شناسهٔ خبر: 75243957 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

محمدمهدی عزیزمحمدی، نویسنده و کارگردان در گفت‌وگو با ایبنا:

پلتفرم‌ها در زمینه اقتباس تأثیر مثبتی داشته‌اند

محمدمهدی عزیزمحمدی نویسنده و کارگردان گفت: سریال‌هایی مثل «زخم کاری» یا «سووشون» نشان دادند که مخاطبان به داستان‌های آشنا علاقه‌مندند، به‌ویژه اگر به‌درستی ساخته شده باشند.

صاحب‌خبر -

سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – مریم محمدی: محمدمهدی عزیزمحمدی، در کارنامه هنری‌اش، سرپرستی نویسندگان چندین مجموعه تلویزیونی و نویسندگی چند فیلم کوتاه به چشم می‌خورد. او در شبکه نمایش خانگی عضو تیم نویسندگی سریال‌های «خون‌سرد» و «ماجرای کشته شدن لیلا» بوده به تازگی مشغول ساختن فیلم کوتاه «یکی از همین روزها خسرو می‌میرد» است. عزیزمحمدی در گفت‌وگو با ایبنا درباره وضعیت اقتباس ادبی در سینمای ایران و شبکه نمایش خانگی به گفت‌وگو پرداختیم که در ادامه می‌خوانید.

فیلم شما بر اساس زندگی یک قاتل واقعی ساخته شده است. ایده اولیه این فیلم چگونه شکل گرفت؟

سال‌ها پیش با داستان زندگی آلبرت فیشر آشنا شدم؛ پیرمردی خوش‌برخورد و محترم که بعدها مشخص شد یک قاتل زنجیره‌ای بوده است. برایم عجیب بود که چگونه ممکن است فردی با چنین گذشته‌ای تا این حد در سایه بماند و بدون جلب توجه بازنشسته شود. سال‌ها این پرسش ذهنم را درگیر کرده بود که قاتلی که دستگیر نمی‌شود، چه‌گونه به زندگی ادامه می‌دهد؟ معمولاً این افراد یا کشته می‌شوند یا نهایتاً دستگیر، اما اگر هیچ‌کدام از این اتفاق‌ها رخ ندهد چه می‌شود؟ این دغدغه در ذهنم باقی ماند تا اینکه یکی از دوستان، کتابی با مضمونی مشابه به من معرفی کرد. نامش را دقیق به خاطر ندارم، شاید «پریشان» بود، اما ایده‌اش برایم الهام‌بخش شد.

به نظر شما چرا اقتباس در سینمای ایران کمتر دیده می‌شود؟

با وجود غنای بی‌نظیر ادبیات فارسی، متأسفانه بسیار کم به سمت اقتباس رفته‌ایم. از شاهنامه تا آثار معاصر، تعداد زیادی داستان آماده برای بازآفرینی داریم، اما یا سراغ آن‌ها نمی‌رویم یا نمی‌توانیم برویم. یکی از دلایل اصلی، عدم حمایت نهادهای بالادستی از این نوع آثار است. موضوعات مهم اجتماعی یا حتی دینی، به‌سختی از فیلترهای نظارتی عبور می‌کنند. از سوی دیگر، نوعی بی‌اعتمادی به هویت فرهنگی خود نیز وجود دارد؛ گویی تصور می‌کنیم یک داستان خوب حتماً باید از خارج از مرزها بیاید. این ضعف در عزت‌نفس فرهنگی، یکی از موانع مهم اقتباس به شمار می‌رود.

پلتفرم‌ها در زمینه اقتباس تأثیر مثبتی داشته‌اند

آیا سیاست‌گذاری‌ها نیز در این روند تأثیرگذار بوده‌اند؟

قطعاً همین‌طور است. به‌عنوان مثال، در جشنواره فیلم فجر به‌ندرت پیش آمده که برای فیلمنامه اقتباسی جایزه‌ای در نظر گرفته شود. این نوع نگاه، به‌نوعی نشان می‌دهد که آثار اقتباسی کمتر از آثار تألیفی اهمیت دارند و این مسأله باعث می‌شود فیلم‌نامه‌نویس‌ها و کارگردان‌ها انگیزه‌ای برای حرکت در این مسیر نداشته باشند. در مقابل، در جشنواره اسکار یکی از مهم‌ترین جوایز به فیلمنامه اقتباسی تعلق می‌گیرد.

به نظر من اگر به‌صورت رسمی اعلام شود که بخشی از جشنواره به فیلم‌های اقتباسی اختصاص دارد، بسیاری از فیلم‌سازان نیز به سمت این نوع آثار گرایش پیدا می‌کنند. حتی خود من اگر می‌دانستم چنین بخشی قرار است اضافه شود، از امسال برای سال آینده برنامه‌ریزی می‌کردم. جشنواره فیلم کوتاه تهران در این زمینه پیش‌قدم شده و بخش ویژه‌ای برای آثار اقتباسی در نظر گرفته است.

نگاه فیلم‌سازان جوان به مقوله اقتباس چگونه است؟

بیشتر فیلم‌سازان جوان به دنبال سوژه‌هایی با ابعاد جهانی و بین‌المللی هستند، نه داستان‌های بومی. جشنواره‌ها نیز با بیانیه‌های خود به این موج دامن می‌زنند: بساز درباره مهاجرت، زنان، جنگ، اقلیت‌ها. این موضوعات مهم هستند، اما اگر بدون پیوند با بستر بومی ساخته شوند، معمولاً به اثری سطحی ختم می‌شوند. در حالی‌که ما سوژه‌هایی داریم که فقط خودمان می‌توانیم آن‌ها را تعریف کنیم، اما متأسفانه نادیده گرفته می‌شوند.

ارتباط کارگردان‌ها و تهیه‌کننده‌ها با ادبیات چگونه است؟

متأسفانه اغلب آن‌ها اهل مطالعه نیستند و حتی اگر کتابی بخوانند، نمی‌توانند تصور کنند چگونه یک داستان را باید به تصویر تبدیل کرد. البته در سال‌های اخیر چند تهیه‌کننده شخصاً برای من کتاب فرستادند و این نشان‌دهنده تغییر مثبت است. سریال‌هایی مانند «زخم کاری» و «ناتور دشت» هم باعث شدند فضای اقتباس اندکی تکان بخورد، اما هنوز راه زیادی باقی مانده است.

برخی معتقدند اقتباس ساده‌تر از فیلمنامه‌نویسی از صفر است. شما موافقید؟

نه لزوماً. اقتباس نوعی بازخوانی و تفسیر مجدد یک متن است. باید متن اصلی را دوباره بفهمید، شخصیت‌ها را برای مدیوم جدید بازسازی کنید، و هویت خودتان را به اثر بیفزایید. در عین حال، فیلمنامه تألیفی نیز چالش‌های خاص خودش را دارد. به نظرم هیچ‌کدام ساده‌تر از دیگری نیست، فقط جنس و ماهیت کار متفاوت است.

پلتفرم‌ها در زمینه اقتباس تأثیر مثبتی داشته‌اند

آینده اقتباس در ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

پلتفرم‌ها در زمینه اقتباس تأثیر مثبتی داشته‌اند. سریال‌هایی مثل «زخم کاری» یا «سووشون» نشان دادند که مخاطبان به داستان‌های آشنا علاقه‌مندند، به‌ویژه اگر به‌درستی ساخته شده باشند. حتی اقتباس‌های ضعیف هم می‌توانند تجربه‌آموز باشند. ما تا زمانی که تولید نکنیم، یاد نمی‌گیریم. مانند ژانر وحشت، باید وارد آن شویم تا بدانیم چگونه باید آن را اجرا کرد. در حال حاضر، در مرحله تجربه کردن هستیم.

تجربه ساخت اولین فیلم‌تان چگونه بود؟

اولین فیلمنامه‌ام داستانی بزرگ و پرهزینه داشت و امکان ساخت آن برایم فراهم نبود. انجمن سینمای جوان پیشنهاد داد فیلمی جمع‌وجورتر بسازم، و من هم به همان ایده قدیمی آلبرت فیشر بازگشتم. فیلمنامه‌ای مینیمال و بدون دیالوگ نوشتم که تبدیل شد به «یکی از همین روزها خسرو می‌میرد»؛ فیلمی درباره قاتلی بازنشسته که دیگر دست به قتل نمی‌زند، اما همچنان در سایه‌ی قربانیانش زندگی می‌کند.

در آثار خود بیشتر از چه منابعی الهام می‌گیرید؟

گاهی از پرونده‌های واقعی الهام می‌گیرم، مانند فیلم «خونسرد»، و گاهی از آثار فلسفی یا ادبی. برای مثال، در فیلم کوتاه «آخرین شیهه اسبی که خواب پروانه شدن دیده بود»، از کتاب «مرگ ایوان ایلیچ» و اثر «میرایی» الهام گرفته‌ام. هر دو اثر با دغدغه من درباره لحظه مواجهه با مرگ و یافتن معنای زندگی ارتباط دارند. برای من، اقتباس یعنی معنا دادن دوباره به یک متن، نه تکرار آن.

درباره کتابی که در دست چاپ دارید نیز توضیح می‌دهید؟

دو کتاب دارم؛ یکی در حوزه کسب‌وکار و دیگری با عنوان «کمدی بابل یا انجیل کمدی»، اثری جامع درباره ساختار کمدی در جنبه‌های مختلف زندگی: از روابط خانوادگی و زناشویی گرفته تا فضای کاری، استندآپ کمدی و داستان‌نویسی. این کتاب حدود ۳۰۰ صفحه است و نگاهی تحلیلی و کاربردی دارد. اما از آن‌جا که بخش زیادی از شوخی‌ها و ارجاعات، غیرایرانی و برای مخاطب داخلی چندان قابل درک نبود، تصمیم گرفتم فرآیند بومی‌سازی آن را آغاز کنم. این تصمیم باعث شد فرآیند چاپ آن با تأخیر مواجه شود. با یکی از انتشارات‌ها در حال مذاکره هستم تا نسخه‌ای بومی‌شده، جمع‌وجورتر و قابل‌فهم‌تر برای مخاطب ایرانی منتشر کنیم. این همکاری با ویراستار و ادیتورهای انتشارات در جریان است و امیدوارم در ماه‌های پیش‌رو، این کتاب آماده انتشار شود.

برچسب‌ها: