پژوهشهای روانشناسی رشد و عصبزیستشناسی نشان دادهاند که دختربچهها با نحوه ارتباط و درک هیجانهایشان، میتوانند محیط اطراف را از نظر روانی تغییر دهند. از افزایش همدلی گرفته تا کاهش استرس در بزرگسالان، اثر حضورشان در مغز و احساس اطرافیان ثبت میشود. این متن بهدنبال پاسخ به یک پرسش ساده، اما عمیق است: چرا وجود یک دختربچه تا این اندازه بر سلامت روان تأثیر میگذارد؟
طبیعت هیجانی؛ زبان خاموش ذهنهای کوچک
دختربچهها معمولاً در سنین پایینتر از پسران توانایی بالاتری در شناسایی و بیان احساسات دارند. پژوهشها نشان میدهد که دختران از دو سالگی تمایل بیشتری به نامگذاری هیجانها و همدلی با دیگران دارند. این یعنی آنها نهتنها احساس را تجربه میکنند، بلکه آن را به محیط منتقل میکنند.
وقتی کودکی بتواند ناراحتی یا شادی خود را با کلمات ساده بیان کند، اطرافیانش نیز از نظر روانی تنظیم میشوند. این فرآیند در روانشناسی به «تنظیم هیجان اجتماعی» (Social Emotional Regulation) معروف است. دختربچهها بهطور طبیعی این توانایی را بیشتر به کار میگیرند، به همین دلیل حضورشان میتواند فضای خانه یا حتی کلاس را آرامتر کند.
همدلی؛ قدرت خاموش دختربچهها
بر اساس نتیج تحقیقات منتشر شده در سایت «ساینس دایرکت» (Science Direct)؛ در مطالعات تصویربرداری مغزی (Neuroimaging Studies)، مشاهده شده است که دختربچهها هنگام دیدن چهرههای ناراحت، فعالیت بیشتری در نواحی مرتبط با همدلی مانند «قشر پیشپیشانی میانی» (Medial Prefrontal Cortex) دارند. این یعنی مغز آنها زودتر و عمیقتر از دیگران واکنش هیجانی نشان میدهد.
از دید روانشناسی سلامت، چنین ویژگیهایی نهتنها برای رشد خود کودک مفید است، بلکه بر سلامت روان اطرافیان نیز تأثیر میگذارد. دختربچهها با واکنشهای همدلانه خود باعث میشوند والدین، معلمان یا حتی همکلاسیها احساس درک شدن کنند. حس «دیده شدن» از مهمترین عوامل کاهش اضطراب و افسردگی در انسان است. به زبان ساده، دختربچهها ناخودآگاه در اطراف خود فضاهایی امن برای احساس ایجاد میکنند.
خنده؛ داروی طبیعی ذهن
در نتایج پژوهشهای جدید منشتر شده در سایت «ساینس دایرکت» (Science Direct) آمده است که خندههای خودجوش کودکان، بهویژه دختران، با افزایش ترشح «دوپامین» (Dopamine) و «اکسیتوسین» (Oxytocin) در مغز اطرافیان همراه است. این مواد شیمیایی همانهایی هستند که در احساس عشق، آرامش و پیوند اجتماعی نقش دارند.
خنده دختربچهها نوعی نشانه روانی است؛ بدن بزرگسال با شنیدن آن، در سطحی ناخودآگاه احساس امنیت و تعلق میکند. از نظر تکاملی، این واکنش شاید یادگاری از زمانهایی باشد که بقا وابسته به پیوند عاطفی میان اعضای گروه بود.
کنجکاوی و تأثیر شناختی
ویژگی برجسته دیگر دختربچهها، پرسشگری و دقت در جزئیات است. پژوهشهای شناختی نشان دادهاند آنها در بازیها و موقعیتهای آموزشی، تمرکز بیشتری بر نشانههای هیجانی و روابط انسانی دارند تا بر اشیا یا قوانین.
این توجه به رابطه، باعث ایجاد نوعی «هوش هیجانی محیطی» (Environmental Emotional Intelligence) میشود. وقتی دختربچه در محیطی باشد، واکنشهای دقیق و کنجکاویاش نسبت به رفتار دیگران باعث میشود اطرافیان نیز آگاهتر از احساسات خود شوند. در خانوادههایی که دختر خردسال دارند، والدین معمولاً زودتر متوجه تغییرات خلقی هم میشوند، چون کودک با رفتار یا نگاهش بازتاب آن را نشان میدهد.
تأثیر زیستی بر سلامت روان
از دیدگاه «عصبزیستی» (Neurobiological Perspective)، حضور کودک در خانه سطح هورمونهای پیونددهنده مانند اکسیتوسین را در بزرگسالان افزایش میدهد، اما پژوهشهای اخیر نشان دادهاند که این اثر در تعامل با دختربچهها شدیدتر است. دلیلش نوع تماس چشمی، صدای ملایمتر و رفتارهای اجتماعیمحورتر آنهاست.
افزایش اکسیتوسین باعث آرامش، کاهش فشار خون و تقویت احساس صمیمیت میشود. به همین دلیل است که حتی تماس کوتاهمدت با یک دختربچه، مثلاً بازی یا مکالمه کوتاه میتواند خلق را بهتر و اضطراب را کمتر کند.
دختربچهها و بازآموزی عاطفه در بزرگسالان
در روانشناسی تحولی گفته میشود تعامل با کودک، ذهن بزرگسال را دوباره به مرحلهای برمیگرداند که در آن احساسات ساده و بیواسطهاند. اما دختربچهها با توانایی بیشتر در بیان هیجان، این «بازگشت روانی» را عمیقتر میکنند.
بزرگسالانی که با دختربچهها وقت میگذرانند، بهویژه در نقش مراقب یا معلم، در «آزمونهای روانشناسی مثبت» (Positive Psychology Tests) امتیاز بالاتری در احساس همدلی، رضایت و امید گزارش کردهاند. بهنظر میرسد گفتوگو و بازی با دختربچهها بخشی از مغز انسان را که با درک معنا در ارتباط است فعال میکند.
رنگ عاطفه در سلامت روان
روانشناسی رنگ و حرکت نشان میدهد دختران در انتخاب رنگ، حرکات بدنی و بازیهای تقلیدی، گرایش بیشتری به الگوهای نرم، هماهنگ و همدلانه دارند. این الگوهای رفتاری در خانه، بهطور ناخودآگاه میزان پرخاشگری را کاهش میدهد و ریتم هیجانی محیط را آرام میکند.
از همین روست که بسیاری از متخصصان سلامت روان کودکان میگویند حضور یک دختربچه در جمع، مانند افزودن «تن صدای آرام» در گروهی شلوغ است. تأثیر او مستقیم نیست، بلکه از راه تنظیم هیجانات جمعی عمل میکند.
بازتاب سلامت روان در دختربچهها
همانطور که دختربچهها بر روان دیگران اثر میگذارند، خودشان نیز بازتابی از سلامت هیجانی محیط هستند. چهره، بازی و گفتارشان مثل آینهای از تعادل یا آشفتگی خانه عمل میکند.
به همین دلیل است که روانشناسان رشد میگویند مشاهده رفتار دختربچه در خانه، یکی از شاخصهای دقیق ارزیابی سلامت روان خانواده است. اگر او آرام، کنجکاو و بازیگوش است، یعنی محیط روانی اطرافش امن است.
دختربچه؛ حافظ تعادل روان در جهان پراضطراب
در نهایت، دختربچه را میتوان نوعی نیروی طبیعی برای بازسازی روان انسان دانست. بر اسا نتایج مقاله چاپ شده در مجله «نوروبیولوژی یادگیری و حافظه» (Neurobiology of Learning and Memory)، او با شیوه ارتباط، مهربانی و کنجکاوی خود، بدن و ذهن اطرافیان را از فشارهای روزمره جدا میکند. حضورش در خانه، کلاس یا حتی خیابان، یادآور بخش انسانی وجود ماست؛ بخشی که احساس میکند، میخندد، میپرسد و میبخشد. شاید به همین دلیل است که علم، هنر و ادبیات در توصیف دختربچه همیشه به زبان آرامش و امید سخن میگویند.
فقط نیاز به مراقبت ندارند؛ آنها خود مراقبتند
پژوهشهای علمی و مشاهدات روزمره هر دو بر یک نکته تأکید دارنددختربچهها فقط کودکان کوچکی نیستند که به مراقبت نیاز دارند، آنها خود منبع مراقبت روانیاند.خندهشان، کنجکاویشان، و نگاهشان به جهان، ذهن انسان را به تعادل برمیگرداند. علم میگوید دختربچهها سلامت روان را از درون تقویت میکنند؛ و زندگی میگوید آنها دلیل لبخند دوباره ما هستند.
انتهای پیام/