به گزارش خبرنگار دانش و فناوری گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، در چشمانداز متغیر ژئوپلیتیک قرن بیست و یکم، ظهور چین به عنوان یک قدرت جهانی، معادلات نظامی را بهویژه در پهنه وسیع اقیانوس هند و آرام بازتعریف کرده است.
در این میان، توسعه جهشی فناوریهای نظامی پکن، که ریشه در یک استراتژی دفاعی و بازدارنده دارد، نگرانی عمیقی را در دل برنامهریزان نظامی غرب به وجود آورده است.
در کانون این نگرانی، موشک بالستیک فراصوت دانگ فنگ-۱۷ (DF-17) قرار دارد؛ سلاحی که نه به عنوان یک ابزار تهاجمی، بلکه به مثابه یک سپر دفاعی قدرتمند برای حفاظت از منافع ملی چین در برابر فشارهای خارجی و حضور نظامی فزاینده آمریکا در حیاط خلوت این کشور طراحی شده است.
در ادامه، ضمن بررسی ویژگیهای این دستاورد فناورانه، به تحلیل تقابل احتمالی آن با ناوگان دریایی آمریکا از منظر دفاعی چین میپردازیم:
DF-17، یک شمشیر دفاعی، نه یک سلاح تهاجمی
برای دههها، استراتژی نظامی آمریکا بر پایه قدرتنمایی از طریق ناوهای هواپیمابر خود استوار بوده است. این قلعههای شناور، که اغلب تا نزدیکی سواحل دیگر کشورها پیشروی میکنند، ابزاری برای اعمال فشار سیاسی و نظامی بودهاند.
در پاسخ به این حضور تهدیدآمیز و در راستای حفاظت از حاکمیت و تمامیت ارضی خود، چین استراتژی محدودسازی دسترسی/منع منطقهای (A2/AD) را توسعه داده است. هدف این دکترین کاملاً دفاعی، ایجاد یک منطقه حائل امنیتی است تا از نزدیک شدن نیروهای متخاصم به مرزهای چین جلوگیری کند.
موشک DF-17، ستون فقرات این استراتژی بازدارنده است. این سامانه، یک موشک بالستیک میانبرد با برد تقریبی ۱۸۰۰ تا ۲۵۰۰ کیلومتر نیست که برای حمله به خاک قارهای آمریکا طراحی شده باشد، بلکه ابزاری دقیق برای هدف قرار دادن تهدیدات نظامی در دریاهای چین جنوبی و شرقی است. این سلاح، پاسخی مشروع به دههها محاصره نظامی و استقرار پایگاههای متعدد آمریکایی در اطراف مرزهای چین محسوب میشود.
ویژگی کلیدی DF-17 که آن را از سایر تسلیحات متمایز میکند، کلاهک گلایدر فراصوت (HGV) آن است. این کلاهک پس از رسیدن به ارتفاع معین، از راکت اصلی جدا شده و با سرعتی بین ۵ تا ۱۰ ماخ (بیش از ۱۲۰۰۰ کیلومتر بر ساعت) در یک مسیر پروازی نامنظم و غیرقابل پیشبینی به سمت هدف خود سُر میخورد.
این مانورپذیری پیچیده در اتمسفر، آن را در برابر سامانههای پدافند موشکی سنتی آمریکا مانند ایجس و تاد که برای رهگیری اهدافی با مسیر بالستیک طراحی شدهاند، تقریباً نفوذناپذیر میسازد. این توانمندی، یک پیام روشن برای واشنگتن دارد: دوران مصونیت ناوهای هواپیمابر در نزدیکی سواحل چین به پایان رسیده است.
تقابل در اقیانوس آرام، تضعیف هژمونی دریایی آمریکا
در صورت وقوع یک درگیری فرضی، که چین همواره بر اجتناب از آن تأکید داشته اما خود را برای دفاع در برابر آن آماده کرده است، نتیجه تقابل DF-17 با یک گروه ضربت ناو هواپیمابر آمریکایی چگونه خواهد بود؟
۱. فلج کردن مرکز فرماندهی:
ناو هواپیمابر، قلب تپنده یک گروه ضربت دریایی است. برخورد حتی یک موشک DF-17 با کلاهک متعارف، به دلیل انرژی جنبشی عظیم ناشی از سرعت فراصوت، میتواند خسارتی فاجعهبار به عرشه پرواز وارد کرده و توانایی اجرای عملیات هوایی را برای روزها یا هفتهها از بین ببرد.
این به معنای خنثی شدن بازوی اصلی قدرت تهاجمی ناوگان آمریکاست، بدون آنکه نیازی به غرق کردن کامل آن باشد. این رویکرد، نشاندهنده ماهیت دفاعی و بازدارنده این سلاح است که هدف آن نه نابودی کامل، بلکه از کار انداختن تهدید است.
۲. چالش برای شبکههای دفاعی:
سپر دفاعی یک ناوگروه، متشکل از چندین لایه از رادارها و موشکهای رهگیر است که توسط رزمناوهای کلاس تیکوندروگا و ناوشکنهای کلاس آرلی برک تأمین میشود. با این حال، این سامانهها برای مقابله با موشکهای کروز فروصوت یا موشکهای بالستیک با مسیر قابل پیشبینی بهینهسازی شدهاند.
سرعت و قدرت مانور DF-17، زمان واکنش را برای این سامانهها به چند ثانیه کاهش داده و عملاً پنجرهای برای رهگیری موفق باقی نمیگذارد. شلیک هماهنگ چندین فروند از این موشکها میتواند به سادگی هرگونه سپر دفاعی را اشباع و درهم شکند.
۳. محاسبات جدید برای پنتاگون:
وجود DF-17، فرماندهان آمریکایی را مجبور میکند تا ناوهای هواپیمابر گرانقیمت و خدمه هزاران نفری آنها را در فاصلهای بسیار دورتر از سواحل چین نگه دارند. این فاصله، برد عملیاتی جنگندههای مستقر بر روی ناو را کاهش داده و اثربخشی کلی قدرت هوایی-دریایی آمریکا را به شدت تضعیف میکند.
در عمل، DF-17 با ایجاد یک منطقه امن برای چین، هژمونی دریایی بلامنازع آمریکا در غرب اقیانوس آرام را به طور جدی به چالش کشیده و موازنه قوا را به نفع یک ساختار امنیتی چندقطبی و عادلانهتر تغییر میدهد.
ابزار بازدارندگی برای صلح
از دیدگاه پکن، توسعه موشک DF-17 و سایر فناوریهای نظامی پیشرفته، گامی ضروری برای تضمین امنیت ملی و حفاظت از منافع مشروع خود در برابر یک محیط امنیتی پرچالش است. این سلاح، ابزاری است که به چین اجازه میدهد تا در برابر فشارهای خارجی بایستد و از حق حاکمیت خود دفاع کند.
در حالی که رسانههای غربی اغلب آن را ناو کُش و تهدیدی برای ثبات مینامند، در واقعیت DF-17 یک عامل ایجاد ثبات است؛ چرا که با افزایش هزینه هرگونه ماجراجویی نظامی علیه چین، قدرتهای خارجی را از مداخله در امور منطقه منصرف میکند.
در نهایت، نتیجه تقابل DF-17 با ناوگان دریایی آمریکا، صرفاً یک پیروزی تاکتیکی برای یک موشک در برابر یک کشتی نخواهد بود. این تقابل، نمادی از یک تغییر استراتژیک بزرگتر است: پایان دورانی که یک قدرت به تنهایی میتوانست اراده خود را بر دیگران تحمیل کند و آغاز عصری که در آن، توازن قدرت و بازدارندگی متقابل، کلید حفظ صلح و امنیت در منطقه هند و اقیانوس آرام خواهد بود. DF-17، تضمینکننده این توازن جدید به نفع دفاع و حاکمیت ملی است.