شناسهٔ خبر: 75415122 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: قدس آنلاین | لینک خبر

آن‌ها به «باور»هایمان شلیک می‌کنند

عملیات و جنگ روانی از آن دست اصطلاحاتی است که پیشینه‌ای طولانی در تاریخ دارد و شما درباره‌اش زیاد شنیده ‌اید.

صاحب‌خبر -

عملیات و جنگ روانی از آن دست اصطلاحاتی است که پیشینه‌ای طولانی در تاریخ دارد و شما درباره‌اش زیاد شنیده ‌اید. البته واژه‌های جدیدتری هم هستند که چند سالی است آن‌ها را بیشتر می‌شنوید: جنگ نرم، جنگ روایت‌ها و... تازه‌ترینش «جنگ شناختی». همه این جنگ‌ها را البته می‌شود در دایره همان اصطلاح قدیمی «جنگ روانی» دید اما از آنجا که در عصر جدید همه چیز بشر به‌شدت تغییر کرده و به‌سرعت هم تغییر می‌کند، عملیات و جنگ‌های روانی هم ابعاد تازه و پیچیده‌تری پیدا کرده‌اند.دشمنان سال‌هاست تلاش دارند پابه‌پای تخریب خانه و زندگی و بعد زیرساخت‌ها، باورها و شناخت شما را زیر و رو کنند!

کنترل ذهن

در مجموع، همه جنگ‌هایی که بالاتر گفتیم هدفشان تأثیرگذاری بر افکارعمومی است، آن هم به شکلی که مردم جهان مرز میان واقعیت و بازنمایی وقایع را گم کنند. در بحبوحه چنین جنگ‌هایی و حتی زمانی که خبری از شلیک یک گلوله هم نیست، شما انگشت به دهان و حیرت‌زده می‌مانید که آیا روایت‌ها و باورهای دیروز را حفظ کنید یا روایت و نمایشی که انبوه رسانه‌ها از وقایع مختلف ارائه می‌دهند را باور کنید. جالب اینکه معمولاً از حیث به‌روز بودن، میزان تأثیرگذاری و نو بودن، روایت‌های نوع دوم برای مخاطبان جذاب‌تر و برانگیزاننده‌تر است.در جهان امروز رسانه‌ها هم تغییر ماهیت داده و از حالت خبررسانی و اطلاع‌رسانی خارج و به ابزار و سلاح‌هایی تبدیل شده‌اند که می‌توانند کارایی خود را در میدان چنین جنگ‌هایی نشان دهند. با ورود فناوری‌های تازه ازجمله هوش مصنوعی، رسانه‌ها وظیفه دارند کنترل و مدیریت ذهن انسان‌ها را به عهده بگیرند. سه مفهوم جنگ روانی، جنگ روایت‌ها و جنگ شناختی از همین جا معنا و کارکرد خودشان را پیدا می‌کنند. «جنگ روانی» هم پیش از آغاز بحران و درگیری، هم در میانه بحران و هم پس از آن می‌تواند شکل بگیرد. «جنگ روایت‌ها» معمولاً در زمان بحران رخ می‌دهد و هر طرفی که بتواند روایت اول یا روایت برتر را بسازد، دست برتر را خواهد داشت. اما «جنگ شناختی» ماهیتی متفاوت و بسیار پیچیده‌تری دارد. در این جنگ برای تأثیرگذاری بر ذهن مخاطب، نخست باید شناختی دقیق از فضای ذهنی او بدست آورد و بر اساس آن، برنامه‌ریزی کرد. این نوع جنگ، مقطعی نیست و فرایندی بلندمدت و تدریجی دارد. «لیلا وصالی» مدیرعامل انجمن سواد رسانه‌ای ایران در گفت‌وگو با «فارس» در این بار می‌گوید: «اگر دقت کنید می‌بینید از زمان گسترش اینترنت تاکنون، جریان‌هایی شکل گرفته‌اند که به‌صورت مستمر در حال جهت‌دهی به نوع شناخت و ادراک مخاطبان هستند؛ اینکه چه کسی را دوست و چه کسی را دشمن بدانیم... بخشی از این فرایند توسط صاحبان کمپانی‌های بزرگ رسانه‌ای، فیلم‌سازان، کاراکترسازان و نمادپردازان انجام می‌گیرد». درواقع این جریان‌ها با بمباران اطلاعاتی مخاطبان، باورهای آن‌ها را دستکاری می‌کنند.

بذرهای شناختی

ماجرا همان تحریف واقعیت‌هاست اما این بار، تحریف بسیار علمی‌تر، هنرمندانه‌تر و در پوشش رسانه‌ای جدید، به‌تدریج و دائمی انجام می‌شود تا اثرگذاری عمیق‌تری داشته باشد. «وصالی» در این باره می‌گوید: «امروز بخش عمده محتوایی که در شبکه‌های اجتماعی دریافت می‌کنیم، از سوی سازندگان پیام‌های رسانه‌ای در بیرون از این فضا تولید می‌شود؛ از فیلم و سریال تا کلیپ و محتوای تصویری.
برای نمونه، می‌توان به شخصیت «زامبی» اشاره کرد؛ شخصیتی که در فیلم‌ها و سریال‌های متعدد تکرار می‌شود و احساس رعب و وحشت را در مخاطب برمی‌انگیزد. هر زمان که لازم باشد افرادی را «وحشی»، «غیربشری» یا «دور از تمدن» نشان دهند، از این کاراکتر بهره می‌برند... در این فرایند، از تکنیک‌های اقناعی متعدد استفاده می‌شود؛ ازجمله تکنیک تعمیم. در این روش، دو عنصر در برابر چشم مخاطب قرار می‌گیرد: یکی شناخته‌شده و دیگری ناشناخته. ذهن انسان به‌صورت ناخودآگاه ویژگی‌های عنصر شناخته‌شده را به عنصر ناشناخته تعمیم می‌دهد و بر اساس آن، تصویری از واقعیت می‌سازد. حال اگر رسانه‌ها با ضریب و شدت بالا این تصویر را تقویت کنند، اثرگذاری آن چندین برابر خواهد شد... در جنگ ۱۲ روزه اخیر، شعار دشمن «ما با مردم عادی کاری نداریم، هدف ما نظامیان هستند» بود! این جمله نتیجه سال‌ها تخریب ذهنی درباره نیروهای نظامی و به‌خصوص سپاه پاسداران است. درواقع دشمن، امروز در حال برداشت محصول همان بذرهای شناختی که سال‌ها پیش کاشته‌، است».

نسل‌کشی یا دفاع مشروع؟

وقتی پای جنگ شناختی وسط می‌آید و دشمن تصمیم گرفته «واقعیت»ها را آن طور که دوست دارد و با روایت خودش برای من و شما به نمایش دربیاورد، شبکه‌های اجتماعی و قابلیت‌هایشان را به خدمت می‌گیرد. ساده‌انگاری است اگر فکر کنیم این شبکه‌ها فقط و فقط ابزار و فضایی برای اشتراک‌گذاری محتوای روزمره ما هستند. از قدرت عجیب این شبکه‌ها در جهت‌دهی افکار عمومی نباید غافل بود. یک نمونه‌اش «تیک‌تاک» که با الگوریتم‌های پیچیده برای تحلیل رفتار کاربران و ارائه محتوای هدفمند، توانایی شکل‌دهی به سلیقه‌ها، نگرش‌ها و حتی تصمیم‌گیری‌های افراد را دارد. ما در این طرف دنیا ممکن است هنوز نتوانیم از قابلیت شبکه‌های اجتماعی در این راستا استفاده کنیم، اما صاحبان فناوری و حامیان مالی آن‌ها بدون شک شبکه‌های اجتماعی را ابزار اصلی کارشان می‌دانند. کدام کار؟ تیک‌تاک از سال ۲۰۲۱ به یکی از کلیدی‌ترین جبهه‌های اطلاعاتی رژیم صهیونیستی تبدیل شد. ارتش اسرائیل در جریان جنگ غزه حساب‌های رسمی خود را در تیک‌تاک فعال کرد و ۲۲ ویدئو کوتاه با موسیقی پاپ و جلوه‌های بصری جذاب تولید کرد... چرا؟ این کمپین، بخشی از راهبردی بود که هدفش معکوس کردن روایت رسانه‌ای جهانی بود: «ما اینجا نیستیم که آدم بکشیم... ما اینجاییم تا زندگی کنیم و شاد باشیم». این ویدئوها میلیون‌ها بازدید هم کسب کردند، در حالی که همزمان محتوای فلسطینی با الگوریتم‌های پلتفرم سرکوب می‌شد. «فارس» می‌نویسد: «نتانیاهو در ۲۸ سپتامبر۲۰۲۵ با ۱۸ اینفلوئنسر آمریکایی در نیویورک دیدار کرد. این جلسه، بخشی از «پروژه استر» بود: کمپینی محرمانه با بودجه ۹۰۰ هزار دلاری که به اینفلوئنسرها تا ۷هزار دلار برای هر پست پرو-اسرائیلی در تیک‌تاک، اینستاگرام و ایکس پرداخت می‌کند... اسناد وزارت دادگستری آمریکا این پرداخت‌ها را تأیید می‌کند، که بخشی از بودجه ۵۴۵ میلیون شِکِلی (۱۴۵ میلیون دلار) رژیم برای «پروژه ۵۴۵» است. این پروژه تلاشی برای دستکاری الگوریتم‌های هوش‌مصنوعی مانند چت‌جی‌پی‌تی و گروک و تقویت نتایج پرو-اسرائیلی در گوگل و بینگ است». همه این هزینه‌ها و تلاش‌ها برای این است که روایت «نسل‌کشی» را به «دفاع مشروع» تبدیل کنند، همان‌طور که سعی کردند روایت حمله به ایران، ترور شخصیت‌ها و کشتن مردم عادی را به قصه‌ای دیگر تبدیل کنند.