به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا، امام حسن عسکری (ع) فرزند امام علی النقی (ع)، پدر بزرگوارحضرت مهدی (عج) و یازدهمین پیشوای شیعیان است. آن حضرت در ماه ربیع الاول یا ربیع الثانی سال ۲۳۱ یا ۲۳۲ ق در مدینه، چشم به جهان گشود. مادرش بانویی پارسا و شایسته به نام «حُدَیثه»، بود که برخی، از او به نام «سوسن» یاد کردهاند.
از آنجا که پیشوای یازدهم به دستور خلیفه عباسی در «سامرا»، در محله «عسکر» سکونت اجباری داشت، «عسکری» نامیده میشود. از مشهورترین لقبهای آن حضرت، «نقی»، «زکی»، «فاضل»، «امین» وکنیهاش «ابو محمد» است. او ۲۲ ساله بود که پدرش به شهادت رسید. مدت امامتش شش سال و عمرش ۲۸ سال بود.
درباره ویژگیهای آن حضرت آوردهاند: رنگش گندمگون، چشمانش درشت و سیاه، رویش زیبا، قامتش معتدل و اندامش متناسب بود. با آنکه جوان بود، بزرگان قریش و دانشمندان زمان خود را تحت تأثیر و نفوذ قرار میداد. دوست و دشمن به برتری او در دانش، بردباری، بخشش، پارسایی، پروای الهی و دیگر مکارم اخلاقی باور داشتند.
واحد پژوهش بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عج) در این زمینه مینویسد: مدت کوتاه عمر امام به سه دوره تقسیم میشود: تا چهار سال و چند ماهگی (و بنا به یک قول تا سیزده سالگی)، در مدینه به سر برد. تا ۲۳ سالگی به اتفاق پدر بزرگوارش در سامرا میزیست و تا ۲۸ سالگی (شش سال و اندی پس از شهادت امام دهم)، در سامرا ولایت بر امور و پیشوایی شیعیان را بر عهده داشت. مشهور بین شیعه آن است که امام عسکری (ع) فرزندی جز امام مهدی (عج) از خود به یادگار نگذاشت.
آن حضرت، با همه فشارها و پیجوییهای پیوسته حکومت عباسی، یک سلسله فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و علمی، در راستای حفظ اسلام و مبارزه با افکار ضد اسلامی انجام مییداد. گوشهای از این فعالیتها ـ که پیوند بیشتری با موضوع مهدویت دارد، به شرح زیر است:
۱. کوشش علمی در دفاع از اسلام و ردّ شبهات
امام عسکری (ع) به دلیل شرایط نامساعد و تنگناهای شدید حکومت عباسی، در گسترش دانش بیکران خود در همه جامعه پیروزی چندانی به دست نیاورد؛ اما شاگردانی تربیت کرد که هر کدام در گسترش معارف اسلام و رفع شبهات دشمنان، نقش مؤثر و ارزندهای داشتند.
شیخ طوسی، شمار شاگردان آن حضرت را افزون بر یکصد نفر ثبت کرده است. میان آنان چهرهها و شخصیتهای برجسته و وارستهای مانند احمد بن اسحاق اشعری قمی، ابو هاشم داود بن قاسم جعفری، ابوعمرو عثمان بن سعید عمری، علی بن جعفر و محمد بن حسن صفّار به چشم میخورند.
۲. گسترش حلقه ارتباطی با شیعیان از طریق نمایندگان
در پی تلاشهای فراوان امامان پیشین، در زمان امام عسکری (ع) تشیع در مناطق و شهرهای مختلف، گسترده شده و شیعیان در گستره وسیعی زندگی میکردند. گستردگی و پراکندگی مراکز شیعی، وجود سازمان ارتباطی منظمی را ایجاب میکرد تا پیوند شیعیان را با حوزه امامت و نیز ارتباط آنان را با همدیگر برقرار سازد و از این رهگذر، آنان را از نظر دینی و سیاسی، رهبری و سازماندهی کند.
این نیاز، از زمان امام نهم (ع) احساس میشد و چنانکه در روش آن حضرت و امام دهم (ع) آمده، شبکه ارتباطی وکالت و نصب نمایندگان در مناطق گوناگون، از آن زمان وجود داشته است. این برنامه، زمان امام عسکری (ع) نیز پیگیری شد.
بنابر یافتهها و شواهد تاریخی، آن حضرت نمایندگانی از میان شخصیتهای برجسته شیعه، در مناطق فراوان نصب کرده و با آنان در ارتباط بود و از این راه، شیعیان را در همه مناطق زیر نگاه داشت. یکی از نمایندگان امام «احمد بن اسحاق بن عبدالله قمی اشعری»، از یاران ویژه امام و از شخصیتهای بزرگ شیعی در قم بود. در رأس وکیلهای امام، «محمد بن عثمان عَمْری» قرار داشت و وکیلهای دیگر، به وسیله او با امام در ارتباط بودند. آنان نوعاً اموال و وجوهات جمعآوری شده را به وی تحویل میدادند و او آنها را به امام (ع) میرساند.
افزون بر شبکه ارتباطی وکالت، امام از طریق فرستادن پیک، با شیعیان و پیروان خود ارتباط برقرار میساخت و مشکلات آنان را برطرف میکرد. امام، گذشته از پیکها، از طریق نامهنگاری نیز با شیعیان ارتباط داشت و آنان را در موقعیتهای حساس راهنمایی میکرد. نامهای که امام به «ابن بابویه» نوشته، نمونهای از این نامهها است. امام دو نامه نیز به شیعیان قم و آبه (آوه) نوشته که متن آنها در کتابها گردآمده است. بر اساس روایتی، امام عسکری (ع) بامداد روز هشتم ربیع الأول سال ۲۶۰ ق اندکی پیش از رحلت، نامههای فراوانی به مردم مداین نوشت.
۳. فعالی
تهای سیاسی سرّی امام عسکری (ع)
با وجود همه محدودیتها و کنترلهای دستگاه خلافت، یک زنجیره فعالیتهای سیاسی سرّی را رهبری میکرد که با گزینش شیوههای پنهان کاری، از چشم جاسوسان دربار، به دور میماند. برای نمونه، عثمان بن سعید عمری ـ از نزدیکترین و صمیمیترین یاران امام (ع) ـ در پوشش روغنفروشی فعالیت میکرد. شیعیان و پیروان آن حضرت، اموال و وجوه خود را به او میرساندند و او آنها را در ظرفهای روغن قرار داده، به حضور امام (ع) میرساند.
۴. پشتیبانی مالی از شیعیان
یکی دیگر از موضعگیریهای امام عسکری (ع)، حمایت مالی از شیعیان ـ بهویژه از یاران خاص و نزدیک آن حضرت ـ بود. این کار سبب شد آنان زیر فشار مالی، جذب دستگاه حکومت عباسی نشوند.
۵. آگاهی بخشی سیاسی به چهرهای برجسته شیعه
از دیگر فعالیتهای سیاسی امام عسکری (ع)، تقویت و توجیه سیاسی رجال مهم شیعه، برابر فشارها و سختیهای مبارزات سیاسی، برای حمایت از آرمانهای بلند تشیع بود. از آنجا که شخصیتهای بزرگ شیعه در فشار بیشتری بودند، امام به تناسب مورد، آنان را راهنمایی میکرد و روحیه آنان را بالا میبرد. همچنین میکوشید صبر و آگاهی آنان در برابر فشارها، تنگناها و تنگدستیها فزونی یابد، تا بتوانند مسؤولیت بزرگ اجتماعی و سیاسی و وظایف دینی خود را به خوبی انجام دهند.
۶. معرفی حضرت مهدی (عج) به عنوان جانشین یکی از مسؤولیتهای بزرگ امام عسکری (ع)، معرفی حضرت مهدی (ع) به جانشینی خود بود. این امر، زمانی سختتر میشد که آن حضرت میبایست بنا به دلایلی، فرزند خود را در پرده «پنهان زیستی» نگه دارد، تا از گزند بدخواهان در امان بماند. با این حال در موارد فراوانی، به معرفی جانشین خود به افراد مورد اطمینان پرداخته است.
تعابیری که امام یازدهم برای معرفی حضرت مهدی (عج) به کار برده، بدین قرار است:
ـ «این، بعد از من صاحب شما است…».
ـ «همانا فرزندم، قائم بعد از من است….».
ـ این پیشوای شما پس از من و جانشین من بر شما است …».
ـ «فرزندم محمد، همان امام و حجت پس از من است…» و مواردی از این دست که در کتابها بدان اشاره شده است.
۷. آماده سازی شیعیان برای دوران غیبت امام دوازدهم (ع)
از آنجا که پنهان شدن پیشوا و رهبر هر جمعیت، یک حادثه غیرطبیعب و نامأنوس است و باور کردن آن و نیز تحمل مشکلات ناشی از آن، برای مردم دشوار است، پیامبر اسلام (ص) و امامان پیشین، به تدریج مردم را با این موضوع آشنا ساخته، افکار را برای پذیرش آن آماده میکردند. این تلاش، در عصر امام هادی و عسکری (ع)، به صورت جدیتری به چشم میخورد؛ چنان که امام هادی (ع) بعضی از کارها را به وسیله نمایندگان انجام میداد و خود کمتر با افراد تماس میگرفت.
این امر در زمان امام عسکری (ع)، جلوه بیشتری یافت؛ زیرا با وجود تأکید بر تولد حضرت مهدی (عج)، او را فقط به شیعیان خاص و بسیار نزدیک نشان میداد. از سوی دیگر، تماس مستقیم شیعیان با خود آن حضرت نیز روز به روز محدودتر و کمتر میشد به گونهای که حتی در شهر سامرا از طریق نامه یا به وسیله نمایندگان خویش، بـه مردم پاسخ میداد.
بدین ترتیب، آنان را برای پذیرش اوضاع و شرایط عصر غیبت و ارتباط غیر مستقیم با امام آماده میساخت. این همان روشی است که امام دوازدهم (عج) در زمان غیبت صغرا در پیش گرفت و به تدریج شیعیان را برای دوران غیبت کبرا آماده ساخت.
انتهای پیام/