شناسهٔ خبر: 75284893 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ابنا | لینک خبر

هفت مولفۀ تولید قدرت در قرآن و نهج‌البلاغه

یکی از صفات ثبوتیه الهی، صفت قدرت است که بسیاری از صفات ثبوتیه دیگر نیز به آن برگشت دارند مثل: القیوم، الخالق، الرازق، المنعم، المفضل، المحسن، المکرم، الرحمان، الرحیم، القاهر، الغالب، المعطی، الغفار، العزیز، الجبار، المتکلم، المصور و ثبوت و اثبات این صفت ثبوت و اثبات تمام آن صفاتی است که به آن بازگردانده می شوند لذا بحث از این صفت “قدرت” نیز جداگانه سزاوار است.

صاحب‌خبر -

خبرگزاری بین المللی اهل بیت(ع) _ابنا: قدرت، مفهومی است که همیشه ذهن انسان‌ها را به خود مشغول کرده و در هر دوره‌ای از تاریخ، به شکل‌های مختلفی تعریف و تفسیر شده است. اما آیا تا به حال فکر کرده‌اید که قرآن و نهج‌البلاغه چه دیدگاه عمیقی درباره تولید قدرت ارائه می‌دهند؟ در این مطلب، به بررسی هفت مولفه مهم تولید قدرت از نگاه این دو منبع ارزشمند می‌پردازیم؛ مولفه‌هایی که نه تنها در سطح فردی، بلکه در ابعاد اجتماعی و جهانی نیز تاثیرگذارند. آماده‌اید تا با این گنجینه‌های الهی بیشتر آشنا شوید؟

هفت رکن مهم قدرت‌ساز

وقتی می‌شنوید «قدرت»، به چه فکر می‌کنید؟ تانک؟ موشک؟ پول؟ اسلام می‌گوید همه اینها فقط ابزارند! قدرت یک سیستم هوشمند هفت‌رکنی است: عدالت و مشروعیت، دانش و فناوری، رهبری هوشمندانه، اقتصاد قوی، امنیت و بازدارندگی، اعتماد مردمی، و تاب‌آوری جمعی. این‌هاست که جوامع را به قله‌های پیشرفت می‌رساند. بیایید این هفت رکن مهم قدرت را بشناسیم.

عدالت و مشروعیت، پایۀ قدرت 

قرآن می‌فرماید: کسانی که به قدرت می‌رسند باید نماز بخوانند، زکات بدهند و امر به معروف کنند. این یعنی قدرت واقعی با عدالت، توزیع عادلانه ثروت و نظارت مردمی شکل می‌گیرد. قدرت منهای عدالت مساوی است با سقوط. امیرالمؤمنین علیه‌السلام در نامه به مالک اشتر تأکید می‌کند: معیار موفقیت حکومت، آبادانی کشور و حفظ حقوق شهروندان است، نه پر کردن خزانه! (۱)

دانش و فناوری

قدرت بدون دانش، کور و بی‌ثمر است. قرآن علم را عامل برتری انسان‌ها معرفی می‌کند (مجادله:۱۱) و در داستان طالوت، دلیل شایستگی او را «علم و توانایی» می‌داند، نه ثروت یا نسب. (بقره: ۲۴۷). حتی به نقش فناوری هم اشاره شده: «آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و منافعی برای مردم است» (حدید:۲۵). در روایات نیز آمده: «دانش، سلطنت و قدرت است؛ هر که آن را بیابد، فرمانروایی می‌کند.» 

سازماندهی و رهبری هوشمندانه 

قدرت بدون ساختار، به هرج‌ومرج می‌انجامد. قرآن می‌فرماید: «اطاعت کنید از خدا، پیامبر و اولی‌الامر» (نساء:۵۹). همچنین هشدار می‌دهد: «نزاع نکنید که سست می‌شوید و قدرتتان از بین می‌رود» (انفال:۴۶). انسجام و مشورت، قلب حکمرانی توانمند است. امیرالمؤمنین علیه‌السلام نیز در عهدنامه مالک اشتر بر انتخاب مدیران شایسته، نظارت دقیق و پاسخگویی مسئولان تأکید می‌کنند؛ عناصری که ستون‌های یک قدرت پایدار را می‌سازند. (۲)

اقتصاد عادلانه

اقتصاد برای کشور مثل خون در بدن است؛ اگر درست و عادلانه توزیع نشود، کل سیستم فلج می‌شود. قرآن می‌فرماید: «نباید ثروت تنها میان ثروتمندان دست به دست شود» (حشر:۷). نظام مالیاتی اسلام مانند زکات، برای حمایت از نیازمندان طراحی شده است. امیرالمؤمنین علیه‌السلام نیز در همان نامه ۵۳ نهج‌البلاغه، اقتصاد را به آبادانی، کشاورزی و تولید گره می‌زنند؛ یعنی اقتصادی مولد، نه صرفاً منبع درآمد حکومت.  

بازدارندگی و امنیت

قرآن دستور می‌دهد: «هر نیرویی در توان دارید آماده کنید تا دشمنان را بترسانید» (انفال:۶۰). هدف این آمادگی، جنگ‌طلبی نیست، بلکه بازدارندگی است؛ یعنی آن‌قدر قوی باشیم که دشمن حتی فکر حمله نکند. اما این قدرت، افسارگسیخته نیست؛ بلکه در خدمت عدالت و دفاع از مظلومان است (نساء:۷۵). امیرالمؤمنین علیه‌السلام نیز جهاد را «دری از درهای بهشت» می‌دانند و هشدار می‌دهند که ترک آن، مایۀ خواری است. (۳)


اعتماد مردمی و قدرت نرم 

قدرت واقعی تنها با ارتش و اقتصاد ساخته نمی‌شود؛ بلکه به دل‌ها و اعتماد مردم نیاز دارد. قرآن دعوت به حق را با «حکمت و موعظۀ نیکو» می‌داند (نحل:۱۲۵). همچنین همکاری در نیکی‌ها (مائده:۲) پایه همبستگی اجتماعی است. نهاد «امر به معروف و نهی از منکر» هم سازوکاری برای نظارت عمومی است. امیرالمؤمنین علیه‌السلام نیز بر مهربانی با مردم و حفظ کرامت آنان تأکید می‌کنند؛ شرط اصلی دوام حکومت. (۴)


 تاب‌آوری و امید

هیچ جامعه‌ای بدون روحیه و امید، پایدار نمی‌ماند. قرآن بارها به صبر و پایداری فرمان می‌دهد: «ای مؤمنان، صبر کنید و یکدیگر را به صبر وادارید» (آل‌عمران:۲۰۰). همچنین می‌فرماید: «سست نشوید... شما برترید اگر ایمان داشته باشید» (آل‌عمران:۱۳۹). در روایات نیز صبر نسبت به ایمان، مانند سر نسبت به بدن است. یعنی جامعه‌ای بی‌صبر و ناامید، مانند بدنی بی‌سر، توان ادامۀ حیات ندارد. (۵)

پی‌نوشت:
۱-(نهج‌البلاغه، نامۀ ۵۳)
۲-(نهج‌البلاغه، نامۀ ۵۳)
۳-(نهج‌البلاغه، خطبه ۲۷)
۴-(نهج‌البلاغه، نامۀ ۵۳)
۵-(بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۷۳)