به گزارش خبرگزاری آنا، قریب به ده روز از توافقی که در شرمالشیخ و با تبلیغات گسترده برسر «میانجیگری» و «پایان جنگ» اعلام شد، میگذرد، اما روایتهای مستند حاوی حقیقت تلخ نقض آتش بس در غزه و تداوم جنایات و محاصره فلسطینیان است. دفتر رسانهای غزه گزارش داده که از زمان اجرای آتشبس حداقل ۴۷ نقض رخ داده که منجر به شهادت ۳۸ فلسطینی و مصدومیت ۱۴۳ نفر شده است و همزمان برخی از دولتهای منطقه و رسانههای غربی «دستاورد دیپلماتیک» را به یکی از بازیگران اصلی نسبت داده و دونالد ترامپ را بهعنوان «قهرمان صلح» و «سازندهٔ توافق» معرفی کردند و کاخسفید نیز این رویداد را نقطهٔ عطفی برای پایان درگیری خواند. اما پس از بازگشت اسرای صهیونیست ورق برگشت و رژیم غاصب به بهانههای واهی مرتکب نقض آتش بس شد؛ بر همین اساس منابع صهیونیستی اعلام کردهاند که گذرگاه رفح را تا زمان بازگشت تمام اجساد گروگانهای اسرائیلی بسته نگه خواهند داشت و این مساله به معنای عدم رسیدن کمکهای امدادی به مردم غزه و تداوم بحران انسانی است در حالی که «غازی حمد» عضو برجسته جنبش حماس میگوید که اسرائیل چهره غزه را تغییر داده است و ما برای بیرون آوردن اجساد به زمان و تجهیزات تخصصی نیاز داریم و این موضوع را برای میانجیگران شرح دادهایم.
ناکارآمدیِ قوانین و ریاکاریِ سیاسی
نظام حقوقی بینالملل متشکل از قطعنامهها، کنوانسیونها و سازوکارهای قضایی است. اما واقعیت این است که قطعنامهها و کنوانسیونها وقتی مؤثرند که بازیگران بزرگ، اجراکنندهٔ آن باشند. قطعنامهها و تعهدات (از کنوانسیون چهارم ژنو گرفته تا قطعنامههای شورای امنیت) در عمل بهخاطر فقدان مکانیسمهای الزامآور یا ارادهٔ سیاسی مؤثر، تبدیل به رشتهای از بیانیهها شدهاند نه ابزارهای بازدارنده. وقتی نقش میانچیگری در قضیه فلسطین به ترامپ سپرده میشود عملا نشانههای مرتبط با تضعیف قوانین حقوقی عیان و خلاءسازوکارهای الزامآور نظیر تحریم واقعی، توقیف تسلیحاتی، ارجاع فوری به سازوکارهای دادگاههای بین المللی و ... پیش کشیده میشود از همین رو تعجبی ندارد که ناتوانی در واکنش به جنایاتِ گسترده به معنای عادیسازیِ نقضِ بینالمللی تلقی شود. مادامی که اعلانهای مقامات بینالمللی محدود به صدور بیانیه و تشویق طرف مهاجمِ متخاصم به پایبندی «باشد، نمیتوان انتظاری غیر از تداوم نسل کشی و افزایش آمار کودکان و زنانی که در این مصاف نابرابر به شهادت میرسند، داشت.
تناقضِ عملگرایی سیاسی: قهرماننمایی تا صفبندی منافع
اینکه رهبران کشورهای مختلف عربی و غربی با حضور در شرم الشیخ مدعی توافق صلح هستند، اما در خصوص بازگشایی مرزها، ارسال کمکهای درمانی و امدادی و ... به غزه سکوت کرده و منافع ژئوپلیتیکی و امنیتیِ خود را مقدم میشمرند نمایی از تناقضِ سیاسی خود را در مقابل افکار عمومی جهان به نمایش میگذارند چرا که مدیریت وضعیتِ پس از جنگ مشتمل بر اعاده حقوق بشر و اصولِ بشردوستانه هم میشود و محدود به اداره حکوت و سهم خواهی از مزایای راهبردی نیست. اما تداوم این تراژدی غیر انسانی در غزه و بی توجهی به مفاد ذکر شده در قطعنامههای بین المللی پیامدهای غیر قابل اجتنابی دارد که از جمله آنها میتوان به تشدید بحران انسانی و به خطر افتادن جان هزار غیر نظامی اشاره کرد که از نتایج وضعی تاخیر در ارسال دارو و غذا به غزه است. مماشات نهادهای بین المللی در مجازات مرتکبان این نسل کشی منجر به تقویت الگوی تکرارِ این جرم محرز دارد و نه تنها مشروعیت این نهادها را زیر سوال میبرد بلکه این خطر بنیادین را تشدید میکند که غده سرطانی منطقه از هیچ تجاوزی خودداری نکند کمااینکه قطر به عنوان یکی از متحدان صهیونیستها مورد تجاوز قرار گرفت.
از همین رو نظام بین المللی با اعمال تحریمهای هدفمند و قابلاجرا علیه مقامها، نهادها و شرکتهایی که بهطور مستقیم در ارتکاب یا تسهیل نقضها نقش داشتهاند و تعلیق صادرات تسلیحاتی باید متضمن اجرای توافقنامه اتش بس در غره و اعاده حقوق مردم فلسطین باشد هر چند انجام این اقدام امری انتزاعی قلمداد میشود و هیچ کدام از کنسوانسیونها قادر به توقف ماشین کشتار صهیونیساها نیستند، اما تردیدی وجود ندارد که قطعناههای بین المللی بدون مکانیسمهای الزام اور و پیگیریهای مدنی و کیفری فقط به درد گردهمایی سیاستمداران میخورد و مردم غزه همچنان بهعنوان قربانیانِ فراموششده باقی خواهند ماند.
انتهای پیام/