دکتر «عباس سلیمینمین» کارشناس و فعال سیاسی در گفتوگو با خبرگزاری آنا، درباره فعال شدن «مکانیسم اسنپبک» و خروج از انپیتی اظهار کرد: این بستگی به تصمیم شورای عالی امنیت ملی دارد. قطعاً آنها در این مسئله تعمق و تأمل خواهند داشت و تصمیم مقتضی را اتخاذ خواهند کرد.
وی افزود: اینکه ما الآن از انپیتی خارج بشویم یا نه، نیازمند آن است که همهٔ جوانب امر سنجیده شود و تصمیمی همهجانبه در این زمینه اتخاذ گردد.
سلیمینمین تأکید کرد: مسائل سیاسی هر روز تغییراتی مییابد و آن تغییرات را باید در تصمیمات خود منظور کنیم؛ وگرنه قادر نخواهیم بود منافع ملی را در بالاترین سطح صیانت کنیم. امیدوارم در این زمینه شورای عالی امنیت ملی تصمیم لازم را بگیرد.
وی سپس ادامه داد: در این مسائل نباید دست تصمیمگیران را ببندیم؛ یعنی نباید فضاسازیهایی ایجاد کنیم که آن فضاسازیها امکان اتخاذ بهترین تصمیم را در شرایط سخت یا تحت فشار از بین ببرد.
وی تأکید کرد: در حال حاضر باید توجه داشت که مسائلِ کلی که با آن مواجهیم، بیش از آنکه ماهیتی فنی یا صرفاً حقوقی داشته باشد، ماهیتی روانی دارد؛ بهواقع کلاً یک جنگ روانی است.
مسئله هستهای؛ از ابتدا جنگ روانی بود
وی شرح داد: از ابتدا، کلّ ماجرای پرونده هستهای در واقع یک جنگ روانی بوده است. اگر به تاریخ این بحث بازگردیم از دوران ریاستجمهوری آقای خاتمی آغاز شد. یعنی از ابتدا آقای خاتمی رسماً اعلام کرد که ما به دانش غنیسازی دست یافتهایم؛ بعد بحثها و شائبهها مطرح شد.
سلیمینمین ادامه داد: دولت آقای خاتمی اعلام کرد که ما آمادهایم در هر زمینهای که شما ابهام دارید پاسخ دهیم. از اینجا بحثی آغاز شد که هرگز پایانی نداشت؛ یعنی مسئلهای را مطرح میکردند، پاسخ داده میشد، اما بلافاصله باز بحث دیگری آغاز میشد و میگفتند ایران باید دربارهٔ آن توضیح بدهد؛ یکی را توضیح میدادند، موضوع دیگری مطرح میشد و این روند ادامه داشت.
وی افزود: در مقطعی گفته شد هر مسئلهای دارید مطرح کنید، همهٔ ابهامات را بگویید؛ ما یکییکی پاسخ میدهیم و در پایان پرونده بسته میشود. اما اگر شما مطالعهای، حتی گذرا، بر روند این پروندهها داشته باشید، خواهید دید که مخالفان مرتباً پروندههای تازهای باز میکردند. مثلاً میگفتند: ایران در فلان نقطه فعالیتی انجام میدهد و بلافاصله آن مسئله دوباره در دستور کار قرار میگرفت.
هدف دشمن؛ توقف رشد علمی و توسعه ایران
وی بیان کرد: اگر این سیر را مرور کنید، میبینید که آنها میخواهند ایران را در مسیر دانشاندوزی و رشد متوقف کنند. آنها مکرراً مسئولین کشور را درگیر مسائل اینچنینی میکنند و بر اساس همان مسائل تحریمها را گسترش میدهند. طبیعتاً هدف روشن میشود. آنها میخواهند ما را از منظر رشد متوقف سازند.
سلیمینمین افزود: اگر این را بپذیریم که بر اساس یک جنگ روانی، قصدشان متوقف کردن رشد ماست، آنگاه باید بسیار متمرکز و هوشمندانه عمل کنیم.
وی هشدار داد: ما نباید خوراک تبلیغاتیِ دشمن را فراهم کنیم. نگاه ما باید متوجه یک مرکزیت باشد که همهٔ مسائل را رصد کند؛ امروز این مرکزیت، شورای عالی امنیت ملی است. بنابراین، اگر پیشنهادی داریم، آن را خصوصی به شورای عالی امنیت ملی بدهیم؛ نه اینکه در رسانهها موضوعاتی را مطرح کنید که خوراک تبلیغاتی در اختیار دشمن قرار دهد.
نباید برای رسانه دشمن خوراک فراهم کنیم
سلیمینمین ادامه داد: نباید برای اینکه یک حرف نو بزنیم یا برای اینکه نشان دهیم از موضع قدرت سخن میگوییم، حرفهایی بزنیم که ناسنجیدهاند؛ اینها نمیتوانند توجیه مسائل باشند. نمیخواهم بگویم خروج از NPT یا پیشنهاداتی مانند آن ناسنجیدهاند، اما باید همه تابع یک مرکزیت باشیم. امروز مسئلهٔ اسنپبک بیشتر از اینکه اثری عملیاتی داشته باشد، اثری روانی دارد؛ اینگونه القا میکنند که یک حرکت عجیب و غریب رخ داده و ایران را در تنگنای جدی قرار دادهاند؛ در حالی که به نظر من اسنپبک اصلاً «مرده به دنیا آمد». وقتی دو عضو مهم شورای امنیت سازمان ملل رسماً اعلام میکنند که این اقدام خلاف قانون است و از آن تبعیت نخواهند کرد، نشان میدهد این طرح اساساً شکست خورده است.
اسنپبک، ابزار جنگ روانی
وی ادامه داد: باید دقت کرد، مخالفت رسمی با یک اقدام، با مخالفت غیررسمی متفاوت است. گاهی بعضی کشورها بهطور غیررسمی با تحریمها مخالفت میکنند، اما اینکه دو عضو قدرتمند و تعیینکننده در شورای امنیت رسماً اعلام کنند که از این اقدام سه کشور اروپایی حمایت نخواهند کرد و آن را نامشروع، خلاف اخلاق و خلاف اصول میدانند، معنای خاص خود را دارد؛ بنابراین اسنپبک از منظر کارکرد بینالمللی، بیشتر یک پدیدهٔ مرده و یک ابزار جنگ روانی است.
دشمن در جنگ سخت شکست خورد؛ اکنون به جنگ روانی روی آورده است
سلیمینمین افزود: در این جنگ روانی باید دقت جدی کنیم؛ باید بفهمیم که دشمن در میدانِ جنگ سخت شکست خورده است. من تعجّب میکنم که برخی نیروهای سیاسی داخل کشور این را نمیبینند. دشمن در جنگ سخت شکست خورده؛ با صفوف متحد ملت روبهرو شده؛ با مقاومت جانانهٔ نیروهای نظامی ما مواجه شده و شکست خورده است. آنها بودند که درخواست آتشبس کردند، نه ما. کسی که پرچم سفید را بالا برد، اوست که در واقع به انتهای خط رسیده است. هم آمریکاییها و هم صهیونیستها در این زمینه شکست خوردهاند.
وی ادامه داد: حالا چه میکنند؟ آمدند و در عرصهٔ روانی، تبلیغات میکنند؛ مثل کسی که زنجیری را دورِ دو چرخِ خودش میچرخاند و حرکاتِ نمایشی انجام میدهد. ولی آنچه مهم است این است که در این جنگ روانی ما اصول را رعایت کنیم؛ متأسفانه برخی نیروها اصول را رعایت نمیکنند و حرفهایی میزنند که هزینهساز است.
اگر توان هستهای ایران نابود شده، چرا اصرار بر نظارت دارند؟
سلیمینمین تأکید کرد: کسانی که شکست دشمن را نمیبینند و اصرار دارند ما باید از موضعِ ضعف اقدام کنیم، اشتباه میکنند. ما امروز باید از موضعِ قدرت سخن بگوییم؛ چون توانستیم محکم بایستیم و آنها را به عقبنشینی وادار کنیم. آنها میگویند ما همهٔ توانِ ایران را نابود کردیم که از سوی نخستوزیر صهیونیستی و حتی ترامپ مطرح شده است در حالی که اگر واقعاً همهچیز را نابود کردهاند، دیگر چه جای اصرار بر نظارت و تحمیل وجود دارد؟ اگر نابود کردند، دیگر چه میخواهند متحمل شوند که ایران باید هستهای را کنار بگذارد؟ این تناقضها را باید برجسته کنیم.
وی افزود: به جای آنکه روی این تناقضها کار کنیم و ماهیت دشمن را برای مردم آشکار سازیم، بعضی در داخل مسائل داخلی را مطرح میکنند که هم صفوف داخلی را دچار چنددستگی میسازد و هم دشمن را گمراه نمیکند. امروز بیش از هر زمان دیگری نظام سرمایهداری دچار تناقضات فاحش است؛ ما باید این تناقضات را برای مردم روشن کنیم.
غرب دستاوردهای مدنی را زیر پا گذاشت
سلیمینمین ادامه داد: در این جنگ روانی ما باید تأکید کنیم که اینها بسیاری از دستاوردهای مدنی را زیر سؤال برده و زیر پا گذاشتهاند. تجارت آزاد، اصول تجارت بینالمللی و توافقاتِ مبتنی بر دههها همکاری. آنها امروز این اصول را زیر پا گذاشتهاند و نوسانهای جدی در زندگی مردم ایجاد میکنند. چندین دهه بر اساس اصول بین الملل کار کردیم و اکنون ناگهان همهٔ قوانین را زیر پا میگذارند. مصونیت نیروهای سازمان ملل، خبرنگاران، مراکز درمانی و ... همه اینها را هدف قرار میدهند؛ قواعد و اصولی که مکتوب شده تا زندگی بهتر فراهم شود را زیر پا میگذارند.
وی افزود: رسانهها در داخل هم مصادیقِ این نقضِ اصول را بازتاب نمیدهند، جوانان اطلاع ندارند اینها که مدعیِ حقوق بشر هستند چهطور اعمالِ ضدِانسانی انجام میدهند.
جنگ روانی را با درایت پشت سر خواهیم گذاشت
وی گفت: باید بپذیریم که امروز با یک جنگ روانیِ بسیار قوی مواجه هستیم و دشمن در این جنگ ابزارهای بزرگ دارد. ابزار دشمن صرفاً 10 شبکهٔ فارسیزبان یا چند رسانهٔ محدود نیست؛ ظرفیتِ جریانسازی در غرب وسیع است. اگر معتقدیم جنگ نرم یا جنگ روانی کلید خورده، همهٔ ما باید مراقبت ویژه کنیم و اتحادمان را حفظ کنیم؛ اتحاد صرفاً در لفظ معنا ندارد، بلکه در عمل باید همبستگی نشان دهیم.
سلیمینمین یادآور شد: در ارتباط با بحث اسنپبک، بیش از همه با یک جنگ روانی مواجهایم و این جنگ روانی را میتوان با درایت پشت سر گذاشت. منابع مختلفی پیش روی ماست که میتواند دشمن را در این زمینه زمینگیر کند. باید برای جامعه روشن کنیم که اروپاییها وقتی ترامپ از برجام خارج شد، قول دادند بدعهدی آمریکا را جبران کنند؛ ما به آنها اعتماد کردیم و مذاکرات را ادامه دادیم، اما آنها نه تنها به عهدشان وفا نکردند، بلکه خلاف اخلاقی آشکاری انجام دادند؛ به ما در مسائل هستهای کمکی نکردند.
حمایت از افراطیترین نژادپرستان
وی مطرح کرد: آیا این کشورها واقعاً دغدغۀ آرامش بشریت را دارند؟ میگویند که نمیخواهند ایران توان هستهای داشته باشد، چون «امنیت جهان بر هم میریزد»، پس چرا از آن سوی قضیه از افراطیترین نژادپرستان حمایت میکنند؟ چگونه میتوان هم از منفورترین و افراطیترین نژادپرستان حمایت نمود و هم خود را مدافعِ حقوق بشر خواند؟ این تناقضها را باید برای جوانان ما روشن کرد تا بفهمند چه کسانی میخواهند جلوی پیشرفت ایران را بگیرند.
سلیمینمین افزود: اگر اروپاییها از نژادپرستیِ افراطی حمایت میکنند، در واقع یک تهدید بزرگ را رقم زدهاند؛ نژادپرستی میتواند جنگافروزی و بحرانسازی به بار آورد. اگر جوانان ما امروز این ماهیت را درک کنند، طبیعتاً نمیگویند «دست بسته بروید مذاکره کنید». من به دولتمردان و دستگاه دیپلماسی توصیه میکنم که هوشمندانه عمل کنند؛ با یک نژادپرستِ متمسّک به افکار افراطی مواجهایم که ظاهرِ آراسته دارد، اما به اصول انسانی پایبند نیست.
سکوت اروپا در برابر جنایات
وی ادامه داد: اصلاً نمیبینیم اروپا در محکومیت بمباران بیمارستان، مراکز درمانی و حتی حمله به نیروی سازمان ملل قطعنامهٔ محکمی صادر کند یا در موارد مشابه واکنشِ درخور نشان دهد. اگر کسی غیر از اسرائیل دیگر چنین تخلفاتی مرتکب شده بود، چندین قطعنامه علیهاش صادر میکردند؛ اما اکنون وقتی نوبت به متحدان سیاسیشان میرسد، سکوت میکنند. اگر این نکات روشن شود، عبور از جنگ روانی برای ما آسانتر خواهد شد.
آگاهسازی جامعه؛ پیششرطِ عبور از جنگ روانی
سلیمینمین گفت: برای همهٔ دستاندرکاران مسائل سیاسی و رسانهای ضرورت دارد که متمرکز شوند و مسئله را درست بشناسند. با چه پدیدههایی مواجهایم، ماهیت آنها چیست، آیا واقعاً دغدغه آنها حفظِ آرامشِ بشریت است یا چیزِ دیگری؟ اگر ماهیت دشمن را درست بشناسیم یعنی پدیدهای که نمیخواهد ایران رشد کند و الگویی برای دیگران شود. جنگ روانی را پشت سر خواهیم گذاشت
با مذاکره مشکل نداریم ولی تحمیل نمیپذیریم
وی درمورد مذاکره با آمریکا توضیح داد: ما با اصلِ مذاکره مشکلی نداریم، اما با نوع مذاکره مشکل داریم. آمریکاییها چه نوع مذاکرهای میخواهند؟ مذاکرهای که قبل از هر چیز اعلام کنند ایران نباید توان غنیسازی داشته باشد؛ این دیگر مذاکره نیست، بلکه تسلیم است. مذاکره باید فرصتی باشد که در حین گفتوگو دو طرف به دستاوردهای معقولی برسند؛ اگر چارچوبِ مذاکرات از پیش تعیین شود که ایران نباید توان داشته باشد، دیگر مذاکره معنی ندارد؛ شما نمیآیید پای میز و امضا کنید که «ما نباید توان داشته باشیم». این تحمیل است؛ نه مذاکره.
مذاکره غیرمستقیم؛ راهی برای افزایش هزينه بدعهدی
سلیمینمین توضیح داد: ما روش غیرمستقیم را ترجیح میدهیم، زیرا با کشوری طرفیم که در مذاکرات قبلی آنچه که توافق شد را زیر پا گذاشته است. در مذاکره غیرمستقیم، واسطه عمان بود که موظف است نتایج هر جلسه را مکتوب کند و دو طرف آن را امضا نمایند؛ این کار هزينه بدعهدی را بالا میبرد. در دورهای گذشته چنین سازوکاری وجود نداشت؛ اکنون هر جلسه مکتوب میشود و به امضای هیأتها میرسد. این سازوکار هزینهٔ بدعهدی را بالا میبرد.
وی افزود: به همین دلیل آمریکاییها اصرار میکنند مذاکره مستقیم باشد؛ چون مذاکرهٔ مستقیم هزینهٔ بدعهدی را کاهش میدهد و امکانِ دور زدن تعهداتِ مکتوب بیشتر است.
وی ادامه داد: در حالی که ما اعلام کردهایم که مجدداً حاضر به مذاکره هستیم، مذاکرهای که سازوکاری مشابه داشته باشد؛ آمریکاییها نپذیرفتند؛ چون بحثشان اصلاً مذاکره نیست، بحثشان چیز دیگری است. عدهای در داخل هم همان حرفِ گروه ۷ را تکرار میکنند و میگویند فوراً مذاکره کنید؛ اما ما اعلام کردهایم که مذاکره را میپذیریم، اما مذاکرهای که واقعی باشد و نه جلسهٔ تحمیل. ما گفتیم مذاکرهای را میپذیریم که منطقِ آن تحمیل و پیششرطی در کار نباشد.
در گفتوگو با ایران، پیششرطها را کنار بگذارید
سلیمینمین افزود: زمانی که پذیرفتند غنیسازی طبق NPT حق ماست و آن را رسمیت شناختند، ما مذاکرات را انجام دادیم؛ بازگشت به این موضع ممکن است، اما نه با شروطِ پیشین و نه با نمایشهایی که اروپاییها برای خوشرقصیِ نزدِ آمریکا انجام میدهند.
وی گفت: اروپاییها برای خوشرقصی نزدِ آمریکا حاضرند اصول را زیر پا بگذارند و برای گرفتن سهمی ناچیز در سیاستهای منطقهای، همهٔ اصول را قربانی میکنند. سخنانشان هیچ منطقی ندارد؛ ما بر منطق خود ایستادهایم و در این منطق هیچ نوسانی نداریم. حتی در برخی موارد حاضر شدیم محدودیتهایی برای خود قائل شویم. محدودیتهایی که مبنای قانونی نداشت تا طرف مقابل قانع شود؛ اما آنها هم قانع نکردند و عهدشکنی کردند.
چه کسانی باید نگران باشند؟
سلیمینمین گفت: آنان که نگران امنیتِ جهان و آیندهٔ بشریت هستند، ابتدا باید به کسانی نگاه کنند که خودشان هم سلاح هستهای دارند و هم از آن استفاده کردهاند؛ اینها هستند که باید محل نگرانی باشند. امروز از افراطیترین صهیونیستها با همهٔ توان دفاع میشود و به ما میگویند که شما باعث نگرانی امنیتِ بشریت هستید که این تناقضها باید آشکار شود.
وی یادآور شد: ما در برجام تا ده سال محدودیت برای خود پذیرفتیم؛ محدودیتهایی که مبنای قانونی نداشت، بلکه ما برای قانع کردن طرف مقابل داوطلبانه آنها را پذیرفتیم. امّا طرف مقابل چندین سال در دولتهای گوناگون مرتب پیشبینیهایی مطرح میکرد که «ایران چند ماه تا ساختِ سلاح هستهای فاصله دارد». کدامیک از این پیشبینیها درست بوده؟ هیچکدام. اینها جز جنگ روانی نیست. وقتی هدف آنها متوقف کردنِ رشد ماست، آنها هر پیشبینی غیرمستندی را منتشر میکنند تا در جامعه ایجاد ترس شود.
ترس از الگو شدن ایران
سلیمینمین مطرح کرد: آنان از چه میترسند؟ از اینکه ملت ایران استعداد و ظرفیت دارد و میتواند تبدیل به یک قدرت منطقهای و الگویی برای کشورها شود. اگر ایران الگویی شود، شکست نظامِ سرمایهداری در منطقه قطعی خواهد بود؛ زیرا نظامِ سرمایهداری برای ادامه بقای خود نیازمند کشوری است که مصرفکننده بماند و ملل را عقب نگه دارد؛ آنها نمیخواهند ایران پیشرفت کند.
وی افزود: این دروغپردازیها از دهان نخستوزیر صهیونیستی تا رسانههای جنجالی جهانی گواهی جز جنگ روانی نیست. اگر هدفشان متوقف کردن ما بود، چرا پیش از این اقدام نکردهاند؟ پاسخ روشن است: آنها از پیش به دنبال جریانسازیِ روانیاند تا ملت را دچار تردید و توقف کنند.
هر کشور استراتژی دفاعی خود را دارد
سلیمینمین درمورد کاهش برد موشکی ایران توضیح داد: استراتژی دفاعیِ هر کشوری بر اساس ارزیابی تهدیداتش تعیین میشود؛ آیا موقعیت دفاع آمریکا را کشورِ دیگری تعیین میکند؟ مسلّماً نه. اگر قرار باشد استراتژی دفاعی ما را کشور دیگری تعیین کند، ما تبدیل به یک کشور مستعمره خواهیم شد مانند دوران پهلوی که برای ایران تعیین میکردند چه داشته باشد و چه نداشته باشد و هیئتهای مستشاری برای ما تصمیم میگرفتند.
کاهش برد موشکی آغاز زیر سلطه رفتن است
وی یادآور شد: در دوران پهلوی، ما وابسته بودیم؛ برخی توافقات نشان میدهد که دیگران تعیین میکردند ایران چه داشته باشد. امّا امروز قرار نیست دیگران برای ما تعیین کنند که استراتژی دفاعیمان چیست. اگر کسی برای ما تعیین کند که اسرائیل هر زمان بخواهد به ما حمله کند و ما نتوانیم دفاع کنیم، این یعنی بستنِ دستان ما؛ آنگاه اگر صهیونیستها هر چه بگویند، ما باید گوش دهیم! مطمئناً ما استراتژی دفاعیِ خود را بهعنوان کشورِ مستقل تنظیم میکنیم و زیر بار چنین امری نمیرویم.
وی هشدار داد: اگر امروز بگوییم که برد موشکیمان را کاهش میدهیم، فردا خواهند گفت سامانهها و توانهای دیگر را حذف کنید و این آغاز رفتن زیر سلطه است؛ ملت ایران این همه جانفشانی کرده و خون داده تا از رژیم دستنشانده بیگانه آزاد شود؛ چرا باید دوباره تن به خفت دهد؟ ملت ایران این را نخواهد پذیرفت.
توهم غرب در احیای دوران پهلوی
سلیمینمین با ارجاع به تاریخ افزود: به عنوان مثال محمدرضا پهلوی در خاطرات خود گفته است که با جدایی بحرین با اصرار انگلیس موافقت کردهاست. اینها واقعیتهای تاریخی است؛ اکنون غرب دچار توهم است که میتواند دوران پهلوی را در ایران احیا کند این توهم شکست خواهد خورد و ملت ایران هرگز زیر بار خفتِ دوران پهلوی نخواهد رفت.
وی با اشاره به مثالی غیرنظامی گفت: تأسیس متروی تهران به عنوان یک پديده تمدنی در سال ۱۳۵۵ با مخالفتِ سفیر آمریکا روبهرو شد که میگفتن شما نباید مترو داشته باشید؛ قرارداد با فرانسه بسته شده بود، اما سفیر آمریکا معترض بود که مترو هزینهبر است و منابع ایران باید صرف خرید سلاح در منطقه شود. این نمونهای از تحقیر و تحمیل سیاستهای بیگانه در دوران پهلوی است. چنین مواردی نشان میدهد که آنها چگونه میخواهند تعیین کنند چه چیز به نفعِ ملت است و چه نیست. اگر ما زیر بار برویم، آنگاه هر چه آنها صلاح بدانند باید در کشور اجرا شود، نه آنچه به نفعِ ملت ایران است.
سلیمینمین در پایان تأکید کرد: بنابراین صحبتهایی دربارهٔ اینکه «نباید توان موشکی یا توان غنیسازی داشته باشیم» حرفهایی بیربط و ساختهشده است. اگر ما بپذیریم یک «نباید» را، فردا یک «نباید» دیگر مطرح خواهد شد و این پایانِ قدرت و استقلال ملت خواهد بود که ما نمیپذیریم.
انتهای پیام/