به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اصفهان، قطبالدین صادقی، ظهر دوشنبه در نشست «سبک و نگاه تازه در کار با شاهنامه» همزمان با دومین جشنواره ملی تئاتر اقتباس در تالار شیخ بهایی شاهینشهر درباره جایگاه اقتباس در هنر نمایشی گفت: اقتباس یعنی نویسنده بر پایه متنی که پیشتر نوشته شده، اثری تازه خلق کند. مرجع اصلی اقتباس، یک اثر درخشان و بزرگ است. ما باید بدانیم تاریخ چیست و شرایط تاریخی چگونه رخدادها را ممکن میسازد. وقتی زمان و زمینه مهیا شود، مؤلف میتواند صدای دوران خود باشد.
او با تأکید بر اینکه اقتباس دارای منشأ است، افزود: نمایشنامه آنتیگون اثر سوفوکل پس از ۲۶۰۰ سال همچنان جذاب است. ۱۶ نویسنده در ۱۶ کشور و دوره گوناگون این قصه را بازنویسی کردهاند و هرکدام حرف تازهای زدهاند. نمایش، موضوع واحد ندارد. از زمان فردوسی تاکنون هزار سال گذشته است؛ چگونه این فاصله را نادیده بگیریم؟ فردوسی و شاهنامهاش بینظیرند، اما ما باید حرف خود را بزنیم. فردوسی در عصری زیست که جنگهای فئودالی رو به پایان بود؛ جنگهایی که سراسر ویرانی و خشونت بودند.
صادقی با اشاره به شکسپیر گفت: شکسپیر در آثار خود نشان میدهد برای رسیدن به آرامش باید به صلح و ثبات رسید و راهحل سیاسی آن، ایجاد حکومت مرکزی است. به باور تاریخنگاران، شکسپیر از همعصران خود هزار سال جلوتر بود؛ اما او در زمان خودش مترقی بود، نه اکنون. اگر آثارش را عیناً تکرار کنیم، ارتجاعی خواهیم بود. اهمیت شکسپیر در همین درک تاریخی است.
این هنرمند که داوری نهایی دومین جشنواره ملی تئاتر اقتباس را در دو بخش نمایش صحنهای و نمایش در فضای باز برعهده داشت، تصریح کرد: آنچه ما را به برداشت تازه وامیدارد، تاریخ است. نمیتوان فاصله هزارساله خود با فردوسی را نادیده گرفت. او در زمانه خود مترقی بود، اما امروز باید مفاهیم آثارش را با نیازهای دوران کنونی بازخوانی و نوسازی کرد. آثار کلاسیک پر از نکات ارزشمندند که باید با اقتباس، به زبان امروز ترجمه شوند.
صادقی در ادامه با بیان اینکه آزادی فکری به معنای اقتباس نیست، گفت: اقتباس باید بر پایه یک کتاب بزرگ شکل گیرد. ارتباط ما با گذشته نباید گسسته شود. حفظ ریشهها نشانه آگاهی است، نه تسلیم در برابر گذشته؛ باید از میراث گذشته آموخت.
این کارگردان و نمایشنامهنویس با اشاره به جایگاه شعر در فرهنگ ایرانی افزود: ایران فرهنگ نمایشی ندارد، اما زبان فرهنگی غالب و بزرگی به نام شعر دارد و باید از این سرمایه بهره برد. آخرین سبک، لزوماً بهترین سبک نیست؛ نباید نسبت به داشتههای خود بیاعتنا بود. فراموش نشدن، یکی از راههای اقتباس است.
وی سپس به سخنی از آنتونی گیدنز درباره مفهوم هویت اشاره کرد و توضیح داد: به گفته گیدنز، برای حفظ هویت باید نخست داشتههای خود را دستهبندی کنیم؛ بدانیم چه میراثی داریم، چه آفریدهایم، از چه روشهایی بهره بردهایم و چه محتوایی تولید کردهایم. پس از آن باید این داشتهها را گسترش دهیم و بر پایهشان تولید کنیم. در نهایت نیز تداوم اهمیت دارد؛ زیرا تولید فرهنگی باید پیوسته و جریانمند باشد.
این پیشکسوت تئاتر ادامه داد: هگل در بحث زیباییشناسی میگوید نخستین ژانر تاریخ بشر، حماسه است و تمام حماسههای بزرگ به سپیدهدم تمدن بازمیگردند. درام، برخلاف حماسه، تنها نبرد انسان با جهان بیرون نیست بلکه نبرد انسان با درون خویش است؛ وگرنه درام نیست.
او با اشاره به شاهنامه ابومنصوری که فردوسی شاهنامه خود را بر پایه آن سروده، تصریح کرد: منظور از خراسان در شاهنامه، تاریخ کل ایران است. تمام جغرافیای شاهنامه طوس است و فردوسی تاریخ ایران را در محدوده جغرافیای خود بازتعریف کرده است.
صادقی با تأکید بر اینکه حماسه فاقد احساسات فردی است، افزود: موضوع رستم و سهراب، دفاع از خاک است؛ پیام حماسه، پاسداری از آب و خاک است، حتی اگر دشمن، فرزند خودت باشد. پیام اصلی فردوسی همین است: وطن و خاک، اصل است.
وی در ادامه سخنانش درباره مفهوم هنر گفت: هنر، دو عنصر بنیادین دارد: پیام و ارتباط. هیچ هنرمندی بیپیام نیست و ارتباط به معنای توانایی جذب مخاطب از راه تکنیک است. تئاتر نیز باید این دو ویژگی را در خود داشته باشد.»
صادقی با تأکید بر ضرورت برداشت نو در تئاتر خاطرنشان کرد: در درام، دگرگونی در بستر عاطفه شکل میگیرد. واکنشهای عاطفی، به درک و شناخت عمیقتر میانجامد. وظیفه هنر، کمک به انسان و ایجاد تحول در شخصیت اوست. تاریخ هنر چیزی جز پوستاندازی مداوم نیست؛ اما باید به پرداخت دراماتیک نیز توجه داشت.
∎