به گزارش خبرگزاری ایمنا، رسانههای آزاد، روزنامهها و مطبوعات در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی بهشمار میآید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا، مرور عناوین مطبوعات کشور را بهصورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «کارزار جهانی صمود» نوشت: «طی ۴۸ ساعت گذشته، مقامات اسرائیلی ۴۲ کشتی متعلق به ناوگان جهانی پایداری را که در آبهای بینالمللی به سمت غزه در حرکت بودند، توقیف و صدها فعال بینالمللی را که در این کشتیها بودند، دستگیر کردند. نیروهای دریایی اسرائیل، کشتی مارینت را که به گفته آنها آخرین کشتی این ناوگان بود، توقیف کردهاند.
رسانههای اسرائیلی گزارش دادند که پلیس پس از تحقیقات، ۴۷۳ فعال از ناوگان جهانی را به زندان کتزیوت در نقب منتقل کرده و آنها را مورد بازجویی قرار داده است. روز چهارشنبه، ناوگان صمود که هدفش شکستن محاصره غزه است، اعلام کرد که توسط 10 کشتی اسرائیلی مورد حمله قرار گرفته است. این ناوگان پس از آنکه ارتش اسرائیل کشتیهای آن را در آبهای بینالمللی توقیف کرد، درخواست کمک اضطراری کرد و این اقدام را جنایت جنگی دانست.
اسرائیل پیش از این نیز کشتیهایی را که به مقصد غزه در حرکت بودند، مورد دزدی دریایی قرار داده و آنها را توقیف و فعالان در کشتی را اخراج کرده است.
این اولین باری است که دهها کشتی در تلاشی جمعی با هم به سمت غزه، محل زندگی بیش از ۲ میلیون فلسطینی و شکستن محاصره ۱۸ ساله اسرائیل بر این منطقه، حرکت کردهاند.
در آخرین تحول، کمیته بینالمللی شکستن محاصره غزه در بیانیهای اعلام کرد: «تعدادی از بازداشتشدگان ناوگان پایداری (الصمود) از لحظه بازداشت، اعتصاب غذای نامحدود خود را اعلام کردهاند.» این کمیته افزود: «برای جنایتکاران نسلکشی عجیب نیست که وزیرشان در مقابل فعالان ۵۰ کشور در سراسر جهان، در محاصره محافظانش، ظاهر شود و لاف بزند. نکته عجیب این است که این رژیم، با وجود کنترل تصویر در این لحظه، نتوانست بیش از ۲۵ ثانیه فیلمبرداری کند بدون اینکه شعار «آزادی برای فلسطین» شرکتکنندگان را نشنود.» این کمیته تأکید کرد که به نظر میرسد قهرمانان ناوگان با شعارهای خود برای غزه و فلسطین گوش این رژیم مطرود را کر و آنها را در طول سفر یک ماهه وحشتزده کردهاند.
در همین حال، کشتی ائتلاف ناوگان آزادی، الضمیر، به عنوان بخشی از تلاشهایش برای شکستن محاصره نوار غزه توسط اسرائیل، به سفر خود به سمت نوار غزه ادامه میدهد و در حال حاضر در سواحل جزیره کرت یونان در حال حرکت است.
محمد مهران، استاد حقوق بینالملل عمومی و عضو انجمنهای آمریکایی و اروپایی حقوق بینالملل، معتقد است حمله به کاروان بشردوستانه یک جنایت جنگی آشکار و نقض آشکار همه قوانین حقوق بینالملل بشردوستانه است. مهران در گفتوگو با خبرگزاری شهاب گفت که هدف قرار دادن کاروانهای بشردوستانه صریحاً با ماده ۲۳ کنوانسیون چهارم ژنو مغایرت دارد که طرفین درگیری را ملزم میکند تا اجازه عبور آزاد همه محمولههای دارویی و غذایی مورد نظر برای غیرنظامیان را بدهند. او تأکید کرد که ماده ۷۰ کنوانسیون ژنو، مانعتراشی یا حمله به عملیات امدادرسانی بشردوستانه را ممنوع میکند. این استاد حقوق بینالملل تأکید کرد که هدف قرار دادن کاروانها نشان دهنده نیت مجرمانه برای گرسنگی دادن به غیرنظامیان است که طبق ماده ۸ اساسنامه رم، جنایت جنگی محسوب میشود. او همچنین خاطرنشان کرد که محاصره دریایی تحمیل شده توسط اسرائیل علیه غزه غیرقانونی است زیرا هدف آن گرسنگی دادن به جمعیت غیرنظامی است که این امر با ماده ۱۰۲ دستورالعمل سن رمو در مورد حقوق بینالملل قابل اجرا در درگیریهای مسلحانه دریایی مغایرت دارد. مهران توضیح داد که توقیف کشتیهای بشردوستانه در آبهای بینالمللی نقض اصل آزادی دریانوردی مندرج در حقوق بینالمللی دریانوردی است و استفاده از زور علیه کشتیهای غیرنظامی در آبهای بینالمللی طبق ماده ۱۰۱ کنوانسیون سازمان ملل متحد در مورد حقوق دریاها، دزدی دریایی محسوب میشود. او خاطرنشان کرد که کشته شدن ۹ فعال ترک در آبهای بینالمللی شد، سابقه خطرناکی را ایجاد کرد. »
روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «جهان در آستانه آن پیچ تاریخی!» نوشت: «دنیا شاهد تحولات شگرفی است. تحولاتی که بعد از جنگ جهانی دوم، کمتر شاهد آن بودهایم. این تحولات در صورت ادامه میتوانند، تمام دستاوردهای پس از این جنگ را که، با هدف جلوگیری از تکرار چنین جنگهایی ایجاد شدهاند، یکجا «هوا» کند. در آمریکا کسانی به قدرت رسیدهاند که، از کمترین عقل سیاسی بهرهمند نیستند و صهیونیستها نیز، چنین دولتمردانی را «بهترین فرصت» برای پیشبرد توهمات «نیل تا فرات» خود میبینند، لذا از تجاوز به هیچ کشوری در منطقه، دریغ نمیکنند.
آن طرف بین روسیه و اروپا تنشها روز به روز در حال افزایش است. پوتین خود را پیروز بلامنازع جنگ اوکراین میبیند و برخی تحرکاتش نشان میدهد، از تکرار تجربه اوکراین در دیگر کشورهای اروپایی، بدش نمیآید-یا لااقل دوست دارد این طور به نظر برسد- پرواز دادن پهپادها و جنگندهها به آسمان برخی کشورهای اروپایی و برانگیختن خشم و ترس اروپاییها از این تحرکات، از جمله دلایلی است که اروپاییها معتقدند، روسیه زنگ خطر برایشان به صدا درآورده است. تحولات مربوط به ونزوئلا و آمریکا، چین و تایوان و همینطور رژیم صهیونیستی و ایران و لبنان و یمن را هم به این شرایط اضافه کنید. آیا دنیا به سمت یک «حس ناامنی» و شاید حتی یک جنگ جهانی پیش میرود؟ اگر نه، چرا کشورها به سمت خرید و ذخیر طلا و نقره و بهطور کلی «داراییهای امن» رفتهاند؟! مگر نه این که در شرایط «حس ناامنی» گرایش به «داراییهای امن» افزایش مییابد؟ چرا سرمایهگذاری در حوزه نظامی به شکل بیسابقهای افزایش یافته است؟ در اینباره گفتنیهایی هست:
1-«دانیل کانمن»، وقتی در کتاب «تفکر سریع و کند»، به مبحث «پیشبینی» میپردازد، به روانشناسی با نام «فیلیپ تتلاک» اشاره میکند که به مدت 20 سال روی مسئله «پیشبینی تخصصی» مطالعه کرده و سرانجام نتایج پژوهش علمی خود را در سال 2005 در کتابی تحت عنوان «قضاوت سیاسی تخصصی چقدر خوب است؟ چگونه میتوانیم بدانیم؟» به چاپ رسانده است. نتیجه این پژوهش بهطور اجمال این است که، وقتی با موجودی به نام انسان سر و کار داریم، پیشبینی تقریباً محال است. به عبارتی شاید بتوان امور کوتاهمدت را پیشبینی کرد ولی امور بلندمدت به سختی و بعضاً غیرقابل پیشبینیاند. این موضوع را همین ابتدای بحث گفتیم تا نتیجه بگیریم، پیشبینی فرجام تحولاتی که بالا به گوشهای از آنها اشاره شد، کار سادهای نیست و هر لحظه ممکن است، اتفاقی رخ دهد که به مثابه یک جرقه عمل کرده و کنترل همه چیز را از دست عُقلا خارج کند. با این پیش فرض با روسیه و ناتو شروع میکنیم.
2- ولادیمیر پوتین تا اینجای کار توانسته است در جنگ اوکراین تا حد زیادی به اهدافش برسد. بخش زیادی از خاک این کشور را تصرف کرده و روزی نیست که در آن پیشروی نکند. تحریمها و فشارهای اقتصادی غرب را نیز تا حد قابل قبولی مهار کرده و با نزدیکی بیشتر به سایر قدرتها مثل چین، برای غرب خط و نشان میکشد. نوع مواجهه او در ملاقات آخرش با ترامپ، رد کردن تمام پیشنهادهای او، ادامه حملات سنگینش به اوکراین و خط و نشانهایی که هر از چند گاهی علیه کشورهای لهستان، استونی، دانمارک و رومانی با ارسال پهپاد و جنگنده میکشد، نشانههایی از اعتماد به نفس بالای روسیه در مواجهه با غرب هستند که به نظر میرسد، نتیجه همان رضایت و حس پیروزی است. دیروز به نقل از «مارک روته»، دبیرکل ناتو اعلام شد «خطر روسیه کل اروپا را تهدید میکند.» و کشورهای عضو باید خود را آماده رویارویی نظامی با این کشور کنند. بنابراین هیچ بعید نیست فردا روزی خبر حمله روسیه به یکی دیگر از کشورهای اروپایی را بشنویم که در این صورت، معلوم نیست بتوان از وقوع یک جنگ جهانی دیگر جلوگیری کرد...
همه میدانند، آنچه باعث سیلی خوردن آمریکا و رژیم صهیونیستی در جنگ 12 روزه شد، پس از الطاف الهی و توانایی بالای نظامی کشورمان، اتحاد مثالزدنی است که بین مردم وجود دارد. صهیونیستها نیز معترفند که، آخرین مرحله از نقشه تجاوزشان به ایران، روی آشوبهای مردمی تمرکز داشت تا با بهرهبرداری از آن- به خیال خام خود- تجزیه ایران عزیز را کلید بزنند. دشمنِ احمق، سوریه را الگو قرار داده و به دنبال تکرار آن تجربه در کشور قدرتمند ایران بود. آنها با تکیه بر نارضایتیهای به حقی که به دلیل شرایط اقتصادی بر کشور حاکم شده است، تصور میکردند موفق خواهند شد. بعد از سیلی که در این جنگ خوردند، تمرکز اصلی خود را روی شکستن همین انسجام و اتحاد گذاشته و برای این مقصود، روی معیشت مردم و بیکفایتی برخی مدیران دولتی حساب ویژهای باز کردهاند. بخشی از راز جهشهای عجیب و غریب
قیمتی و بازی با نرخ دلار و طلا و...در همین نکته نهفته است. بخشی از وضعیت مشوش و به هم ریخته اقتصادی کشور را میتوان ادامه جنگ 12 روزه
دانست! از همین رو است که میگوییم، رویارویی مجدد با دشمن را باید محتمل دانست که اگر محتمل نبود، این طور عیان و رسوا با ابزار تحریم و ماشه و رسانه و کانالهای تلگرامی! به معیشت مردم حمله نمیکردند.
5- با درنظرگرفتن این تحولات به هم پیوسته، به نظر میرسد جهان در آستانه یک «چندپارگی خطرناک» یا همان «پیچ تاریخی» قرار دارد. در چنین شرایطی، راهبرد کشورهایی مثل کشور عزیز خودمان که در کانون این طوفان بالقوه قرار دارند، نمیتواند منفعلانه باشد. تقویت «توان نظامی»، «انسجام داخلی»، «اقتصاد مقاومتی» و «تنظیم مدیریت کشور متناسب با شرایط» دیگر یک انتخاب نیست، بلکه تنها سپر دفاعی در برابر جنگ ترکیبی دشمن است. آینده نیز محتوم و تحمیلی نیست بلکه ساختنی است. این ما هستیم که با هوشمندی، انسجام و دوری از اختلافات، تعیین میکنیم که این آینده، صحنه یک فاجعه خواهد بود یا زمینهساز یک عزت تاریخی دیگر...
این پیچ تاریخی را رهبر معظم انقلاب از سالها قبل دیده و بر وقوع آن تأکید کرده بودند، از جمله و در یکی از تازهترین نمونهها میفرمایند؛ «شرایط جهانی روزبهروز دارد تغییر پیدا میکند. بهروز باشید، [تحلیل] حوادث را در حیطه ذهن خودتان و در حیطه فکر خودتان حاضر و موجود داشته باشید. عزیزان من! ما امروز یا مواجهه با یک پیچِ تاریخیِ مهم هستیم یا در دلِ یک پیچِ تاریخیِ مهم داریم حرکت میکنیم؛ این دوّمی شاید درستتر باشد. دنیا دارد تغییر میکند، [آن هم] تغییرات اساسی؛ تغییرات اساسی و بزرگ را نمیشود در ظرف یک هفته و یک ماه و یک سال فهمید؛ اینها بهتدریج انجام میگیرد. باید مسلّط باشید ببینید در دنیا چه دارد اتّفاق میافتد، در کشور چه اتّفاقی دارد میافتد.»( 22/10/1401)
روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «جهان یکدست ناوگان صمود شد» نوشت: «اسرائیل پس از هشدارهای مکرر، تمام کشتیهای ناوگان «صمود» را که حامل کمکهای انسانی برای مردم غزه بود توقیف کرد و بار دیگر لکه ننگی بر کارنامه سیاه خود افزود. این اقدام غیرانسانی واکنشهای جهانی را برانگیخت و بسیاری از کشورها از شرق تا غرب همراه با مردم بیدفاع غزه، با برگزاری تجمعات و صدور بیانیهها این اقدام را محکوم کردند. در اروپا، ابعاد واکنشها گستردهتر بود و از احضار کاردار اسرائیل گرفته تا توقیف بنادر مرتبط با ارسال سلاح به سرزمینهای اشغالی، همگی نشان داد هرچه جنایتهای تلآویو افزایش مییابد، موج نفرت و انزجار جهانی نیز افزایش مییابد و مشروعیت سیاسی و اخلاقی این رژیم در بین افکارعمومی جهان بهشدت تضعیف میشود.
رژیم صهیونیستی که از دو سال پیش حلقه محاصره غزه را شدیدتر کرده است، نه تنها مانع ورود کمکهای بشردوستانه سازمان ملل به فلسطینیان میشود، بلکه حتی از ورود اندک کمکهای انسانی که به صورت نمادین برای شکستن محاصره این باریکه حرکت میکنند نیز جلوگیری میکند. ناوگان پایداری موسوم به «صمود» که از دو ماه پیش با دهها کشتی و قایق از شمال آفریقا و جنوب اروپا به سمت سواحل غزه حرکت میکرد، روزهای چهارشنبه تا جمعه به مقصد رسید، اما همچون دفعات پیشین با خشونت و برخوردهای وحشیانه نظامیان اسرائیلی مواجه شد.
نیروی دریایی رژیم صهیونیستی بامداد جمعه کشتی «مارینت» را که آخرین شناور «ناوگان صمود» برای شکستن محاصره غزه محسوب میشد، در آبهای بینالمللی توقیف کرد. با این اقدام، تمامی ۴۲ قایق و کشتی این ناوگان تحت کنترل اسرائیل قرار گرفتند. پیشتر این ناوگان که حامل فعالان بینالمللی و کمکهای انساندوستانه بود، از کشورهای مختلف حرکت خود را به سمت غزه آغاز کرده بود.
به گزارش الجزیره، مسئولان «ناوگان الصمود» اقدام اسرائیل را نقض آشکار قوانین بینالمللی و مصداق «دزدی دریایی» توصیف کرده و تأکید دارند که تلاشها برای رساندن کمکهای بشردوستانه به غزه تا رفع کامل محاصره ادامه خواهد یافت. رژیم صهیونیستی ۴۵۰ فعال ناوگان صمود را به زندان کتزیوت که به عنوان مرکز شکنجه این رژیم شناخته میشود، انتقال داده است.
برخی گزارشها در شبکههای اجتماعی نشان میدهد که مقامهای تلآویو تصمیم گرفتهاند آن دسته از فعالان ناوگان صمود را که برگه اخراج را امضا کنند به کشورهایشان بازگرداند. روز پنجشنبه وزارت خارجه رژیم صهیونیستی در خصوص آخرین وضعیت ناوگان صمود اعلام کرد که هیچیک از کشتیهای این ناوگان جهانی، موفق به رسیدن به سواحل غزه نشدند. این درحالی است که یکی از سازماندهندگان ناوگان صمود، دیروز به اسپوتنیک اعلام کرد که یکی از کشتیهای این ناوگان موفق به شکستن محاصره دریایی غزه شده است و افزود: «مأموریت ناوگان به انجام رسیده و محاصره شکسته شده است.»
پیش از این نیز تعدادی از کشتیها از جمله مادلین و حنظله قصد شکستن محاصره غزه را داشتند که نظامیان اشغالگر آنها را بازداشت کرده و بعد از چند روز آزاد کردند. این جنایت صهیونیستها درحالی است که ۲ میلیون فلسطینی ساکن غزه در بدترین شرایط انسانی قرار دارند که طبق گزارش سازمان ملل و نهادهای حقوق بشری، حتی کودکان نیز هر روز یک وعده غذا برای خود نمیتوانند پیدا کنند.
اسرائیل مدعی است این ناوگان از سوی حماس حمایت میشود و توقیف برای جلوگیری از ورود «مواد ممنوعه» ضروری بوده است. در مقابل، سازمانهای حقوق بشری این اقدام را نقض آشکار قوانین دریایی و دستورات دیوان بینالمللی دادگستری درباره ورود کمکها به غزه دانستند. مقامات صهیونیستی درحالی مدعیاند که کمکهای این ناوگان انسانی قرار بود به دست حماس برسد که کل محمولههای آن برای ۲ میلیون فلسطینی مستقر در غزه رقم ناچیزی است و تنها اقدام نمادین برای رفع محاصره این باریکه بود تا نشان دهد که جهان به خاطر نسلکشی صهیونیستها در کنار ملت فلسطین ایستاده است. »
روزنامه وطن امروز در صفحه نخست امروز خود با تیتر «منطق دفاع میهنی» نوشت: «دولت آمریکا با سیاستهای خود اکنون ایران را بر سر یک دوراهی قرار داده است: تسلیم یا مقاومت. ترامپ در جریان جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، به واسطه روحیات و شخصیت خاص خود، همه ملاحظات سیاسی و پروتکلهای دیپلماتیک را کنار گذاشت و تاکید کرد تنها راه توقف جنگ، تسلیم ایران است. اگرچه چند روز پس از این اظهارنظر، او عاجزانه آتشبس و توقف جنگ را از ایران درخواست کرد اما پس از توقف جنگ، همچنان بر این نظر خود اصرار میکند. مواضع دولت آمریکا در قبال فعالسازی غیرقانونی مکانیسم ماشه نیز نشان داد کاخ سفید اساسا معادلات گذشته درباره توافق هستهای با ایران یعنی محدودیت هستهای در قبال لغو تحریمها را زیر پا گذاشته و فرمتی را ترجیح میدهد که مختصات آن، اساسا منطبق با همان گزاره تسلیم ایران است. از نظر ترامپ و دستکم بر اساس آنچه از رفتار او و اقدامات دولتش در قبال ایران پیداست، برنامه هستهای ایران باید کاملا تعطیل شود و در ازای آن نیز قرار نیست تعهدات و تکالیفی بویژه در حوزه لغو تحریمها داده شود. البته در جریان مذاکرات انجام شده برای عدم فعالسازی مکانیسم ماشه، مشخص شد مطالبات دولت ترامپ صرفا به برنامه هستهای ایران محدود نمانده و حالا از کاهش برد موشکهای ایران به ۵۰۰ کیلومتر نیز سخن میگوید. ترامپ در میانه مذاکرات عراقچی - ویتکاف، اصطلاحا فرمان را چرخاند و حالا در ظاهر در حال ایفای نقش مرد دیوانه دکترین نیکسون است. او از همان سال ۲۰۱۶ تمایل عجیبی داشت تا نقش مرد دیوانه را در قبال ایران بازی کند. اکنون نیز با آنچه در جریان جنگ ۱۲ روزه علیه ایران - یعنی دقیقا در نخستین روز پس از موعد ۶۰ روزهاش برای توافق با ایران - انجام داد، تلاش میکند نشان دهد همان مرد دیوانهای است که نیکسون میگفت. آنچه او تحت عنوان تسلیم ایران میگوید هم در واقع دیالوگی است که مرد دیوانه بر زبان جاری میکند. به هر حال، در ماجرای مکانیسم ماشه مشخص شد اگرچه ایران همچنان مقید به دیپلماسی و مذاکره است اما مطلقا تسلیم را نمیپذیرد. این تصمیم ایران، یعنی مقاومت در برابر فشار و زیادهخواهی ترامپ، صرفا یک اقدام هیجانی و مبتنی بر احساسات ضداجبار و تحمیل نیست، بلکه برساخته یک منطق قوی بر اساس محاسبات و برآوردهای مبتنی بر سود و هزینه است.
۸ سال قبل، رهبر انقلاب یک گزاره تحلیلی قابل تامل را وارد ادبیات سیاسی کشور کردند. ایشان با اشاره به سیاستهای دولت آمریکا علیه ایران و فشار واشنگتن برای تحمیل خواستههایش به تهران تصریح کردند هزینه مقاومت در برابر این زیادهخواهیها از هزینه تسلیم در برابر آن بسیار کمتر است. این منطق اکنون در قبال دیوانهنماییهای ترامپ نیز عینیت دارد.
اما چرا ایران معتقد است در شرایط فعلی، هزینههای مقاومت کمتر از هزینههای تسلیم است؟
پاسخ به این سوال، باید از نظرگاه برآورد هزینههای هر کدام از این انتخابها تبیین شود. یعنی در واقع، هزینههای هر کدام از این انتخابها برای کشور محاسبه و مقایسه شود.
پاسخ به این سوال، باید از نظرگاه برآورد هزینههای هر کدام از این انتخابها تبیین شود. یعنی در واقع، هزینههای هر کدام از این انتخابها برای کشور محاسبه و مقایسه شود.
* هزینههای تسلیم
یکی از مصادیق تسلیم در برابر آمریکا، توقف غنیسازی اورانیوم است که در واقع موتور محرک فناوری هستهای ایران است. به تعبیری توقف غنیسازی به معنای تعطیلی صنعت هستهای ایران است. کما اینکه از نگاه آمریکاییها، نهتنها غنیسازی، بلکه کلیت برنامه هستهای ایران باید برچیده شود.
در این حوزه، هزینههای تسلیم در برابر خواستههای آمریکا طیف وسیعی از موضوعات را شامل میشود. این انتخاب ایران، هزینههای هنگفتی در حوزههای علمی، فناوری و انرژی، مالی، سیاسی و البته امنیتی به دنبال خواهد داشت.
رهبر انقلاب سالهاست از بیفایده بودن مذاکره با آمریکا میگویند. به صورت ویژه، از ابتدای دهه ۹۰ و پس از روی کار آمدن دولت حسن روحانی، ایشان به صورت مرتب، توجه افکار عمومی را نسبت به این واقعیت جلب کردهاند. رهبر انقلاب درباره مذاکره با آمریکا ۲ نکته کلیدی مطرح کردهاند: یکی غیرقابل اعتماد بودن آمریکاییها و دیگری بیفایده بودن مذاکره با آمریکاییها. تجربه برجام به وضوح ثابت کرد برآورد ایشان نسبت به مذاکره با آمریکا کاملا درست بوده است. ضمن اینکه اکنون مشخص شده تاکیدات ایشان نسبت به رعایت برخی خطوط قرمز در مذاکرات منتهی به برجام، ناشی از یک برآورد واقعبینانه از مذاکره با آمریکاییها بوده است. ایشان حتی درباره رفتار اروپاییها نسبت به برجام نیز برآورد دقیقی داشتند. پس از خروج آمریکا از برجام، رهبر انقلاب در چند نوبت تاکید کردند نباید کشور را معطل اروپاییها کرد؛ واقعیتی که پس از شکست ایده اینستکس آشکار شد. بنابراین فقره برجام نشان داد در ایران، رهبر انقلاب یک نگرش و برآورد کاملا واقعبینانه نسبت به مقوله مذاکره با آمریکا داشته و دارند.
این موضوع نشان میدهد سیاست کشور، یعنی مقاومت در مقابل فشار آمریکا برای به تسلیم کشاندن ایران، مبتنی بر محاسبات واقعبینانه تنظیم میشود.
همان رهبری که پیش از همه، از بیفایده بودن مذاکره با آمریکا گفتند، همان زمان بر این نکته نیز تاکید کردند که هزینه مقاومت، از هزینه تسلیم کمتر است.»
روزنامه شرق در صفحه نخست امروز خود با تیتر «انتخابات بدون مردم» نوشت: «درهای دمشق بهظاهر به روی «دموکراسی» گشوده شده، اما پشت این صحنه نمایشی پرابهام قرار دارد. کشوری که نیمقرن زیر سلطه خاندان اسد انتخابات نمایشی برگزار میکرد و 14 سال درگیر جنگ داخلی بود، اکنون با رأیگیریای روبهرو است که همگانی و فرایندی محدود و ناقص است و مشروعیت آن از هماکنون محل تردید جدی است. در دوران حکومت 50ساله خاندان اسد، سوریه بهطور منظم انتخابات برگزار میکرد و همه شهروندان از حق رأی برخوردار بودند. اما در عمل، حزب بعث به رهبری خاندان اسد همواره بر پارلمان مسلط بود و این انتخابات چیزی جز نمایش تداوم حکومت اسدها نبود. تنها بخش نسبتا رقابتی این روند، انتخابات درونحزبی بعث بود که اعضا برای ورود به فهرست نمایندگان با هم رقابت میکردند.
اما انتخابات روز یکشنبه نیز تمامعیار دموکراتیک نخواهد بود. اکثریت کرسیها از طریق مجمعهای انتخاباتی در حوزههای مختلف پر میشود و یکسوم کرسیها را شخص رئیسجمهور موقت، احمد الشرع منصوب میکند.
مجلس خلق سوریه ۲۱۰ کرسی دارد. قرار است حدود دوسوم، یعنی ۱۴۰ کرسی، روز یکشنبه انتخاب شود و یکسوم دیگر که شامل 70 کرسی میشود، توسط الشرع منصوب شود. مجمعهای انتخاباتی در سراسر کشور این انتخاب را انجام میدهند. در تئوری، مجموع هفت هزار عضو مجامع انتخاباتی در ۶۰ حوزه باید رأی دهند؛ اعضایی که از میان متقاضیان هر حوزه توسط کمیتههای منصوب دولت انتخاب شدهاند. اما در عمل، انتخابات در استان سویدا و مناطق شمال شرق تحت کنترل نیروهای دموکراتیک سوریه به حالت تعلیق درآمده و آن کرسیها خالی خواهند ماند. بنابراین حدود شش هزار عضو مجامع انتخاباتی در ۵۰ حوزه برای ۱۲۰ کرسی رأی خواهند داد. بزرگترین حوزه، شهر حلب است با ۷۰۰ عضو مجمع و ۱۴ کرسی. پس از آن دمشق قرار دارد با ۵۰۰ عضو و ۱۰ کرسی. همه نامزدها از میان اعضای همین مجامع معرفی میشوند. پس از سقوط اسد، همه احزاب سیاسی که وابسته به رژیم بودند منحل شدند و هنوز چارچوبی برای ثبت احزاب تازه ایجاد نشده است؛ بنابراین همه نامزدها بهصورت فردی وارد رقابت میشوند.
مقامهای دولت موقت اعلام کردهاند که برگزاری انتخابات عمومی در شرایط فعلی ناممکن است. میلیونها سوری در نتیجه جنگ داخلی ۱۴ساله یا در داخل کشور آواره شدهاند یا به خارج گریختهاند و بسیاری مدارک هویتی خود را از دست دادهاند. بدون ثبت دقیق جمعیت و مدارک، امکان برگزاری رأیگیری سراسری وجود ندارد. این پارلمان قرار است ۳۰ ماه فعالیت کند و در این مدت مقدمات انتخابات عمومی فراهم شود. این توجیه هرچند از نگاه برخی قابل قبول است، اما همچنان انتقادهایی درباره نبود دموکراسی برانگیخته است. بنجامین فِو، تحلیلگر ارشد مؤسسه مشاورهای کرَم شعار، میگوید: «ما حتی نمیدانیم چه تعداد سوری امروز در داخل کشور حضور دارند. به همین دلیل، تنظیم فهرست انتخاباتی یا سازماندهی رأی برای آوارگان بسیار دشوار است». او افزود که تدارک رأیگیری برای میلیونها سوری مقیم خارج نیز بههیچوجه آسان نیست. اما مسئله مهمتر، نبود شفافیت در انتخاب مجامع و کمیتههاست. حید حید، پژوهشگر اندیشکده ابتکار اصلاحات عربی و چتم هاوس، به آسوشیتدپرس میگوید: «در تمام مراحل، بهویژه در تعیین کمیتههای فرعی و مجامع انتخاباتی هیچ نظارتی وجود ندارد و کل روند آسیبپذیر و غیرشفاف است».
این موضوع بهویژه پس از موج خشونتهای فرقهای اخیر که صدها نفر از علویان و دروزیها به دست نیروهای وابسته به دولت کشته شدند، چالشبرانگیزتر شده است. فِو تأکید میکند که حوزههای انتخاباتی بهگونهای طراحی شدهاند که مناطق اقلیتنشین مستقل باقی بمانند: «اگر دولت میخواست شمار اقلیتها را محدود کند، میتوانست آنها را در حوزههای اکثریت سنی ادغام کند، اما چنین نکرد». یکسوم کرسیهای پارلمان، یعنی ۷۰ کرسی، بهطور مستقیم توسط احمد الشرع منصوب خواهد شد. مقامها میگویند این سهمیه ابزاری برای افزایش شمولگرایی است؛ اگر زنان یا اقلیتها نتوانند از مسیر مجامع وارد مجلس شوند، رئیسجمهور میتواند آنان را انتخاب کند. بااینحال، حید حید تأکید میکند که حتی با این انتصابات، مشکل اصلی حل نمیشود: «صرفنظر از اینکه چه تعداد نماینده از این مناطق منصوب شوند، اختلاف میان مقامات محلی و دمشق بر سر مشارکت واقعی در روند سیاسی باقی خواهد ماند».
روزنامه دنیای اقتصاد در صفحه نخست امروز خود با تیتر «حمله پهپادی روسیه به فرودگاه مونیخ» نوشت: «اروپا در وضعیتی پرتنش و آمادهباش کامل به سر میبرد. مجموعهای از حوادث امنیتی نگرانکننده، از تعطیلی فرودگاههای بزرگ بهدلیل پرواز پهپادهای ناشناس گرفته تا نقض حریم هوایی توسط هواپیماهای نظامی، رهبران قاره را به این باور رسانده که در میانه یک «جنگ هیبریدی» به رهبری روسیه قرار دارند. در واکنش، ناتو حضور نظامی و نظارتی خود را در جناح شرقی تقویت کرده و اتحادیه اروپا به دنبال راهکارهایی برای مقابله با این تهدیدهای نوظهور است. به گزارش سیانان، جدیدترین نمونه از این اختلالات، در فرودگاه مونیخ آلمان رخ داد.
مشاهده موجی از پهپادها باعث شد این قطب مهم هوانوردی اروپا برای حدود هفت ساعت تعطیل شود. در نتیجه این تعطیلی، ۱۷پرواز زمینگیر و ۱۵پرواز ورودی به فرودگاههای دیگر منحرف شدند که زندگی نزدیک به ۳۰۰۰مسافر را مختل کرد. فرودگاه که قطب اصلی شرکت هواپیمایی لوفتهانزا است، سرانجام بازگشایی شد، اما این حادثه بار دیگر زنگ خطر را در سراسر قاره به صدا درآورد. مونیخ در این بحران تنها نیست. در هفتههای اخیر، فرودگاههای دانمارک و نروژ نیز با حوادث مشابهی مواجه شدند که دهها هزار مسافر را سرگردان کرد. این وقایع دانمارک را بر آن داشت تا پرواز تمام پهپادهای غیرنظامی را در حریم هوایی خود ممنوع کند؛ بهویژه آنکه این کشور میزبان نشست سران اتحادیه اروپا با محوریت امنیت قاره و حمایت از اوکراین بود.
به گزارش آسوشیتدپرس، در نشست کپنهاگ، مته فردریکسن، نخستوزیر دانمارک، با لحنی قاطع اعلام کرد: «امیدوارم اکنون همه متوجه شده باشند که یک جنگ هیبریدی در جریان است. یک روز لهستان، روز دیگر دانمارک و هفته آینده احتمالا در جای دیگری شاهد خرابکاری یا پرواز پهپادها خواهیم بود.» او هرچند اذعان کرد که عاملان شناسایی نشدهاند، اما انگشت اتهام را مستقیما به سوی مسکو نشانه رفت و گفت: «تنها یک کشور وجود دارد که مایل به تهدید ماست و آن روسیه است. بنابراین ما به یک پاسخ بسیار قوی نیاز داریم.»
فردریکسن با تاکید بر اینکه اروپا در «دشوارترین و خطرناکترین وضعیت از زمان پایان جنگ جهانی دوم» قرار دارد، خواستار تسلیح مجدد قاره، خرید تجهیزات بیشتر و نوآوری در فناوریهایی مانند پهپادها شد. این دیدگاه با شواهد دیگری نیز تقویت میشود. امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، از «تخلفات بسیار جدی» یک نفتکش در سواحل این کشور خبر داد و آن را به «ناوگان سایه» روسیه مرتبط دانست؛ کشتیهایی که برای دور زدن تحریمهای غرب استفاده میشوند. کارشناسان نیروی دریایی اروپا پیشتر احتمال داده بودند که این نفتکش در پرواز پهپادها بر فراز دانمارک نقش داشته است. در مواجهه با این تهدیدهای فزاینده که ناتو آنها را «اقدامات تحریکآمیز» روسیه مینامد، این ائتلاف دفاعی بیکار ننشسته است. ناتو با افزایش پروازهای نظارتی خود تحت ماموریتی به نام «دیدهبان شرقی» حضور خود را در اروپای شرقی تقویت کرده است.
گزارشگران سیانان در یکی از این پروازهای نظارتی هشت ساعته بر فراز لهستان با هواپیمای غولپیکر «ای -۳ سنتری» همراه شد. این هواپیما با دیش رادار چرخان عظیم خود قادر است هواپیماها را از فاصله ۶۵۰کیلومتری و اهداف زمینی و دریایی را از فاصله ۴۰۰ کیلومتری، یعنی بسیار فراتر از مرزهای ناتو و در عمق خاک روسیه و بلاروس، ردیابی کند. سرهنگ دوم استفان وانُن از نیروی هوایی آمریکا هدف این ماموریت را اینگونه توصیف میکند: «وقتی ما از این مرزها گشتزنی میکنیم، اینها مرزهای ما هستند. وظیفه اصلی ما شناسایی، ردیابی، تعیین هویت و گزارش هرگونه تهدید احتمالی است.» خدمه چندملیتی این هواپیماها، مسیرهای پروازی مشکوک را «مسیرهای مورد توجه» مینامند و در صورت لزوم، بهعنوان مدیر فضای نبرد، جتهای رهگیر ناتو را برای مقابله به سمت هدف هدایت میکنند. این پروازها که گاهی تا ۱۵ساعت به طول میانجامند، نیازمند عملیات پیچیده سوختگیری هوابههوا هستند و نشاندهنده جدیت ناتو در مقابله با بیپروایی فزاینده روسیه است.»