
به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، محسن قنبریان در یادداشتی با اشاره به آمار تحلیلی از وضعیت نماز خواندن میان مردم با توجه به بیانات و تأکیدات رهبر انقلاب بر ترویج فرهنگ نماز خوانی و سیاستگذاری در این زمینه نوشته:
نه آن "سیاست" -که به تعبیر امام- اسلام همه چیزش سیاسی است!
و نه "خودِ نماز" (که البته سیاسی است)؛ بلکه پرداختن به "مساله نماز خواندن ایرانیان در عهد جمهوری اسلامی"!
این دچار سیاست زدگی است!
نمایشگر وضعیت نماز خواندن و نخواندن مردم، علی القاعده پیمایشهای معتبر است؛ نه حبابهای اطلاعات مجازی و حقیقی پیرامون تحلیل گر.
اما همین نمایهها در سیاست زدگی موجود میافتد:
یکی روند کاهشی در برخی موارد را نشانه افول دینداری در عصر جمهوری اسلامی میخواند!
در حالیکه این تعمیم، دلالتش ناتمام است. شاخص دینداری فقط با یک عمل عبادی سنجیده نمیشود.
در همین قسمِ مناسک هم بخشهایی با رشد بالا (بیش از ۸۰٪) وجود دارد.
در مقابل، کسی دیگر به خاطر عدم تضعیف نظام یا حذر از سیاه نمایی و... اصلا پیمایشها را سانسور یا زیر سؤال میبرد!
در حالیکه این "سؤالی حسی" از مخاطب است که نماز میخواند یا نه؟! اگر هم پاسخ، ضریبِ محافظه کاری داشته باشد در جانب خواندن است نه نخواندن!
این دو رویکرد غلط مانع کار تحقیقی و عملی دقیق و نقطه زن درباره بهبود وضعیت نماز در جامعه میشوند! عملاً کلیشه گی و شعار زدگی جای کار نقطه زن را میگیرد!
به حسب آخرین پیمایشها (۲۲شهریور ۱۴۰۴):
فقط ۱۵/۷٪ "هیچ گاه نماز نمیخوانند"!
در مقابل ۴۸٪ "همیشه میخوانند".
وضعیت زنان و دختران در هردو از مردان بهتر است.
نکته جالب دیگر اینکه در مجموعِ پیمایشها نسبت مستقیمی بین نماز خواندن و دوری از گناهان وجود دارد.
"این به خاطر تشخّص و برجستگی این فریضهی پُرمعنی و حیاتبخش در میان فرایض اسلامی است".
جایی که به تمرکز و کار جدی نیاز دارد:
روند کاهشیِ طیف "همیشه میخوانیم" از ۵۸٪ در سال۱۴۰۱ به ۴۸٪ در سال ۱۴۰۴!
همچنین روند افزایشی طیف "هیچ گاه نمیخوانیم" از ۱۱/۲٪ در سال ۱۴۰۱ به ۱۵/۸٪ در سال۱۴۰۴!
معلوم است تمام آن ۱۰٪ به طیف "هیچ گاه نمیخوانیم"، نریخته است و بیشتر آن به طیفهای وسط (کاهل نماز) ریخته است.
تحقیق و مطالعه در شناخت عوامل این ریزش میتواند موضوع پایان نامهها و هستههای حل مساله باشد.
در پیام اخیر رهبر انقلاب هم گروههایی موظفند:
"دستگاههای تبلیغ دین و رجال دینی و سپس همهی متدیّنین، این را تکلیف حتمی خود بشمارند و از ابزارهای نوین و مشوّقها برای آموزش نماز و ترویج نماز و تبیین ظرافتهای پُرمعنی در نماز، و سرانجام نیاز دنیوی و اخروی هر فرد مسلمان به نماز بهرهگیری کنند".
گزینههای وسط (بیشتر اوقات میخوانیم/ گاهی اوقات و به صورت نامنظم میخوانیم/ به ندرت و یا تنها در مواقع خاص میخوانیم) نیز هرکدام درصدهایی (حول ۱۵ و ۱۰ درصد) به خود اختصاص میدهند.
این جمعیت وسط هم معلوم است بی اعتقاد به نماز یا حتی کاملاً غیر ملتزم نیستند.ای بسا سبک زندگی و عادات جدید در آن بی تاثیر نباشد.
رهبر انقلاب اسلامی هم در پیامشان به این عامل توجه دادند:
"پدران و مادران و سپس معلّمان و معاشران و آنگاه مقرّرات و عادات زندگیِ مرتبط با نماز، در انتشار و التزام به آن نقش دارند. "