شناسهٔ خبر: 74746464 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

چرا اقتباس وفادارانه آبیار از «سووشون» فاقد جذابیت‌های دراماتیک است؟

نرگس آبیار با عرق و تعصبی وسواس‌گونه با رمان «سووشون» برخورد کرده و به خودش اجازه حذف یا تغییر دادن بخش‌هایی از کتاب را نداده است، در حالیکه اقتباس میدان تغییر، خلاقیت و کم و اضافه کردن صحنه‌ها و شخصیت‌هاست.

صاحب‌خبر -

سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - احمد محمدتبریزی؛ سریال «سووشون» با حواشی و سروصدای زیادی به شبکه نمایش خانگی رسید و همه انتظار اثری درخشان و غافل‌گیرکننده را داشتند ولی سریال نتوانست انتظارات را برآورده کند و به کاری مخاطب‌پسند تبدیل شود.

نرگس آبیار برای ساخت سریال «سووشون» زحمات زیادی کشیده و جدیتی در سریال دیده می‌شود که کمتر در سریال‌های نمایش خانگی شاهدش هستیم. آبیار برای ساخت این سریال، دنبال کار راحت نبوده و نخواسته همان مسیر سهل سایر کارگردانان را برود و برای از سر باز کردن کاری انجام دهد که قابل تقدیر است.

جای خالی خلاقیت در اقتباس

با وجود تمام تلاش‌های آبیار، او اصل مهمی را در «سووشون» نادیده گرفته که همان به عاملی جهت از دست رفتن مخاطبان سریال تبدیل شده است. نرگس آبیار دلبستگی و علاقه شدیدی به رمان سیمین دانشور داشته و برای ادای دین به نویسنده محبوبش، خودش را کاملاً غرق در کتاب کرده است.

آبیار با عرق و تعصبی وسواس‌گونه با رمان «سووشون» برخورد کرده و به خودش اجازه حذف یا تغییر دادن بخش‌هایی از کتاب را نداده است، در حالیکه اقتباس میدان تغییر، خلاقیت و کم و اضافه کردن صحنه‌ها و شخصیت‌هاست.

آبیار به این اصل مهم در اقتباس توجهی نکرده که جهان کتاب با جهان فیلم و سریال تفاوت دارد و دقیقاً سریالش از همین نقطه ضربه خورده است. نویسندگان و فیلمنامه‌نویسان برای اقتباس از کتاب‌ها، چندین و چند بار فیلمنامه می‌نویسند تا اتفاقات و حوادث در مدیوم تصویر حالتی دراماتیک به خودش بگیرد.

اقتباس کاملاً وفادارانه و عین به عین از کتاب، گاهی کارگردان و فیلمساز را به اشتباه می‌اندازد و این اتفاقی است که برای «سووشون» نرگس آبیار افتاده است. آبیار که خودش دغدغه و سابقه ادبی دارد، بیشتر از هرچیزی مقهور کتاب «سووشون» شده و نخواسته یا نتوانسته میان خود و جهانِ داستان فاصله‌ای بیندازد.

ضعف‌های دراماتیک سریال

این سبک از اقتباس در سریال «سووشون» بدترین اشتباه ممکن سازندگان سریال است. سبک و شیوه اقتباس آبیار موجب شده تا سریال در هر قسمت با ضعف عناصر دراماتیک روبه‌رو باشد و قلابی برای گیرانداختن مخاطب نداشته باشد. بهره‌گیری از عناصر دراماتیک برای سریال‌ها از هر چیزی واجب‌تر است و اگر سریالی در این زمینه ناتوانی و ضعف داشته باشد، با وجود تلاش‌های دیگر برای ایجاد جذابیت، راه به جایی نخواهد برد.

این همان پاشنه آشیل سریال «سووشون» است. سریال تلاش زیادی کرده تا در طراحی صحنه و دکور جذاب و پرعظمت باشد و حسِ شیرازِ دهه ۲۰ را برساند که انصافاً در این زمینه هم موفق عمل کرده اما در روایت داستانی، تخت و کم کشش جلو می‌رود. شخصیت‌های سریال، آن حالت سمپات و درگیر کننده کتاب را ندارند و به نوعی از کتاب عقب افتاده‌اند.

فیلمنامه‌نویسان بزرگ اعتقاد دارند، اقتباس به معنای زدن شاخ و برگ‌های اضافه و بازآفرینی اثری تازه از کتاب است. کاری که نرگس آبیار در «سووشون» انجام نداده و با خیال اینکه نسخه تصویری، همان جذابیت‌های کتاب را خواهد داشت، همه چیز را معطوف به کتاب کرده و در نهایت نتیجه مثبتی هم نگرفته است.

بی‌توجهی به سلیقه مخاطب

همچنین این کارگردان یک اصل مهم دیگر را در اقتباس نادیده گرفته است. کتاب در دهه ۴۰ نوشته شده و گذشت شش دهه، ذائقه و سلیقه مردم را در تمام زمینه‌ها تغییر داده است. پدید آمدن اینترنت و پیشرفت سینما، تلویزیون و رسانه‌ها بر روی تمام ساحت‌های زندگی مردم اثر گذاشته و سلیقه مخاطبان را کاملاً متفاوت از گذشته کرده است.

مخاطب امروز برخلاف گذشته خیلی صبر و حوصله و زمان برای دنبال کردن آثار نمایشی ندارد و اگر اثری از درامی ضعیف و تعلیقی کم کشش برخوردار باشد، مخاطب آن را پس می‌زند. این مهم‌ترین کاری بود که آبیار برای دراماتیزه کردن اثری باید انجام می‌داد و با بالا بردن ریتم داستان، سریال را به اثری پرکشش تبدیل می‌کرد.

به ویژه کتاب معروفی مثل «سووشون» که بسیاری از مردم یا آن را خوانده‌اند یا درباره آن چیزی شنیده‌اند، نیاز به این اندازه وفاداری در اقتباس نداشت. برای مخاطبان، تصویری کردن داستان به جذاب‌ترین شکل مهم بود تا آنها این بار داستان زری و یوسف را از ذهن‌شان بر صحنه تلویزیون ببینند. این حجم از صحنه‌ها و رفت‌وآمدهای زهرا در خانه و دیالوگ‌هایش با عمه خانم و بچه‌ها، کمکی به داستان، درام و حتی شخصیت‌پردازی نمی‌کند.

با تمام ایرادات و انتقادات به سریال «سووشون» ساخت چنین اثری در شبکه نمایش خانگی را باید قدر دانست. شبکه نمایش خانگی باید از رخوتِ ساختِ سریال‌های سطحی و ضعیف دربیاید و خودش را با آثاری مثل «سووشون» محک بزند. پیشرفت کارگردانان و سریال‌های ایرانی از دل همین آزمون و خطاها محقق خواهد شد.

همچنین فیلمنامه‌نویسان و فیلمسازان ایرانی هنوز نتوانسته‌اند به شکلی اصولی و درست با اقتباس برخورد کنند و تجربه‌هایی مثل «سووشون» راهِ بهتر و درست‌تر اقتباس کردن را نشان می‌دهد. اتفاقی که باید زودتر از اینها می‌افتاد و اقتباس در سینما و سریال‌های ایرانی را از رکود فعلی درمی‌آورد.

برچسب‌ها: