پس از باخت تیم فوتبال پرسپولیس مقابل خیبر و کسب تنها ۸ امتیاز در ۷ بازی ابتدایی لیگ، حالا سرخپوشان در یکی از بحرانیترین مقاطع یک دهه اخیر خود قرار دارند. مدیرعامل تیم پس از ۴ سال و با بالارفتن انتقادات و فشار رسانهها و فضای مجازی استعفا کرد و آینده وحید هاشمیان به عنوان نفر اول کادرفنی در هالهای از ابهام قرار دارد، هرچند برخی گمانهزنیها از ادامه حضور وی روی نیمکت به صورت مشروط حداقل در ۲ بازی آینده حکایت دارد.
شاید جلسه اخیر غیرعلنی هیئت مدیره خروجیها و نتایجی داشته باشد که نه تنها در فصل کنونی پرسپولیس اثرگذار است، بلکه شاید مانند تصمیماتی، مانند انتخاب برانکو در سال ۹۴ یا انتصاب درویش به عنوان مدیرعامل در دی ماه ۱۴۰۰، تا سالها در سرنوشت پرسپولیس تأثیر بگذارد، اما آنچه روشن است تیم مدیریتی باشگاه تلاش میکند در فضایی دور از احساس تصمیماتی منطقی بگیرند.
بدشانس و ناامید کننده مثل هاشمیان
هاشمیان در ۷ هفته ابتدایی لیگ، موفق به کسب فقط ۸ امتیاز شد. تا پیش از بازی مقابل خیبر، ۵ تساوی و تنها یک پیروزی، به خودی خود صدای هواداران معترض را درآورده بود و همگان منتظر نمایش مقتدرانهای برای یک بازگشت شکوهمندانه به کورس صدرنشینی بودند؛ درست مانند کاری که ساپینتو و استقلال انجام دادند. همه این رویاها، با گل دقیقه ۹۶ خیبر نقش برآب شد. گویی توپ به تور دروازه نچسبیده بود، بلکه تیری از تفنگ بیرحمانه کمتجربگی خارج و به قلب هاشمیان شلیک شد.
درست است که این اولین شکست فصل قرمزها بود، اما اینجا پرسپولیس است و وقتی عالی نتیجه نگیری، باید تاوان بدهی. شاید هاشمیان این روزها چوب کمبود تجربه و سابقه کافیاش در عرصه سرمربیگری داخلی را میخورد. قطعاً کار کردن در آلمان و دستیاری اسکوچیچ در تیم ملی، برای هدایت موفقترین تیم یک دهه اخیر ایران کافی نیست، مسئلهای که کارشناسان از روز اول به آن اشاره کرده بودند و حتی هاشمیان هم با استایل بوندسلیگاییاش نتوانست مانع این نظریه شود.
البته نتیجهگیری تنها عامل نارضایتی هواداران از هاشمیان نیست. قطعاً به سبک بازی و تصمیمات فنی هاشمیان هم در طول بازی نقدهای زیادی وارد است که تعداد بالایی از آنها میتواند قابل قبول باشد. برای مثال هاشمیان همچنان نتوانسته ضعف دفاعی پرسپولیس در توپهای هوایی و ضربات ایستگاهی را برطرف کند؛ همانطور که به همین نحو از فولاد و خیبر گل خوردند. مثال دیگر برای این مسئله میتواند ناتوانی معمول پرسپولیس در انتقال مناسب توپ از دفاع به حمله و یا ناهماهنگی و اشتباهات متعدد مدافعان هنگام ضدحملات باشد.
ارسالهای بیهدف و بیکیفیت متعدد از چپ و راست هم به اندازه کافی روی اعصاب هواداران رفته تا حتی سبک تاکتیکی و ذهنیت هاشمیان هم برایشان زیر سوال برود. همچنین برخی از ترکیبها و چینشهای هاشمیان هم مقبول هواداران نیست؛ استفاده از احمدزاده در دفاع چپ و یا عدم بهره بردن از خدابندهلو در میانه میدان اصلاً برای هواداران لذت بخش نیست. همه اینها باعث شده تا هاشمیان عملاً هیچ فاکتوری نداشته باشد تا مورد حمایت قرار بگیرد.
البته به هیچ عنوان نباید منکر برتری آماری پرسپولیس به لحاظ تعداد موقعیت یا امید گل پیشبینی شده (XG) در برخی بازیها مانند دیدار مقابل ملوان و حتی شکست شب گذشته مقابل خیبر شد، بازیهایی که فرصت سوزی مهاجمان و یا درخشش گلر حریف مانع از کسب پیروزی شد؛ دلایلی که حقیقتاً کنترل آنها از دست هر سرمربی خارج است، خواه هاشمیان باشد یا پپ گواردیولا.
استعفای درویش؛ وقتی که خیر و شر قابل تشخیص نیست
کارنامه رضا درویش در نیمه اول دوره حضورش در پرسپولیس کاملاً قابل دفاع و موفق بود، کسب دو قهرمانی لیگ برتر، یک قهرمانی جام حذفی، یک قهرمانی سوپرجام، اقدامات مثبت در زمینه آکادمی و تیمهای پایه، جذب ستارگانی، چون اورونوف و چندین اقدام مثبت حقوقی از جمله دستاوردهای او در دوران مدیریتش بود. هر چند تمام این امتیازات و دستاوردها، زیر سایه غفلتها و ناکارآمدیهایی، چون از دست دادن سرمربی قهرمان فصل یعنی اوسمار، از دست دادن ۳ عنصر کلیدی قهرمانی (بیرانوند، اسماعیلیفر و ترابی) و پیوستن آنها به رقیب همیشگی یعنی تراکتور، عدم شفافیت و انجام درست روند مالی در برخی نقل و انتقالات چون فخریان، ۳ سرمربی ناموفق با پروژههای بلندمدت در کمتر از یک سال (گاریدو، کارتال و هاشمیان) و همچنین عدم رعایت بستن اسکواد متعادل و باکیفیت در تمامی پستها، قرار گرفت.
از سوی دیگر انباشته شدن تمام این عوامل به مرور باعث نارضایتی شدید هواداران از یکی از باثباتترین مدیران لیگ شده بود تا او بالاخره مجبور شد پس از ماهها انتقاد و «حیا کن، رها کن» استعفا دهد.
حالا پیمان حدادی به عنوان سرپرست موقت باشگاه انتخاب شده و انتظار میرود تا حداقل چند هفته در این سمت باقی بماند. باید دید مدیران کنسرسیوم بانکی و اعضای هیئت مدیره چه تصمیمی برای پست مدیرعاملی باشگاه پرسپولیس خواهند گرفت؛ تصمیمی که میتواند تا چند سال سرنوشت پرسپولیس را مشخص و سرخها را به ساحل آرامش برده و یا آنها را وارد سیاهچالهای عمیق و تاریک کرده که بیرون آمدن از آن اصلاً راحت نیست.
رقابت مدیرعاملی هم در نوع خود میتواند بسیار جالب به نظر برسد، چرا که مدیریت سرخابیها نه تنها همیشه پستی جذاب و وسوسه کننده برای مدیران ایرانی به نظر میرسد، بلکه این بار حضور پشتوانه و منبع ثروتمندی، چون بانک شهر هم فرصتی اغواکننده برای هر یک از گزینهها به شمار میرود.
با توجه به سابقه و حضور پیمان حدادی و پست کنونی وی در پرسپولیس و ارتباط خوب او با سایر اعضای هیئت مدیره و حتی مدیران بانک شهر، میتوان این کارشناس و متخصص مالی را جدیترین کاندیدای مدیرعاملی پرسپولیس تلقی کرد، هر چند خودش میگوید چندان تمایلی به پذیرش این عنوان ندارد. از طرفی اسامی آشنایی مثل علیاکبر طاهری و جعفر سمیعی هم به گوش میرسند. باید صبر کرد و دید در این رایزنیها و لابیهای پیچیده مدیریتی، چه کسی سربلند بیرون خواهد آمد.
هلیکوپتر در انتظار دستور برج مراقبت؛ چوب خطهای هاشمیان پر شد؟
قرار بود جلسه هیئت مدیره باشگاه پرسپولیس برگزار تا تکلیف ادامه یا قطع همکاری هاشمیان با پرسپولیس روشن شود، اما این جلسه تا به الان برگزار نشده و یا براساس اعلام برخی منابع به صورت غیرعلنی برگزار شده. اگر تصمیم به قطع همکاری با هاشمیان باشد، آنطور که اعضای اصلی هیئت مدیره گفتهاند مربیانی در اولویت هستند که سابقه کار در لیگ ایران را داشته باشند.
بر این اساس میتوان گزینههای جایگزین را تا حدود زیادی پیشبینی کرد. با توجه به جدایی اوسمار ویهرا از بوریرام و تجربه بسیار موفق او در ایران، احتمال زیادی وجود دارد تا مدیران سراغ ترکیب برنده قبلی و محبوب هواداران بروند.
برانکو ایوانکوویچ هم پس از جدایی از تیم ملی چین، در حال حاضر آزاد است و حتی در مصاحبهای عنوان کرده بود اگر با پیشنهاد پرسپولیس مواجه شود، آن را در نظر خواهد گرفت، اما در آخرین اظهار نظرش آب پاکی را روی دست سرخپوشان ریخت و اعلام کرد تصمیمی برای بازگشت به ایران حداقل در مقطع کنونی ندارد.
پاتریس کارترون هم فصل پیش نشان داد نتیجه گیری در لیگ ایران را خیلی خوب بلد است و این مسئله را با چوبله کردن پرسپولیس و نایب قهرمانی در لیگ به خوبی نشان داد. اگر مشکلی از بابت اقامت او در ایران وجود نداشته باشد، قطعاً این گزینه نیز مورد توجه مسئولان پرسپولیس خواهد بود. باید دید در نهایت چه کسی به عنوان جانشین هاشمیان انتخاب خواهد شد، البته اگر تصمیم به ادامه همکاری با هاشمیان گرفته نشود.
هر چه که هست در این دریای اخبار و گمانهزنیها تنها یک چیز مشخص و مبرهن است و آن ورود پرسپولیس به وادی بیثباتی است. پرسپولیس که در سالهای گذشته همواره به علت ثبات و حفظ نسبی عوامل موفقیت شناخته میشد، حالا دیگر وارد مرحله برکناری، انتصاب، آزمون و خطا و سردرگمی شده. مسئلهای که در زمینه انتصاب مربی در فصل گذشته به وضوح به چشم آمد و در کیفیت فنی تیم هم اثر گذاشت؛ شاید همین مسئله باعث شد تا در پایان فصل، پس از ۹ سال لیگ را در ردهای غیر از اول و دوم به پایان برسانند.
با گذشت ۷ هفته، بار دیگر همان اتفاقات در حال تکرار است، حتی شدیدتر و جدیتر از فصل پیش. مدیرعامل استعفا کرده، جایگاه سرمربی اصلاً مستحکم نیست و حتی جو رختکن نیز همدلانه و متحد نیست. قطعاً برای انتصاب مربی جدید و هماهنگی او با فضای تیم و همینطور انتخاب مدیرعامل بعدی، زمانی در حدود حداقل یک ماه نیاز است که البته با توجه به تجارب مشابه قبلی در ایران این زمان به ۲ یا ۳ ماه نیز افزایش خواهد یافت. زمان زیادی که بیتردید میتواند ضربه زیادی به نتایج پرسپولیس بزند و شاید بار دیگر فصل آنها را تلف کند.
هر چه که هست، این اصلاً شروع مدنظر و عملکرد مطلوب هواداران و اهالی فوتبال نبود، آنهم در سال جام جهانی که رقابت باکیفیت و دور از حاشیه تیمهای لیگ میتوانست برای فوتبال ایران بسیار مفید باشد.
انتهای پیام/