به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در بیرجند، این آیین که با حضور جمعی از فرهیختگان، اهالی فرهنگ، شاعران و قشر کتابخوان استان همراه بود، به یکی از شبهای ماندگار ادبی استان بدل شد.
در ابتدای این مراسم، علی ظهوری سرپرست اداره کل کتابخانههای عمومی خراسان جنوبی، به پیوند میان نامآوران ادب فارسی در تقویم فرهنگی کشور اشاره کرد و گفت: هشتم مهرماه به نام مولانا مزین شده و امشب نیز که به یاد حافظ شیرازی گردهم آمدهایم، در حقیقت ماه مهر را میتوان همسنگ اردیبهشت دانست؛ ماهی که آغازش با نام سعدی شیرازی است، در هشتمش نام عمر خیام میدرخشد و بیستوپنجم آن با یاد فردوسی بزرگ جان میگیرد.
وی افزود: این پیوستگی نامها نشان از تداوم اندیشه و فرهنگ ایرانزمین دارد، فرهنگی که ستونهای استوارش بر شعر، معرفت و عشق بنا شده است.
ظهوری تأکید کرد: شعر حافظ، صدای جاودان روح ایرانی است که از دل قرنهای گذشته هنوز در جان ما زنده است. هر بار که دیوان او را میگشاییم، نه فقط شعر میخوانیم، بلکه با زبان عشق و معرفت با جهان سخن میگوییم.
حافظ صدای صادق فرهنگ ایرانی است
سامخانیانی، استاد دانشگاه بیرجند نیز در این مراسم درباره جایگاه انسان، عشق و زیبایی در اندیشه حافظ و پیوند آن با تمدن ایرانی گفت: تمدن ایرانی، همعرض جامعه انسانی است و بر پایه اندیشهای شکل گرفته که انسان را جلوهای از عشق الهی میبیند.
وی افزود: حافظ بازخوانی ویژهای از خلقت آدم ارائه میدهد و در نگاه او، خداوند انسان را برای عشق ورزیدن آفرید و عشق، تنها از دل درک زیبایی میجوشد.
سامخانیانی گفت: خدا زیباست و میخواهد زیباییاش دیده شود؛ پس آدم را آفرید تا جلوه عشق و زیبایی در او معنا یابد.
وی با اشاره به تفاوت نگاه حافظ به انسان و جامعه افزود: کسی که زیبایی را درک میکند، انسانی متفاوت است و در روابط خود با دیگران، مبنای رفتار و گفتارش بر مدارا استوار است.
سامخانیانی خاطرنشان کرد: حافظ از چنین انسانی سخن میگوید؛ انسانی که راهی میان خدا و انسان دارد، نه در تظاهر، بلکه در درک حقیقی اخلاق و همبستگی انسانی.
این استان دانشگاه در ادامه گفت: فردوسی، سعدی، مولانا و حافظ، تنها شاعران بزرگ نیستند؛ آنان نمایندگان فرهنگ ایرانیاند که در سختترین دورانها توانستند صدای اندیشه و عشق را زنده نگه دارند.
وی عنوان کرد: هر دوره تاریخی صدای خود را دارد، اما هر کسی نمیتواند صدای زمان خود باشد و حافظ و مولانا در روزگاری ظهور کردند که دیوارهای جامعه در حال فروریختن بود که یکی از این دیوارها، اخلاق و فرهنگ بود و حافظ توانست با زبان شعر، ما را به بازاندیشی در این ارزشها فرا میخواند.
این استاد دانشگاه با تحلیل زبان و اندیشه حافظ از منظر کاربردشناسی و گفتمان عرفانی تأکید کرد: در شعر حافظ سه لایه معنا وجود دارد: پندار، کردار و گفتار او که در میان این سه، پیوندی زنده میان عرفان، اخلاق و جامعه برقرار میکند و نگاه حافظ به دین و شریعت نیز نگاهی انسانی است چرا که او با تندروی و ترساندن مردم از عاقبت، مخالف است و باور دارد که خوشباشی و عاقبتبهخیری در تضاد نیستند، بلکه هر دو در صداقت و پاکی معنا مییابند
∎