امیررضا قیامی آزاد، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در گفتوگو با خبرنگار آنا، با اشاره به مهمترین نیاز صنایع فولاد برای انجام تحقیقات علمی و دانشگاهی، اظهار کرد: یکی از مهمترین نیازهای امروز صنعت فولاد کشور، بحث سازگاری با محیط زیست است.
وی افزود: استقرار کارخانههای فولاد در مناطقی نظیر اصفهان و یزد، منجر به مصرف بیرویه منابع آبی شده تا جایی که میتوان ادعا کرد ما منابع آبی خود را خشک کردهایم و از آنجایی که فولاد دومین صنعت ایران است؛ بنابراین نمیتوانیم جلوی آن را بگیریم. این در حالی است که روند جهانی کاملاً معکوس شده است؛ در دنیا حرکت به سمت کارخانههایی است که نه تنها آب مصرف نمیکنند، بلکه آب به طبیعت باز میگردانند. در کنار بحران آب، مسئله آلایندگی کربن نیز مطرح است. در حالی که دنیا، از جمله کشورهایی مانند چین که نصف فولاد جهان را تولید کردهاند، برنامهریزی کردهاند تا سال ۲۰۵۰ تولید فولاد کربنی را به صفر برسانند و حتی کارخانههایی در حال فعالیت هستند که دیاکسید کربن تولیدی را جذب و کاملا از انتشار آن جلوگیری میکنند. اما، صنعت ما همچنان با انتشار گسترده دیاکسید کربن، محیط زیست را تحت فشار قرار داده است. دانشگاهها باید تحقیقات خود را فوراً بر روی فناوریهای فولاد سبز، کاهش مصرف آب، و جذب کربن متمرکز کنند.
چالش واردات محصولات فولادی؛ حلقه مفقوده در زنجیره تولید داخلی
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، ادامه داد: در بحث خودکفایی و زنجیره تولید فولاد، متأسفانه همچنان شاهد اتکا به واردات در بخشهایی هستیم. بسیاری از کارخانجات داخلی مجبور به واردات ورقها، مصالح یا سایر محصولات تخصصی فولادی هستند که نیاز مبرم کشور به شمار میرود. اگرچه کشور ما از سنگ آهن و ظرفیتهای اولیه تولید برخوردار است، اما ضعف در بخشهای فناوری و نوآوری منجر به توقف این زنجیره در مراحل میانی و پایانی شده است. دانشگاهها با ورود به حوزه R&D کاربردی میتوانند به تولید محصولات وارداتی و کاهش وابستگی کشور کمک کنند.
تولید «فولاد تکنسخه» برای همه صنایع؛ نیاز به پژوهشهای کاربردی برای محصولات اختصاصی
رئیس مرکز تخصصی صنعت فولاد دانشگاه تهران تاکید کرد: یکی از مشکلات ساختاری کنونی، عدم تخصصیسازی در تولید محصولات فولادی است. برای مثال، شرکت بزرگی مانند فولاد مبارکه که الگوی سایر تولیدکنندگان است، فولادهای پرمقاومت را تولید میکند، اما یک نسخه واحد را برای همه صنایع تجویز میکند. این نسخه برای حوزههایی، چون ساختوساز، لولههای نفت و گاز، صنعت هستهای و کشتیسازی که هر کدام نیازمندیهای مکانیکی و متالورژیکی متفاوتی دارند، یکسان در نظر گرفته میشود. این در حالی است که فولاد مصرفی در ساخت یک خودرو یا پیچ و مهره آن، تفاوتهای فاحشی با فولاد مورد نیاز در یک سازه ساختمانی دارد. عدم انجام پژوهشهای تخصصی و کاربردی در این زمینه، منجر به ناکارآمدی و عدم بهینهسازی تولیدات ما شده است.
ارتباط صنعت و دانشگاه در حد شعار؛ بیعملی در فولاد مبارکه با وجود تغییرات مدیریتی جدید
قیامی آزاد اضافه کرد: ارتباط میان صنعت و دانشگاه در حوزه فولاد همچنان به صورت عملی وجود ندارد و در حد شعار باقی مانده است. این موضوع حتی در مورد شرکتهای پیشرو نیز صدق میکند. به عنوان مثال، با وجود اینکه مدیرعامل جدید فولاد مبارکه از اعضای هیئت علمی دانشگاه تهران هستند و بیش از هفت هشت ماه از تغییرات مدیریتی میگذرد، هنوز ارتباطی کاربردی و عملیاتی میان این مجموعه صنعتی و دانشگاه تهران شکل نگرفته است. این گسست عملی باعث میشود که تولیدات صنعتی صرفاً با دیدگاه صنعتی و تجاری پیش برود، بدون آنکه پشتوانه علمی و تحقیقی لازم برای پوشش نیازهای گوناگون کشور فراهم شود.
«دانشگاه تهران» میتواند نسخه نجات صنعت فولاد باشد؛ لزوم ورود به حوزه تخصصیسازی محصولات
رئیس مرکز تخصصی صنعت فولاد دانشگاه تهران با بیان اینکه، راهحل اصلی این معضلات، فعال شدن نقش دانشگاهها است؛ تاکید کرد: دانشگاهها، به ویژه دانشگاه تهران با پتانسیل علمی اساتید رشتههای عمران و مکانیک، میتوانند به عنوان مغز متفکر این صنعت عمل کنند. وظیفه دانشگاه صرفاً آموزش نیست، بلکه ورود به حوزه پژوهشهای کاربردی برای تولیدات صنعتی است. برای مثال، دانشگاه میتواند محصولات کنونی مجموعههای صنعتی را بگیرد و به طور خاص بر روی تخصصیسازی آنها برای کاربردهای مختلف (مثل لولههای نفت و گاز، سازه، خودرو، و غیره) کار کند. این تخصصیسازی، که یک موضوع حل شده در اکثر کشورهای پیشرفته است، برای ما به دلیل نبود ارتباط مؤثر دانشگاه و صنعت، همچنان یک چالش پیش پا افتاده و حل نشده باقی مانده است.
وی با بیان اینکه مجبوریم بسیاری از مواد اولیه و محصولات واسطهای را وارد کنیم، افزود: در حالی که ایران از غنیترین کشورها از نظر ذخایر معدنی است و هزاران متخصص و فارغالتحصیل رشتههای مرتبط در دانشگاهها دارد، هنوز در بخشهایی از زنجیره فولاد از جمله آلیاژهای خاص، ورقها و مصالح تخصصی وابسته به واردات هستیم. این در شرایطی است که پتانسیل علمی و فناورانه کشور برای جایگزینی این واردات وجود دارد.
قیامی آزاد زنجیره فولاد را از اکتشاف و استخراج سنگ آهن تا بازیافت نهایی تشریح کرد و گفت: این زنجیره شامل مراحل اکتشاف، استخراج، تولید کنسانتره، گندلهسازی، تولید آهن اسفنجی، ریختهگری، نورد، تولید محصولات نهایی و در نهایت بازیافت است. ارزش اقتصادی این زنجیره در ایران سالانه بیش از ۱۰ هزار میلیارد تومان است تنها با فرض تولید ۴۰ میلیون تن فولاد خواهد بود.
به گفته وی، این زنجیره در عمل «قطعهقطعه» مدیریت میشود: هر بخش از معدن تا ساختمانسازی بهصورت جداگانه تصمیمگیری میکند، بدون اینکه به تأثیر تصمیماتش بر سایر بخشهای زنجیره توجه کند. مثلاً ضوابط استخراج سنگ آهن بدون بررسی اینکه چگونه بر کیفیت فولاد نهایی یا قابلیت بازیافت آن تأثیر میگذارد، تنظیم میشود. حتی در سطح دانشگاه، پایاننامهها و رسالههایی دیده میشود که هیچ ارتباطی با نیازهای واقعی ابتدای یا انتهای این زنجیره ندارند.
ضایعات فولاد ایران در دستان دلالهاست، نه متخصصان
رئیس مرکز تخصصی صنعت فولاد دانشگاه تهران به وضعیت بازیافت فولاد در کشور نیز اشاره کرد و گفت: بازیافت فولاد در ایران هنوز بهصورت غیررسمی و بدون پشتوانه علمی یا قانونی انجام میشود. وانتهایی که در خیابانها ضایعات آهنی جمعآوری میکنند، بدون هیچ استانداردی کار میکنند. نه سند فنی داریم، نه قانونی که مشخص کند چه ضایعاتی قابل بازیافت هستند، آیا ایمنی آنها تضمین شده است و آیا فولاد بازیافتی میتواند در ساخت ساختمانها استفاده شود. در نتیجه، دلالها و واسطهها در این حوزه حضور پررنگی دارند و تنها معیار آنها سود بوده و کیفیت یا ایمنی نیست.
سرفصلهای درسی قدیمیاند، پژوهشها صنعتمحور نیستند و کارآموزیها فرمالیته شدهاند
قیامی آزاد، با اشاره به شکاف عمیق بین دانشگاه و صنعت فولاد، گفت: توان علمی و آکادمیک ما برای پاسخگویی به نیازهای این صنعت وجود دارد، اما همخوانی لازم بین دو طرف شکل نگرفته است.
رئیس مرکز تخصصی صنعت فولاد دانشگاه تهران در پاسخ به این پرسش که آیا رشتههایی مانند مهندسی مواد (متالورژی)، مکانیک و معدن میتوانند نیازهای مهارتی و دانشی صنعت فولاد را پوشش دهند، اظهار کرد: از نظر تئوری، دانشجویان ما بسیار قوی هستند، اما مشکل اصلی در عملیبودن آموزشها و ارتباط واقعی با صنعت است. بسیاری از جزوات و سرفصلهای درسی آنقدر از دنیای واقعی فاصله گرفتهاند که اگر جلوی یک صنعتگر بگذاریم، میگوید: «بیش از نصف این مطالب در کار ما کاربردی ندارد».
قیامی آزاد تأکید کرد: بازنگری جدی در سرفصلهای آموزشی دورههای لیسانس و فوقلیسانس ضروری است. در حالی که دانشگاه تهران تمام رشتههای مرتبط با زنجیره فولاد از معدن و متالورژی تا مکانیک، صنایع، عمران و حتی حقوق و محیط زیست را دارد، هنوز نمیدانیم صنعت در کدام بخش به نیروی انسانی یا کارآموز نیاز دارد. این ناشناختگی، باعث شده کارآموزیها بهصورت فرمالیته انجام شود، نه بهعنوان فرصتی برای یادگیری واقعی و ایجاد ارتباط با صنعت.
فشار ISI بر اساتید، زنجیره فولاد را درجا زد
وی به سیستم ارتقای علمی دانشگاهها نیز انتقاد کرد و گفت: اساتید تحت فشار هستند که مقاله ISI چاپ کنند، بدون اینکه بررسی شود آیا آن پژوهش به حل یک چالش واقعی در صنعت کمک میکند یا خیر. در حالی که اگر پایاننامههای کارشناسی ارشد و دکتری بر اساس نیازهای صنعت طراحی شوند، میتوانیم هم دانش را بهروز کنیم و هم مشکلات عملی را حل کنیم.
رئیس مرکز تخصصی صنعت فولاد دانشگاه تهران با اشاره به تجربه شخصیاش گفت: ما نزدیک به ۷ یا ۸ نامه رسمی از سوی دانشگاه تهران به واحدهای بزرگ فولادی ارسال کردهایم، حتی با امضای مسئولان دانشگاه، اما پاسخی دریافت نکردهایم. این نشان میدهد که حتی برای برقراری ارتباط اولیه هم چالشهایی وجود دارد.
وی پیشنهاد داد که معاونتهای پژوهشی دانشگاهها و صنایع فولادی تفاهمنامههای مشترکی امضا کنند تا نیازهای صنعت بهصورت شفاف شناسایی شود، کارآموزیها در چارچوب ساختارمند و هدفمند انجام گیرد و دانشجویان جوان و پرانرژی که بهترین سرمایه انسانی هستند در پروژههای واقعی مشارکت کنند. منتهی، کشورهایی مانند آمریکا از فارغ التحصیلان خود استفاده میکنند، اما در ایران اینگونه نیست.
قیامی آزاد در پایان گفت: وقتی شرکتهایی مانند فولاد مبارکه برنامه دارند تولید سالانه خود را از ۱۰ میلیون تن به ۲۵ میلیون تن برسانند، رقمی که تنها ارزش مصالح فولادی آن به هزار میلیارد تومان میرسد، حضور نهاد علمی در این فرآیند نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت است. اما متأسفانه امروز، دانشگاه در این داستان جایی ندارد.
انتهای پیام/