شناسهٔ خبر: 75382106 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

اهمیت طراحی جلد کتاب در گفت‌وگو با مدیر هنری نشر گیلگمش؛

طراحی جلد روایت پنهان هر کتاب است/ طراحی هنرمندانه باعث تمایز کتاب در کتابفروشی می‌شود

هر نشر حرفه‌ای با بهره‌گیری از مدیران هنری تلاش می‌کند تصویر، رنگ و تایپوگرافی را با محتوای کتاب‌ها هماهنگ کند و هویت بصری آثار خود را ارتقا دهد.

صاحب‌خبر -

سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - بهاره گل‌پرور؛ جلد کتاب جدا از اینکه ویترین و پیش‌درآمدی برای جلب توجه مخاطب در کتابفروشی‌هاست، در این سال‌ها از یک کار گرافیکی ساده فراتر رفته و به موضوعی تخصصی تبدیل شده است. هر نشر حرفه‌ای با بهره‌گیری از مدیران هنری تلاش می‌کند تصویر، رنگ و تایپوگرافی را با محتوای کتاب‌ها هماهنگ کند و هویت بصری آثار خود را ارتقا دهد.

«گیلگمش» ناشر تخصصی هنر در مجموعه فرهنگی «چشمه» است که با تمرکز بر هنرهای تجسمی، سینما و نظریه‌های هنری فعالیت می‌کند. به گفته سعید فروتن، مدیر هنری این نشر، طراحی جلد کتاب در «گیلگمش» فقط یک انتخاب زیباشناسانه نیست بلکه بخشی از روایت کتاب است که بسته به دسته‌بندی موضوعی آن کتاب هویت بصری متفاوتی برای مخاطب ایجاد می‌کند و همین تصویرسازی‌های الهام‌گرفته از سینما، موسیقی و معماری طراحی جلد متفاوتی ایجاد می‌کند. در این مصاحبه با سعید فروتن، مدیر هنری نشر گیلگمش درباره اهمیت طراحی جلد و نقش خلاقیت در طراحی جلد کتاب در بازار نشر امروز گفت‌وگو کردیم.

ایده عکس‌ها و فیلم‌هایی که روی جلد برخی از کتاب‌های نشر گیلگمش کار می‌شود از کجاست؟ ملاک شما برای انتخاب تصاویر روی جلد چیست؟

ابتدا باید توضیح دهم که پیش از تولد نشر گیلگمش، مجموعه‌ای در قالب هنر در مجموعه نشر چشمه داشتیم که کتاب‌های سینما (مطالعات سینمایی) و تصویر (هنرهای تجسمی) را در برمی‌گرفت. این کتاب‌ها، فلسفه هنر، نظریه‌ها، کولاژها و جستارها را شامل می‌شد. بعد از آنکه نشر جدیدی به نام گیلگمش تأسیس شد، قرار شد به عنوان ناشر هنری خانواده فرهنگی چشمه فعالیت خود را ادامه دهیم. چیزی که در اتاق فکر گیلگمش به همراه مدیران نشر به آن رسیدیم این بود که کتاب‌های هنر، هر کدام تصویری را معرفی کنند؛ یعنی اگر کتاب درباره سینماست یک فعل سینمایی را نشان دهند و طراحی جلد تا حد امکان در خدمت پرزنت آن تصویر باشد. عنوان کتاب باید خوانا باشد اما در خدمت عکس روی جلد باشد. این عکس‌ها ممکن از فیلمی انتخاب شده باشد که راجع به آن در کتاب صحبت شده است. یا اگر درباره تاریخ یا نظریه‌ای از تاریخ هنر است نقاشی یا عکسی مربوط به آن است باید استفاده شود و طراحی جلد در بهترین حالت پرزنت آن باشد. تایپ نیز طوری باشد تاثیر کمتری روی عکس بگذارد.

در پروسه انتخاب عکس معمولاً کراپی از یک عکس را انتخاب می‌کنیم. گاهی هم ممکن است جابجایی یا تصویرسازی کنیم که ممکن است مخاطب هم چندان متوجه آن نشود؛ گویا جزو خود فیلم است. در دسته‌بندی کتاب‌هایی با موضوع نقاشی نیز گاهی از پرتره استفاده می‌کنیم. موضوع کتاب‌هایی که پرتره دارند نیز به هم شبیه هستند. در حال حاضر چهار رنگ اصلی برای کتاب‌هایمان در نظر گرفته‌ایم. کتاب‌های مجموعه «کانون» قرمز رنگ هستند که شامل مباحث نظریه، فلسفه و جامعه‌شناسی هنر می‌شوند و دارای متن‌های سنگینی هستند. کتاب‌های «کارناوال» به رنگ آبی هستند که شامل موضوعات تاریخ هنر، هنرمندان و مکاتب هنری است. از لحاظ محتوای سنگین نیز در سطح دوم قرار می‌گیرند. کتاب‌های «کولاژ» که زرد رنگ است نیز شامل جستار، تفسیر و خاطرات است. کتاب‌های «کارگاه» هم مربوط به آثار هنری است.

کتاب‌های دیگری هم داریم که خارج از این مجموعه‌هایی که نام برده شد، در قالب پروژه‌های گیلگمش کار می‌شود و این‌ها هر کدام طراحی خاص دارند، بیشتر اوقات این کتاب‌ها تک‌رنگ است. مثلاً اولین کتابی که در قالب پروژه‌های گیلگمش منتشر شد کتاب «هفتاد و پنج سال اول به روایت بهمن فرمان‌آرا» بود که جلد آن اختصاصی طراحی و عکاسی شد. همچنین به دنبال نام کتاب، دیوایدرهای ویژه و ست اعدادی طراحی شد که ویژه این کتاب است. خود لی‌اوت کتاب هم کمی متفاوت است. البته حجم و تعداد صفحات کتاب را کمی بالا می‌برد ولی در بهتر و روان‌تر خوانده شدن کتاب موثر است.

دو مجموعه دیگر هم که طراحی‌های متفاوتی دارند مجموعه موسیقی و معماری است. مجموعه موسیقی شامل ۴ کتاب است. در مجموعه معماری نیز از طراحی ساده و رنگ‌های تخت استفاده شده است. در هر کتاب یک رنگ استفاده شده که روی مقوای کارتی چاپ می‌شود و فونت فارسی روی جلد در هر کتاب متفاوت است.

در کتاب‌های موسیقی هم تلاش کرده‌ایم که از تجربه موسیقایی در طراحی استفاده کنیم. در هر جلد جای عکس‌ها به صورت داینامیک می‌چرخد. این‌ها همه تلاشی بوده که به زبان بصری آن مجموعه نزدیک شویم؛ برای همین از خود موسیقی، نقاشی، سینما و معماری الهام می‌گیریم.

پیشنهاد دهنده این ایده‌ها چه کسی بود؟

مدیریت مجموعه دست مرا در این خصوص باز گذاشته ولی نکته این است که قبل از تصمیم‌گیری مشورت می‌کنیم و حرف می‌زنیم که فکرهای یکدیگر را بشنویم و تبادل نظر کنیم تا نتیجه نهایی را که پیشنهاد می‌دهم بقیه اعضای تیم هم بفهمند و قبول کنند که چرا این انتخاب، بهترین انتخاب است.

بازخوردها از سوی نویسندگان و هم‌صنف‌های خودتان چگونه بود؟

من از اولین کتاب این مجموعه که کتاب بهمن فرمان‌آرا بود، تماس‌های تلفنی زیادی از سوی افرادی داشتم که کتاب را خریده بودند و حتی یکی از آنها که تایپیست بود که گفته بود کتاب را تنها به خاطر اعدادی که طراحی کرده بودم، خریداری کرده و برایش جالب بود که طراحی سایر کتاب‌ها را نیز ببیند. این موضوع را چندین نفر دیگر هم گفته بودند. پس از آن از کتاب‌های دیگر هم کامنت‌های مثبتی شنیدم؛ در بازار هم ظاهراً استقبال خوبی از این کتاب‌ها شده است. تنها نکته‌ای که وجود دارد این است که برخی از این کتاب‌ها طراحی‌های خنثی‌تری دارند. در برخی از کتاب‌ها توانایی طراحی و طراحی خودمان را بیشتر می‌توانیم ارائه دهیم مانند کتاب فرمان‌آرا و کتاب‌های معماری و موسیقی یا کتاب‌های پروژه گیلگمش.

طراحی جلد روایت پنهان هر کتاب است/ طراحی هنرمندانه باعث تمایز کتاب در کتابفروشی می‌شود

دلیل اینکه این روزها طراحی جلد کتاب در برخی از موضوعات متنوع شده و انتشارات همانند مجلات و مطبوعات، زمان بیشتری برای طراحی جلد و صفحه‌آرایی صرف می‌کنند، چیست؟

درباره نشر چشمه این یک نیاز اولیه بود که مدیران آن به این فکر کرده بودند که ارائه کتاب‌های هنری در قالب یک نشر دیگر به نام «گیلگمش» باشد و تخصصی در حوزه هنر کار کند. اینجا ما می‌خواستیم تمایزی در دیده شدن در کتاب‌فروشی‌ها ایجاد کنیم و در قدم اول اتودهای زیادی زدیم که ببینیم کدام می‌تواند این هدف‌مان را بهتر عملی کند. تصمیم گرفتیم که برخی از کتاب‌های سینمایی را طراحی کنیم و بعد از آن محصولات دیگر هم ارائه دهیم. در ادامه مسیر به این موضوع رسیدیم که همه کتاب‌هایمان نباید یک ساختار داشته باشند. مثلاً اگر کتاب معماری می‌خواهیم طراحی کنیم آن مخاطب را باید هدف قرار دهیم و با توجه به آن طراحی کنیم.

اینکه برخی از انتشارات، مدیریت هنری دارند تا طراحی ویژه خودشان را داشته باشند مثبت است یا منفی؟

غیر از گیلگمش انتشارات زیادی این کار را انجام می‌دهند. در خانواده فرهنگی «چشمه» همیشه از ابتدا این گونه بوده است. بیش از ۳۰ سال پیش این کار را مجید عباسی (مدیر هنری سابق چشمه) شروع کرد و در این مسیر طراح‌های زیادی به مجموعه اضافه شد که در قالب یک تیم جلدها را طراحی می‌کردند. چشمه همیشه در این موارد لیدر بوده و این حاصل زحمات مجید عباسی است که استاد من است. بعد از اینکه او از ایران رفت من مدیری هنری نشر گیلگمش شدم. منظورم این است که داشتن مدیر هنری در نشر چشمه یک سنت بوده ولی انتشارات دیگر هم این کار را می‌کنند و می‌بینیم جلدهای موفقی هم دارند. طراحی یکپارچه و سیستماتیک با سفارش سلیقه‌ای به طراح‌های مختلف، درنمی‌آید. حتی اگر هم قرار است ۱۰ طراح در انتشارات حضور داشته باشند، باید مدیر هنری نظارت کند و طراحی را سفارش بدهد.

در نهایت در فروش کتاب هم موثر است؟

بله قطعاً همین‌طور است. این تجربه‌ای است که طی سال‌ها در نشر چشمه انجام شده است. خارج از کشور هم نشرهای بزرگ هم این کار را می‌کردند.

آیا مواردی بوده که با فتوشاپ لباس یا ایجاد تغییر در عکس بخواهید آن را چاپ کنید؟

ما این کار نمی‌کنیم. ترجیحاً عکس را کنار می‌گذاریم ولی سانسور نمی‌کنیم. سعی می‌کنیم با مذاکره آن را حل کنیم یا عکس دیگری انتخاب کنیم یا نهایتاً راه حل دیگری پیدا کنیم.

طراحی جلد روایت پنهان هر کتاب است/ طراحی هنرمندانه باعث تمایز کتاب در کتابفروشی می‌شود

گرافیک جلد کتاب هنر پویایی است. به نظر شما چقدر نیاز است که هنرمندان این حوزه به‌روز باشند؟

این حرفه این‌گونه است که شما در درجه اول باید به کتاب و مطالعه علاقه‌مند باشید که در این محیط بمانید. چون معمولاً در ایران، این سال‌ها درآمد دیزاینرها از حوزه دیگری غیر از کتاب است. باید اول به این حوزه و روند آن علاقه داشته باشید. زمانی که عضوی از خانواده فرهنگی نشر چشمه شدم در بخشی مشغول شدم که به آن علاقه بیشتری داشتم. آدمی هستم که کمتر رمان می‌خوانم ولی علاقه و سرگرمی‌های اصلی و جدی من سینما و فیلم دیدن و مطالعه راجع به فیلم‌ها است. طبیعی است که بسیاری از این کتاب‌های سینمایی را دوست داشتم؛ نقاشی‌ها و تصویر هم که حرفه خودم است و کار این بخش هم مرتبط با کتاب‌های هنری است. طبیعی است که صد در صد کتاب‌ها را نمی‌خوانم ولی باید آن کتابی که طراحی می‌کنم را تورق کنم و درباره‌اش مطالعه کنم. یک سری کتاب‌ها را که به علاقه خودم نزدیک‌تر است حتماً مطالعه می‌کنم.

یک مدیر هنری برای طراحی جلد کتاب‌های عمومی و هنری چه تفاوتی باید قائل باشد؟

من کتاب‌های غیرهنری را هم در نشر چشمه طراحی می‌کنم. در آنجا سعی می‌کنم به موضوعات تصویری آن حوزه نزدیک شوم. در دوره‌ای مجموعه کتاب‌های تاریخی را طراحی می‌کردم و یک فضاسازی در این سری از کتاب‌ها طراحی کرده بودم که گویا دوره‌ای از تاریخ گرافیکم از آن الهام گرفته بود. تلاش کردم جلدهای متفاوتی در کتابفروشی‌ها شود و به جای اینکه بخواهم از عکس تاریخی استفاده کنم، یک سری فرم درست کردم که این فرم‌ها ارجاعی به موضوع کتاب دارند. مثلاً اخیراً کتابی در نشر «چرخ» کار کردیم که نام «دیوان دیو» نام داشت و درباره فرهنگ دیوان ایران‌زمین بود. این اولین پروژه‌ای بود که داخل کتاب قرار بود با تایپ اختصاصی نشر چشمه چاپ شود که صفحه‌بندی متفاوت دارد. جزئیات و پیچیدگی‌های متفاوتی داشت؛ مدخل، پاورقی‌ها و پی‌نوشت‌های متفاوتی دارد. روی جلد هم عنوان به شکل متفاوت و مشکی‌رنگ طراحی شده که حس دیو را به مخاطب منتقل کند. برای همین سعی می‌کنم همیشه چیزی جدا از سلیقه شخصی و پالت رنگی خودم پیدا کنم. در بسیاری از جاها فرم و رنگ را باید به موضوع کتاب اختصاص دهیم.

برخی از انتشارات قدیمی همچنان تم قدیمی خود را حفظ کرده‌اند. از نظر شما آیا این موضوع نقطه مثبتی است یا خیر؟

برای ما طراحان نقطه مثبتی نیست. البته تصمیم استراتژیک هر نشر ممکن است متفاوت باشد. از دید یک گرافیست می‌گویم که انتشاراتی که این کار را کرده‌اند به‌روزتر و موفق‌ترند و مخاطبان بیشتری می‌توانند به خود جذب کنند. هر نشر غیر از اصالت محتوایی که برای خود قائل است، تصویر هم به مخاطب ارائه می‌دهد و باید به این هم فکر کند این تصویر چقدر درست است. مانند همان جملات کتاب که ویرایش می‌شود و روی آن حساسیت وجود دارد، طراحی جلد هم باید مهم باشد. باید به بالا بردن سطح سلیقه عمومی جامعه کتاب‌خوان کمک کند.

وضعیت و سطح طراحی جلد کتاب را در کشورمان را چطور ارزیابی می‌کنید؟

فکر می‌کنم با توجه به افزایش روز به روز طراحان گرافیک، وضعیت طراحی جلد کتاب هم نسبت به قبل رو به پیشرفت است. مجموعه‌هایی می‌بینم که مرا ترغیب می‌کنند ببینم طراح آنچه کسی بوده و برایم جالب است که تجربه‌های جدید طراحی جلد اتفاق می‌افتد و رو به پیشرفت هستیم. به نظر من در ایران بیشترین ضعفی که در زمینه نشر داریم در زمینه تولید و پروسه چاپ است تا طراحی گرافیک.