یوسف پزشکیان نوشت:
۲۳ سال پیش، نمایشگاه بینالمللی تبریز، کنسرت شهرام ناظری است. اولین بار است که در کنسرت شرکت میکنم. دوستم یحیی بلیط گرفته و مرا با خودش همراه کرده. در وسط جمعیت در فضای آزاد روی صندلی مینشینیم. در شروع برنامه آقای ناظری ابراز امیدواری میکند که یک روز تبریز سالن موسیقی داشته باشد و کنسرتها آنجا برگزار شود. یحیی میگوید که تیم صوتی و تمام تجهیزات را از تهران آوردهاند.
صدای موسیقی بلند است. باندها و بلندگوها و فناوری صوتی صدا را چنان تقویت کرده است که اجزای جسم تو را هم تکان میدهد. بسامد صدای ناظری و عود و سهتار و آلات موسیقی تیمش با تپش قلب آدمی در هم میآمیزد و تو را به عالم دیگری میبرد، احساس معنوی و عرفانی در آدمی ایجاد میکند. تا آن روز موسیقی را فقط از نوار کاست گوش داده بودم. حضور در کنسرت زنده تجربه متفاوتی است. بیخود میشوی ...
انسان معاصر به پندار برخی از متفکران و نویسندگان سرگردان است. سرگردان در میان صداها و فریادها و اتفاقها و افکار و اندیشهها. دانشجویی را میبینم که در کلاس درس برای لحظاتی طولانی به گوشهای از تخته خیره شده و به فکر فرو رفته. در مهمانی شلوغ پسر عمه یا دختر خالهای که با کسی حرف نمیزند و در گفتگوها مشارکت نمیکند و قیافهاش درهم و ذهنش مشغول مینماید. و مسلمانی که حین نماز دارد به حرفهای همکارش فکر میکند و پاسخهایی را در ذهنش مرور میکند که صبح به ذهنش خطور نمیکرد تا بتواند جوابش را بدهد. و مذاکرهای که به جدل و فریاد ختم میشود. گویی کسی حرف دیگری را نمیشنود. برای اینکه صدایت را بشنوند مجبور میشوی فریاد بزنی. تا برای لحظهای دست از پاسخ دادن بردارد و گوش بدهد .
در مهندسی (به طور خاصتر در فیزیک و برق) مفهومی داریم به نام «نسبت سیگنال به نویز». میگوید برای دریافت یک سیگنال یک پالس یک علامت باید شدت سیگنال بیشتر و بالاتر از آن چیزی باشد که محیط را پوشانده و به آن #نویز میگویند. در محیطی که نویز بالاست، سیگنال گم میشود و محو میشود و دیده یا شنیده نمیشود.
سیاست هم همین است. رسانه هم همین است. جنگ هم همین است. در آشوب حرفهای بیمنطق و دشمنیهای هدفمند و در احاطه بلندگوهای مغرض و فتنهگر، چه کسی صدای تو را میشنود؟
مگر اینکه کنار هم بایستیم. صدایمان را به هم بدهیم. همه یکی شویم و همه بلندگو شویم و همه یک آهنگ را با صدای بلند بخوانیم. یک حرف را با صدای بلند فریاد بزنیم. تا همچون صدای شهرام ناظری در آن شب نمایشگاه در تبریز آنقدر بلند شود که همه بشنوند. چراکه: با هم بودنمان پیروزی است.