیت بومی‌سازی در سینمای تقوایی

تقوایی برای انتخاب رمان «داشتن و نداشتن» و اقتباس از رمان همینگوی، هوشمندی زیادی به خرج داد تا این رمان در سینمای ایران قابلیت فیلم شدن داشته باشد. تقوایی با دانش و اگاهی و هنر خود به شکلی هنرمندانه توانست فضای رمان «داشتن و نداشتن» را از ساحل کِی‌وست در فلوریدای آمریکا، به بندری کوچک در شهرستان لنگه استان هرمزگان بیاورد.

تم اصلی داستان همینگوی، تلاش و جدال برای بقاست و تقوایی نیز در «ناخدا خورشید» تم اصلی رمان را حفظ کرده است. در کنار جهان‌شمول بودن تم اصلی رمان، بقیه اجزای داستان نیز دستِ تقوایی را برای اقتباس و بومی کردن آن باز می‌گذارد.

تقوایی همواره نگران بومی سازی در روایت‌های غیربومی بود و در جایی هم گفته بود که: «داستان‌ها اگر نتوانند شکلی کاملاً ایرانی پیدا کنند، بهتر است اصلاً ساخته نشوند.»

المان‌هایی مثل قایق، لنج، قاچاق، مسافر، ماموران دولتی، بی‌پولی و فقر و انجام کارهای غیرمعمول، همه از مواردی هستند که قابلیت ساخته شدن در شهری بندری و ساحلی را دارد. تمام اینها خوراک لازم برای ساختن فیلمی در جنوب ایران را به تقوایی می‌داد و او هم به بهترین شکل از این امکان و فرصت استفاده کرد. تقوایی داستان فیلمش را هم به دهه ۴۰ شمسی می‌برد تا از برخی اتفاقات و حوادث سیاسی در فیلم استفاده کند.

هدف نویسنده در رمان «داشتن و نداشتن» به تصویر کشیدن شخصیتی سرسخت و پرتلاش در زندگی است که به هیچ وجه دست از تلاش برنمی‌دارد و بر همین اساس حاضر است تا حد مرگ پیش برود.

اما از اینجا به بعد نبوغ تقوایی در اقتباس خودش را بیشتر نشان می‌دهد. در «ناخدا خورشید» تقوایی علاوه بر نشان دادن تلاش‌های ناخدا برای امرار معاش، وجهه‌ای اسطوره‌ای و قهرمانی نیز به او می‌دهد. در فیلم تقوایی، ناخدا خورشید حاضر نیست به هر قیمتی دست به کار خلاف بزند مگر اینکه در نهایت مجبور به انجام چنین کاری شود.

نوع نگاه همینگوی به ادبیات داستانی و شخصیت‌پردازی داستانهایش به گونه‌ای است که نمی‌توان شخصیتهای پررنگ منفی و مثبت داستان را به راحتی تشخیص داد. همه شخصیتهای داستان «داشتن و نداشتن» خاکستری هستند. اما در فیلم «ناخدا خورشید»، نگاه ناصر تقوایی به شخصیت‌ها کمی متفاوت است. تقوایی، ناخدا خورشید را انسانی شریف ترسیم می‌کند که برای تأمین معاش زن و بچه‌اش به هر کوششی می‌پردازد. او حاضر نیست به هر قیمتی دست به کار خلاف بزند مگر اینکه در نهایت مجبور باشد. ناخدا خورشید دنیایش را به دو نیم حلال و حرام تقسیم کرده، مثل خرگوش که نصف حلال است و نصف دیگرش حرام.

ناخدا در فیلم در دیالوگی، این طرز تفکر را نشان می‌دهد: «خشکبار حلال، ورق پاسور حرام، تنباکو حلال، تریاک حروم. زغال حلال، چایی، شکر … دنیا عین خرگوشه. نصفش حلاله و نصفش حروم.»

چرا «ناخدا خورشید» را یکی از مهم‌ترین اقتباس‌ها از جهانی ادبی همینگوی می‌دانند؟

ناخدا خورشید، اعتبار سینمای ایران

با اینکه برخی فیلمسازان در همان آمریکا علاقه داشتند با بهره گرفتن از اعتبار ادبی و نام همینگوی، فیلم خودشان را مطرح کنند، تقوایی بدون این مانور دادن‌های کاذب، تمام تمرکزش را برای ساخت روایتی سرراست و اقتباسی درست می‌گذارد.

درک عمیق تقوایی از جهان همینگوی و شناخت درستش از جهانِ بومی فیلم، «ناخدا خورشید» را به اثری یگانه و منحصربفرد در سینمای ایران تبدیل می‌کند. برای او عناصرِ داستانی از هر چیزی بااهمیت‌تر هستند و رفتن به دنبال نام و عناوین حاشیه‌ای بیش نیستند.

سعید عقیقی در کتاب «سینمای ناصر تقوایی» درباره اهمیت تاریخی «ناخدا خورشید» چنین می‌نویسد: «اعتبار تاریخی ناخدا خورشید در گسترش کمیابِ فهم روایت کلاسیک و عرضه آن در قالب منحنی فیلم‌نامه است؛ آن هم در دهه ۱۳۶۰ که تقریباً چیزی به نام آموزشی عملی فیلمنامه‌نویسی و کتاب آکادمیک و معتبر در این زمینه وجود نداشت. بنابراین، اصلاً عجیب نیست که کسی اختلاف واضح فیلمنامه ناخدا خورشید را با آثار دیروز و امروز سینمای ایران تشخیص ندهد و حتی در نیابد که تقوایی از چه آزمون تاریخی مهمی سربلند بیرون آمده است… ناخدا خورشید طی سه دهه به اعتباری دست یافته که در زمان اکرانش از آن بی‌بهره بود.»

این هم از اتفاقات غم‌انگیز سینمای ایران است که فیلم‌های ماندگارش در زمان اکران مورد بی‌مهری‌های زیادی قرار می‌گیرند و قرار دانسته نمی‌شوند. تنها گذشت زمان است که ارزش حقیقی این فیلم‌ها را به نمایش می‌گذارد و به سینمادوستان از ارزش‌های هنری فیلم می‌گویند.

آلن آرمر، نویسنده و تهیه‌کننده آمریکایی در جایی گفته بود «ادبیات درام نیست و درام ادبیات نیست. بر این اساس، اگر نویسندگان بخواهند به اثری ادبی شکل و ساختار بدهند، باید تغییراتی در آن به وجود بیاورند.» تقوایی به درستی این نکته را دریافته و متوجه تفاوت‌های ادبیات و سینما بود.

پس از گذشت سه دهه از ساختِ «ناخدا خورشید» این فیلم فقط به فیلمی کالت تبدیل نشده است؛ بلکه می‌توان این فیلم را همچون الگو و کلاس درسی برای اقتباس و پیوند برقرار کردن میان ادبیات و سینما دید.