خبرگزاری مهر_ مجله مهر: همین یکی دو هفته پیش بود که مریم امیرجلالی در مصاحبهای از این حرف زد که حالا مدتهاست دیگر در کوچه و خیابانهای شهر کمتر صدای ماشین عروس به گوش همهمان میرسد. یک یادآوری کوچک که یادمان آورد چقدر دلمان برای جشن عروسیهای ساده و صمیمی کم شده. یک نکته میدانی کوچک که میگوید باتوجه به آمار ازدواج حالا خیلی از عروس و دامادها برای رفتن سر خانه و زندگی معمولا دو انتخاب بیشتر ندارند آن هم اینکه یا یک جشن ازدواج مجلل و آن چنانی با فیلمهای عروسی فرمالیته در جنگل، دریا و کویر داشته باشند یا اصلا قید مراسم را بزنند و با تکیه بر عبارت«ازدواج آسان» به امید زندگیشیرینتر با شریک زندگیشان زیر یک سقف بروند. دو انتخاب صفر و صدی که بخشی از آن نتیجه تبلیغات در رسانهها و شبکههای اجتماعی است که ناخودآگاه باید و نبایدهای یک ازدواج ایدهآل و لوکس را در ذهن همه پررنگ میکند و عمل کردن خارج از آن چارچوب، جشن عروسی را برایتان غیرقابل قبول میسازد. این پدیده در طولانی مدت باعث میشود تا فارغ از تازه متاهلها، انتخاب و تن دادن به ازدواج برای مجردها هم دور از دسترستر و دشوارتر بسازد. اگر بخواهیم یک نمونه از این تبلیغات و عادی سازیها در زمینه ازدواج را نام ببریم میتوان به ماجرای ازدواج متین ستوده و کامران تفتی در یکی دو هفته اخیر اشاره کنیم مراسمی که با وجود گذشته روزهای زیادی از آن همچنان میشود ویدیوهای آن را در اکسپلورر پیدا کرد. ازدواج دو سلبریتی که طی این چند وقت حسابی در شبکههای اجتماعی سر و صدا به پا کرد و محل بحث قرار گرفت. تصاویر پر زرق و برق از این جشن درحالی منتشر میشد که کنار تبریک و شادباشها، بسیاری به این اتفاق در قالب «نمایش تجمل» در شرایط اقتصادی فعلی جامعه انتقاد کردند، تاجایی که خیلی از کاربران بر این باور بودند که انتشار چنین تصاویری در دورانی که بسیاری از جوانان از پس هزینههای ابتدایی ازدواج بر نمیآیند میتواند حسابی ناامیدکننده باشد و مفهومی به نام«سرخوردگی» را در وجودشان برجستهتر کند.
بعد از حرف در عمل «وقتشه» پارادوکس نسازید!
متین ستوده و کامران تفتی اولین زوجی نبودند که مراسم ازدواج تشریفاتیشان را در فضای مجازی به اشتراک گذاشتند. اولین بار این اتفاق با انتشار ویدیوی مراسم محمدرضا گلزار و بعد از آن بهرام رادان رقم خورد. رسمی که سپند امیر سلیمانی و مونا کرمی و از طرف دیگر کیوان ساکت و شیدا خلیق و در آخر محمد نادری آن را ادامه دادند؛ ازدواجهایی که عروس و دامادهایشان به واسطه شهرت خود احتمالا با تبلیغ سالن آرایش و باغ تالارهای مجلل اسپانسر دارند و هزینه چندانی نمیپردازند. اما چیزی که باعث شد تا نوک پیکان انتقادات نسبت به کامران تفتی و متین ستوده بیشتر نشانه رود این بود که آقای داماد تا همین چند سال پیش عهدهدار اجرای برنامه پرطرفدار«وقتشه» در شبکه نسیم بود. برنامهای نسبتا پرطرفدار که محوریت اصلی آن برمبنای تبلیغ و ترویج ازدواج آسان شکل گرفته بود. همین هم باعث شد تا اهالی شبکههای اجتماعی با این پیشزمینه ذهنی از کامران تفتی، اجرای آن برنامه و این ازدواج مجلل را یک تناقض تمام عیار میان حرف و عمل بدانند.
از فشار مقایسهای تا حس سرخوردگی
در کنار واکنشهای مجازی حالا اگر سروقت دیدگاههای کارشناسانه هم بروید به نقطه نظرات قابل تاملی خواهید رسید؛ تاجایی که طی همه این سالها بسیاری از جامعه شناسان و روانشناسان برای زیست در شبکههای اجتماعی هشدارهای جدی سرمیدهند و از این میگویند که شبکههای اجتماعی به ویژه در حوزه ازدواج و سبک زندگی میدان رقابتی نابرابری را برای مخاطبان ساخته است. در این فضا خوشبختی بیشتر از این که به شکل واقعی ساخته شود صرفا نمایش داده میشود. نمایش مکرر زندگیهای پرتجمل و مراسمهای پرهزینه با بالا بردن سطح توقعات و انتظارات به تدریج احساس نارضایتی را در میان مخاطبان شکل میدهد که این احساس همان «فشار مقایسهای» است؛ حالتی که در آن افراد ناخودآگاه واقعیتهای بدون روتوش زندگی خودشان را با ویترین زندگی دیگران و عکسهای گزینشی آنها مقایسه میکنند و در نهایت حس ناکامی دشت میکنند.
وقتی زندگی خصوصی را عمومی میکنید مسئولید!
درباره بایدها و نبایدهای زندگی افراد به خصوص سلبریتیهای مردمی در فضای مجازی همیشه دیدگاهها متفاوتی وجود داشته است اما بین نظرات متفاوت همیشه یک واقعیت غیرقابل انکار وجود دارد آن هم اینکه در جامعه امروز آنها فقط هنرمند یا یک مجری تلویزیونی نیستند؛ آنها خواسته یا ناخواسته به الگوهای رفتاری بدل شدهاند که رفتارشان چه بخواهند و چه نخواهند در ذهن مخاطب تاثیر قابل توجهی میگذارد؛ برای همین با احترام به این گزاره که زندگی شخصی چهرهها و تصمیم درباره آن حق مسلم خودشان است، اما بازنمایی عمومی آن میتواند در دراز مدت پیام اجتماعی متفاوتی تولید کند.
برای همین میتوان گفت که واکنش به ازدواج این دو هنرمند و هنرمندهای قبلی بیش از آنکه درباره یک جشن باشد، بازتابی از دغدغههای اجتماعی مردم است، مردم و جوانانی که در شرایط بد اقتصادی به فاصله میان حرف با عمل و فاصله میان واقعیت با نمایش میپردازند. تضادی که در روزگار شبکههای اجتماعی بیشتر از همیشه به چشم میآید.