خبرگزاری بین المللی اهل بیت(ع) _ابنا: قدرت، یکی از مفاهیم بنیادین در زندگی انسانهاست که میتواند مسیر فردی و اجتماعی را تغییر دهد. اما آیا تا به حال فکر کردهاید که قدرت واقعی از کجا سرچشمه میگیرد و چه مؤلفههایی آن را شکل میدهند؟ در آیات و روایات اسلامی، نکات عمیقی درباره تولید و استفاده از قدرت آمده است که میتواند دیدگاه تازهای به ما بدهد. با ما همراه باشید تا پرده از رازهای این مفهوم بزرگ برداریم!
۱. عدالت و مشروعیت؛ زیرساخت قدرت
هر قدرتی برای پایدار ماندن به یک پایه و اساس محکم نیاز دارد و آن «عدالت» است. قرآن به صراحت میگوید که پایداری قدرت به برقراری عدالت گره خورده است: «همان کسانی که اگر در زمین به آنان قدرت بخشیم، نماز را برپا میدارند و زکات میدهند و امر به معروف و نهی از منکر میکنند.» (حج: ۴۱)
این آیه شرایط و ویژگیهای یک حکومت عادل را ترسیم میکند:
۱. ارتباط معنوی با خدا (نماز) : قدرت نباید حاکمان را از مبدأ خود غافل کند.
۲. عدالت اقتصادی (زکات) : ثروت باید به درستی توزیع شود و به دست نیازمندان برسد.
۳. نظارت و مسئولیتپذیری اجتماعی (امر به معروف و نهی از منکر) : جامعه باید زنده و پویا باشد و بر عملکرد حاکمان نظارت کند.
همچنین، وعدۀ جانشینی در زمین نه به زورمندترین افراد، بلکه به کسانی داده شده که «ایمان و عمل صالح» دارند (نور: ۵۵). اساساً چارچوب کلی برای به کارگیری قدرت در این آیه خلاصه میشود: «خداوند به عدل و احسان فرمان میدهد» (نحل: ۹۰).
امیرالمؤمنین علیهالسلام در «عهدنامۀ مالک اشتر» که یک منشور کامل حکمرانی است، قدرت را با عدالت، مهربانی با مردم و آبادانی کشور پیوند میزند. از نظر ایشان، معیار موفقیت یک حکومت، ساختن کشور و حفظ حقوق شهروندان است، نه فقط پر کردن خزانه. (۱)
۲. دانش و فناوری: موتور محرک قدرت
قدرت بدون دانش و عقلانیت، کور و ناکارآمد است. قرآن، «علم» را عامل برتری و بالا رفتن «درجات» انسانها معرفی میکند (مجادله: ۱۱). در داستان طالوت، وقتی مردم به انتخاب او به عنوان فرمانده اعتراض میکنند، دلیل این انتخاب، برتری او در «علم و توان جسمی» بیان میشود، نه ثروت یا نسب خانوادگی (بقره: ۲۴۷).
قرآن حتی به نقش فناوری و صنعت نیز به شکلی شگفتانگیز اشاره میکند: «وَأَنزَلنَا الحَدیدَ فیهِ بَأسٌ شَدیدٌ وَمَنافِعُ لِلنّاسِ» (حدید: ۲۵)؛ یعنی «آهن» که نماد تکنولوژی و صنایع مادر است، هم ابزار قدرت و اقتدار نظامی (بأسٌ شدید) است و هم وسیلهای برای رفاه و منافع عمومی مردم.
در روایات نیز آمده است: «دانش، سلطنت و قدرت است؛ هر کس آن را بیابد، با آن حکمرانی میکند و هر کس آن را نیابد، بر او حکمرانی میشود.» (۲)
کتاب «عقل و جهل» در اصول کافی نیز، عقلانیت را حجت باطنی خدا و معیار اصلی برای سنجش تمام کارها، از جمله تصمیمات سیاسی و اجتماعی، میداند.
۳. سازماندهی و رهبری هوشمندانه
قدرت بدون یک ساختار و سازمان منسجم، به سرعت دچار فرسایش و هرجومرج میشود. قرآن با تأکید بر «أَطیعُوا اللّهَ وَأَطیعُوا الرَّسولَ وَأُولِی الأَمرِ مِنکُم» (نساء: ۵۹)، یک ساختار فرماندهی مشخص و مرجعیتی علمی و دینی برای حل اختلافات را ترسیم میکند.
قرآن همچنین نسبت به تفرقه و اختلاف هشدار میدهد: «و با یکدیگر نزاع نکنید که سست شوید و هیبت و قدرت شما از بین برود» (انفال: ۴۶). این آیه نشان میدهد که انسجام داخلی، شرط حفظ توانایی و کارآمدی یک جامعه است. اصل «مشورت» نیز به عنوان قلب یک حکمرانی توانمند معرفی شده است: «و در کارها با آنان مشورت کن» (آلعمران: ۱۵۹).
امیرالمؤمنین علیهالسلام در عهدنامۀ مالک اشتر بر انتخاب مدیران شایسته، ایجاد یک سیستم بازرسی قوی و پاسخگو کردن مسئولان تأکید میکنند؛ عناصری که ساختار لازم برای تولید و حفظ قدرت را فراهم میکنند.
۴. اقتصاد قوی و عادلانه
اقتصاد برای یک کشور، مانند خون در بدن است. اگر این خون به درستی و به صورت عادلانه در تمام بدن گردش نکند، بخشی از بدن فلج میشود و کل سیستم به خطر میافتد. قرآن برای جلوگیری از انحصار قدرت و ثروت، یک قاعدۀ طلایی وضع کرده است: «کَی لا یَکونَ دُولَةً بَینَ الأَغنِیاءِ مِنکُم» (حشر: ۷)؛ یعنی [منابع باید طوری توزیع شود] تا ثروت فقط میان ثروتمندان شما دست به دست نشود.
نظام مالیاتی اسلام (مانند زکات) نیز برای توزیع مجدد منابع و تقویت طبقات ضعیف جامعه طراحی شده است.
در نامۀ ۵۳ نهجالبلاغه، سیاست اقتصادی به «آبادانی» و حل مشکلات معیشتی مردم گره خورده است. توصیۀ امیرالمؤمنین علیهالسلام به مالک، توجه به کشاورزی، صنعت و تولید است؛ یعنی اقتصاد باید ظرفیتساز و مولد باشد، نه اینکه صرفاً منبع درآمدی برای حکومت تلقی شود.
۵. بازدارندگی و امنیت: سپر دفاعی قدرتمند اما اخلاقی
قرآن به صراحت دستور به آمادگی دفاعی میدهد: «و هر آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده بسیج کنید تا با آن دشمن خدا و دشمن خودتان را بترسانید» (انفال: ۶۰). هدف از این آمادگی، جنگافروزی نیست، بلکه «بازدارندگی» است؛ یعنی آنقدر قوی باشیم که دشمن حتی فکر حمله را هم به سرش راه ندهد.
اما این قدرت نظامی، یک قدرت بیمهار و افسارگسیخته نیست، بلکه در چارچوبی اخلاقی تعریف شده است. هدف از این قدرت، کشورگشایی نیست، بلکه دفاع از مظلومان و مستضعفان است (نساء: ۷۵).
امیرالمؤمنین علیهالسلام در خطبۀ جهاد، آن را «دری از درهای بهشت» مینامند و هشدار میدهند که ترک آن موجب خواری و ذلت میشود (۳). این یعنی آمادگی نظامی، شرط حفاظت از کرامت انسانی و نظم عادلانه است. ترکیب این دو، الگوی یک «قدرت سختِ اخلاقی» را میسازد: قدرتی که زور دارد، اما آن را فقط در مسیر عدالت و منافع عمومی به کار میگیرد.
۶. اعتماد مردمی و قدرت نرم: قلب تپندۀ جامعه
قدرت واقعی تنها با تکیه بر ارتش و اقتصاد به دست نمیآید، بلکه نیازمند «جلب قلبها» و «بسیج رضایت عمومی» است. این همان چیزی است که امروز به آن «قدرت نرم» و «سرمایه اجتماعی» میگویند. قرآن برای دعوت دیگران به راه حق، به جای اجبار، بر «حکمت، موعظۀ نیکو و جدال احسن» تأکید میکند (نحل: ۱۲۵).
همچنین همکاری در نیکیها و تقوا (مائده: ۲) پایههای اعتماد و همبستگی اجتماعی را میسازد.
نهاد «امر به معروف و نهی از منکر» نیز در واقع یک سازوکار هوشمند برای نظارت عمومی مردم بر حکومت و بر یکدیگر است که اعتماد و مشروعیت را تقویت میکند. امیرالمؤمنین علیهالسلام در نامه ۵۳ با توصیه به مهربانی با مردم و حفظ کرامت انسانی آنها، نشان میدهند که جلب اعتماد عمومی، شرط اصلی برای دوام هر حکومتی است.
۷. تابآوری، امید و ارادۀ جمعی: روحِ قدرت
تمام مؤلفههای قبلی، بدون یک سرمایۀ روانی و معنوی قوی، در برابر سختیها شکننده خواهند بود. یک قدرت پایدار، نیازمند یک روحیۀ قوی، اراده، صبر و امید یک ملت نیاز دارد. آیات فراوانی در قرآن به صبر، پایداری و امیدبخشی تأکید دارند: «ای مؤمنان، صبر کنید و یکدیگر را به صبر وادارید و مرزبانی کنید» (آلعمران: ۲۰۰)؛ «اگر خدا را یاری کنید، شما را یاری میکند و گامهایتان را استوار میسازد» (محمد: ۷)؛ «و سست نشوید... که شما برترید اگر مؤمن باشید» (آلعمران: ۱۳۹).
در روایات نیز «صبر» نسبت به ایمان، مانند «سر» نسبت به بدن است. یعنی یک جامعۀ بیصبر و ناامید، مانند یک بدن بیسر، قادر به ادامۀ حیات نیست. (۴)
ماحصل کلام اینکه پیشرفت در یک بُعد به تنهایی کافی نیست. اقتصاد بدون اخلاق، قدرت واقعی تولید نمیکند و اخلاقمداری بدون علم، فناوری و سازماندهی، در برابر طوفانها دوام نمیآورد. قدرت حقیقی، نتیجۀ همافزایی هوشمندانۀ همۀ این عناصر است.
پینوشت:
۱-(نهجالبلاغه، نامه ۵۳)
۲-(شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، ج۲۰، ص۳۱۹)
۳-(نهجالبلاغه، خطبه ۲۷)
۴-(بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۷۳)