شناسهٔ خبر: 74547172 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

ضرورت‌ها و فرصت‌های خانه ادبیات و فرهنگ- ۱۰

خانه ادبیات؛ امکانی برای تقویت ادبیات ایران در جوامع محلی/ بوشهر ادبیات دارد اما خانه نه!

بوشهر- خانه ادبیات و فرهنگ اصطلاح نو و تازه‌ای در جامعه ادبی بوشهر است که برخی تاسیس آن را معجزه‎‌ای برای خروج از کلیشه‌های رایج ادبی و بازگشت نقد به جامعه ادبیات این بندر کهن می‌دانند و برخی دیگر آن را رکنی برای حفظ و پاسداشت شعر بومی و محلی این منطقه می‌خوانند اما در مقابل، برخی هم بر این باورند که تاسیس خانه ادبیات تا زمانی که پیش‌نیازهایش مهیا نشود، فقط می‌تواند روی کاغذ معنا داشته باشد.

صاحب‌خبر -

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - الهام بهروزی: آیا تاکنون از خود پرسیده‌اید چرا باید ادبیات خواند یا با آن مانوس شد؟ بی‌تردید، دلایل بسیاری برای ضرورت خواندن و پاسداشت ادبیات وجود دارد. در این زمینه ماریو بارگاس یوسا در کتاب «چرا ادبیات» دلایلی عمیق و متقن بیان می‌کند و معتقد است که «یکی از آثار سودمند ادبیات در سطح زبان تحقق می‌یابد. جامعه‌ای که فاقد ادبیات مکتوب است، در مقایسه با جامعه‌ای که کلمات و ابزارهای ارتباطی‌اش در متون ادبی پرورش یافته‌اند، سخنانش را با دقت، غنا و وضوح کمتری بیان می‌کند. جامعه‌ای بی‌خبر از خواندن، همچون جمعیتی از ناشنوایان و ناگویان، دچار زبان‌پریشی خواهد شد و در برقراری ارتباط دچار مشکلات بزرگی می‌شود. این امر درباره افراد نیز صدق می‌کند؛ کسی که نمی‌خواند یا کم می‌خواند یا محتوای بی‌ارزش می‌خواند، قطعاً در بیان دچار اختلال است؛ بسیار سخن می‌گوید اما اندک معنا می‌رساند، زیرا واژگانش برای بیان اندیشه‌هایش کافی نیست.»

یوسا در این کتاب، بر تقویت جایگاه ادبیات در هر جامعه‌ای تأکید می‌کند. در این میان، با نگاهی به جامعه ایرانی، پرسش‌هایی پیش می‌آید مبنی بر اینکه ادبیات در جامعه امروز ایران چه جایگاهی دارد؟ آیا نسل‌های جدید با میراث ادبی این سرزمین آشنا و مانوس هستند؟ آیا انجمن‌ها و تشکل‌های ادبی توانسته‌اند اهمیت و جایگاه ادبیات را در زیست فردی و اجتماعی شهروندان ایرانی بازتاب دهند؟ آیا دانشکده‌های ادبیات و مراکز فرهنگی و آموزشی موفق شده‌اند ادبیات را در عمق جامعه رسوخ دهند و نسل جوان، به‌ویژه نسل زد را به گنجینه‌های دیروز و امروز پیوند بزنند؟ آیا در گستره این سرزمین نهادی شکیل و مستقل با عنوان «خانه ادبیات و فرهنگ» شکل گرفته تا بتواند جامعه ادبی امروز را به‌صورت هدفمند با جامعه علمی و دانشگاهی پیوند دهد؟ اصلاً وضعیت کنونی جامعه نیازمند و پذیرای چنین تشکلی است؟

شاید این تشکل در برخی استان‌ها یا تهران وجود داشته باشد اما در شهرستان‌ها و استان‌هایی چون بوشهر، عنوانی نوظهور است. در این میان، کمتر کسی در این سال‌ها به فکر مطالبه‌گری برای تشکیل چنین نهادی در جامعه بوشهر بوده است؛ حال آنکه تأسیس خانه ادبیات و فرهنگ می‌تواند نقش و تأثیر شگرفی در ارتقای کمی و کیفی فعالیت‌های ادبی و پیوند جامعه دانشگاهی با بدنه ادبی ایفا کند. خانه‌ای با رویکرد علمی و آکادمیک که ادبیات بومی و معاصر ایران را به جایگاه شایسته برساند.

خانه ادبیات اصطلاحی جدید در جامعه ادبی بوشهر است!

امروزه بیش از هر زمان، خلأ این خانه در بوشهر احساس می‌شود. هرچند این شهر انجمن‌های ادبی فعال و متعددی دارد، اما نتوانسته چنان که باید جامعه دانشگاهی را با محیط ادبی خود متصل کند. در این رابطه، علی هوشمند، شاعر و نویسنده جنوبی، به خبرنگار ایبنا گفت: خانه ادبیات و فرهنگ، حقیقتاً اصطلاحی جدید در جامعه ادبی بوشهر است؛ خانه‌ای که با توجه به وضعیت فرهنگی و ادبی این شهر، وجود آن ضروری و اجتناب‌ناپذیر به نظر می‌رسد؛ چراکه انجمن‌های ادبی فعلی بوشهر عمدتاً درگیر رونمایی کتاب، روخوانی آثار، شعرخوانی یا معرفی آثار تازه منتشر شده با رویکردی تمجیدگونه هستند، نه نگاه نقادانه و مبتنی بر شیوه‌های علمی و تخصصی!

خانه ادبیات؛ امکانی برای تقویت ادبیات ایران در جوامع محلی/ بوشهر ادبیات دارد اما خانه نه!

علی هوشمند با اشاره به این‌که همین رویکرد و رویه انجمن‌های ادبی، زمینه خلق برخی کارهای ضعیف و بسیار سطحی را در سال‌های اخیر فراهم کرده که به اعتبار ادبیات بوشهر آسیب زده است، افزود: این در حالی است که این شهر روزگاری هم در حوزه داستان و هم در حوزه شعر در کشور سرآمد بود و نویسندگان و شاعران برجسته‌ای مانند منوچهر آتشی، علی باباچاهی، علی قنبری، صادق چوبک، رسول پرویزی، محسن شریف، احمد آرام، محمدرضا صفدری، ایرج صغیری، حسین دارند، حیدر منصوری و… را به ادبیات کشور معرفی کرده است. قطعاً شکل‌گیری نهادی با عنوان «خانه ادبیات و فرهنگ» می‌تواند کمک شایانی به جدا کردن سره از ناسره، تشخیص آثار خوب از ضعیف و شناسایی شاعر و داستان‌نویس حرفه‌ای از غیرحرفه‌ای کند.

به عقیده وی، این تشکل می‌تواند با به‌کارگیری نخبگان دانشگاهی و منتقدان ادبی، نقد حقیقی و صحیح را به بدنه ادبیات بوشهر بازگرداند. بی‌شک وقتی آثار با رویکردی آکادمیک و مبتنی بر دانش و مؤلفه‌های علمی نقد، مورد بررسی قرار گیرند، آثار فِیک و بی‌مایه کنار گذاشته می‌شوند و آثار شاخص و پرمایه -که با اتکا بر اندیشه، تجربه زیسته و دانش نویسنده یا شاعر پدید آمده‌اند- بازشناسی خواهند شد. دیگر هر کسی به خود جرأت نمی‌دهد که به آسانی دست به انتشار داستان یا مجموعه شعر بزند، چون می‌داند که آثارش حتماً نقد می‌شود و بی‌مایگی آن عیان خواهد شد.

هوشمند تأکید کرد: به نظر من خانه ادبیات می‌تواند حلقه واسطی میان جامعه ادبی بوشهر -که بر مبنای تجربه شکل گرفته- و جامعه دانشگاهی -که حول دانش و نظریه می‌چرخد- باشد و تمامی انجمن‌ها و جریان‌های ادبی فعال در این منطقه را زیر چتر خود ساماندهی و آنان را در مسیر صحیح روایتگری قرار دهد.

وی در خصوص نقش این خانه در پیوند نسل امروز با ادبیات معاصر و بومی گفت: قطعاً زمانی که برنامه‌هایی با حضور صاحب‌نظران ادبی، چه از بدنه دانشگاه و چه خارج از آن، برگزار شود و آثار بر اساس معیارهای علمی و نظریه‌های ادبی، جامعه‌شناسی و فلسفی مورد واکاوی قرار گیرند و ابعاد زیباشناختی، معایب و محاسن آثار بررسی شوند، نسل امروز -که نسلی هوشمند و بیدار است- نه تنها به تدریج جذب نشست‌های تخصصی ادبی می‌شود، بلکه خود تبدیل به مخاطبانی صاحب‌نظر، ادب‌دان و ادب‌دوست خواهد شد. باید در نظر داشت که نسل زد اهل تعارف نیست! حاضر نیست وقتش را صرف شنیدن یا خواندن کارهای درجه‌چندم یا تهی از محتوای جذاب کند و از بس کارهای ضعیف به بازار آمده، حق دارند که به آثار امروزی با نگاه تردید بنگرند و از آن عبور کنند.

این شاعر جنوبی که داوری رویدادهایی چون شعر فجر و مشاعره رضوی را برعهده داشته است، افزود: خانه ادبیات زمانی می‌تواند به رشد و تعالی جامعه ادبی بوشهر کمک کند که از کلیشه‌های رایج ادبی در این شهر، مانند به‌به و چه‌چه‌های عاریتی محافل ادبی و مراسم رونمایی کتاب فاصله بگیرد. این نهاد باید در نخستین گام، نقد اصولی و کاربردی را به جامعه ادبی بوشهر بازگرداند؛ در گام دوم، میان جامعه دانشگاهی و جامعه ادبی اشتراکاتی بیابد و آن‌ها را به هم نزدیک کند و گفتمان و دیالوگ نقد را در ادبیات امروز رواج دهد. برگزاری کارگاه‌های تخصصی نویسندگی، شعر، نقد، نشر کتاب، آشنایی با مکاتب و نظریه‌های ادبی، پرورش و شناسایی استعدادهای جوان، بازروایت متون کهن ادبی کلاسیک و بازنمایی متون شاخص ادبیات بومی و شاعران جریان‌ساز منطقه از جمله اقدامات دیگری است که این خانه باید در دستورکار خود قرار دهد؛ اما اگر این خانه بخواهد صرفاً همان مسیر و منش دیگر انجمن‌های ادبی بومی را تکرار کند، گرهی از مشکلات امروز ادبیات بوشهر باز نخواهد کرد.

خانه ادبیات بوشهر؛ بازوی یاریگری برای غنابخشی فرهنگ بوشهر

دانشیار و عضو هیئت علمی دانشگاه خلیج فارس در رشته زبان و ادبیات فارسی نیز در این باره به خبرنگار ایبنا گفت: بوشهر تشخص و غنای فرهنگی ممتازی دارد و امروزه اهالی فرهنگ، آن را به‌عنوان اقلیمی با تمایزات فرهنگی- ادبی خاص می‌شناسند. اگر در کتابفروشی‌های سطح شهر بوشهر- که البته تعدادشان زیاد هم نیست- گشتی بزنیم، متوجه کسانی می‌شویم که با تأمل و درنگ، مشغول بررسی تازه‌های نشرند و مانند دیگر شهرهای بزرگ، کتب ادبی بخش مهمی از کتابفروشی‌ها و علایق مردم را شامل می‌شود.

خانه ادبیات؛ امکانی برای تقویت ادبیات ایران در جوامع محلی/ بوشهر ادبیات دارد اما خانه نه!

ناصر جابری‌اردکانی ادامه داد: تغییرات مهمی که با ترویج گوشی‌های لمسی روی داده‌است، خطری بزرگ برای مطالعه کتاب ایجاد کرده است و نسل جدید کمتر با کتابخوانی مأنوسند. این خطر ایجاب می‌کند که روش‌های تشویق‌آمیز و هدفمندی برای مطالعه در نظر گرفته شود و یکی از شیوه‌هایی که همواره می‌تواند نتیجه‌بخش باشد، وجود اماکنی برای رونمایی، معرفی و تبادل‌نظر درباره کتاب و ادبیات است و مسلماً «خانه ادبیات بوشهر» می‌تواند به این مهم یاری برساند.

به عقیده وی، کشفِ عمق یک فرهنگ نیازمند همزیستی با آن و تأمل و تدقق در متون و ادبیات آن فرهنگ است و این مهم به مرور و طی سالیان به دست می‌آید. در زمینه موسیقی، جشنواره‌هایی مانند «فستیوال کوچه» توانسته است بخشی از فرهنگ غنی استان بوشهر و بلکه موسیقی کشور را به نمایش بگذارد، اما در زمینه ادبیات و فرهنگ کتابخوانی کار دشوارتر است. مشارکت در فرهنگ کتابخوانی مستلزم وجود افرادی است که حاضرند برای کسب مقام فرهیختگی، مطالعه در تنهایی و تمرکز در ذهن و سلوک با اندیشه‌های بزرگان را با وجود دشواری‌هایش تحمل کنند؛ به مثابه عابدی که چله‌نشینی می‌کند تا سیمای دیگری از خود را در آیینه وجود خود تماشا کند.

این استاد دانشگاه و پژوهشگر ادبی افزود: مباحث ادبی یکی از بسترهای مفید برای ترویج گفت‌وگو و فرهنگ است. برای مثال، سال‌ها میان اهل ادب در باب مقایسه غزلیات حافظ و سعدی بحث و اختلاف نظر بوده است، اما این بحث‌ها نهایتاً به ترویجِ خوانش و دقت در اشعار این دو بزرگ منجر شده است. همین مقوله می‌تواند درباره ادبیات و فرهنگ بوشهر روی دهد. تبادل نظر درباره جریان‌های شعری و تأمل در سبک داستان‌پردازی و رویکرد اقلیمی در ادبیات جنوب و...

جابری‌اردکانی تاکید کرد: خوشبختانه ادبیات می‌تواند اهالی فرهنگ را به خوان گفت‌وگو فراخواند و زمینه رشد و اعتلای فرهنگ را فراهم کند و علاوه بر اینکه عنصر گفت‌وگو را ترویج می‌کند، به شناخت ریشه‌ها و سرمایه‌های معنوی کمک می‌کند.

وی در پاسخ به این پرسش مبنی بر اینکه نبود خانه ادبیات چه صدمه‌ای به فرهنگ بوشهر زده، توضیح داد: آنچه مسلم است پیدایش یک شکاف فرهنگی میان نسل زد و نسل‌های پیشین است. امروزه مسلم شده است که حتی در غرب، جوانان به ندرت حوصله مطالعه کتاب دارند و این آفتی است که بر اثر رواج گوشی‌های هوشمند و دنیای دیجیتال و فضای ساندویچی اینستاگرام روی داده است. بنابراین با وجود این خطر، بی‌برنامگی برای ترویج هنر واقعی، خود لطمه‌ای سهمگین است. خانه ادبیات بوشهر می‌تواند از شدت این صدمه بکاهد و بلکه اگر کارگزاران خلاقی داشته باشد؛ بتواند فرهنگِ کتابخوانی و مطالعه ادبیات و فرهنگ گفت‌وگو را چونان رشته‌ای، نگهداری و به نسل آینده انتقال دهد.

عضو هیئت‌علمی دانشگاه خلیج فارس با اشاره به اهمیت این تشکل مردمی در ترویج ادبیات و تقویت بافتار فرهنگی جامعه بوشهر تاکید کرد: خانه ادبیات و انجمن‌های ادبی، آن رشته‌ای است که می‌تواند چهره‌های ادبی را برجسته و مهم‌تر از آن به پیدایش و تقویت چهره‌های جدید کمک کند. از این‌ها مهم‌تر، ادبیات و فرهنگ مانند غذا و ورزش لازمه روزمره انسان‌هاست. بسیاری از آموزه‌های انسانی از طریق ادبیات منتقل می‌شود؛ آن هم به بهترین شیوه. اگر «وطن‌دوستی» را یک ارزش بدانیم، کدام مقوله می‌تواند به اندازه شعر و ادبیات آن را آموزش دهد؟ همچنین اگر «مناعت طبع» را ارزشی انسانی تلقی کنیم؛ اگر آموزش آن به کمک داستان یا نمایش یا فیلم میسر شود، قیمت تفهیم و آموزش آن چقدر است؟

به گفته وی، در خانه ادبیات می‌توان هر هفته نشست‌های ادبی با موضوع ادبیات بومی و محلی برگزار کرد. دیده‌ایم که در استان بوشهر، هر شهر چه شاعران توانایی در زمینه شعر بومی دارد؛ در برازجان و گناوه شاعران برجسته‌ای مانند ایرج شمسی‌زاده و فرج‌الله کمالی ظهور کردند و هنوز اشعارشان در میان مردم خواننده و شنونده دارد و امید است که جاودان در ذهن و زبان‌ها زنده بمانند. آیا جای تأسف نیست که آینده از وجود چنین شاعرانی خالی باشد؟ «خانه ادبیات بوشهر» می‌تواند یکی از ارکان خود را بر حفظ و پاسداشت شعر بومی و محلی بگذارد و این سررشته این ادبیات غنی را به نسل‌های بعد بسپارد.

جابری‌اردکانی یادآور شد: حال مجال سخن گفتن از قله‌هایی مانند منوچهر آتشی و صادق چوبک و رسول پرویزی و فایز و محمد بیابانی و … نیست که درخشش چهره آن‌ها ملی و فراملی است و کسی را یارای انکار جایگاهشان نیست؛ جایگاهی که آنها خود با هنرشان در آسمان فرهنگ ایران نقر کردند و قرن‌ها و بل جاودان خواهد پایید؛ اما نیک باید دانست که هر مکان و موسسه‌ای که بتواند به تداوم این ادبیات سرشار یاری رساند؛ ضرورتی بالاتر از آن وجود ندارد و هر بذری که در زمین فرهنگ کاشته شود؛ ثمره آن قرن‌ها می‌پاید. ایدون باد

خانه ادبیات چراغ جادو نیست!

در مقابل اما عده‌ای تاسیس این خانه را تا زمانی که نگرش دانشگاهیان نسبت به جامعه ادبی بومی و نوع نگاه‌ها و رویکردهای سمن‌های مردمی و جریان‌ها و فعالیت‌های انجمن‌های ادبی تغییر نکرده، راه شفابخشی برای رسوخ ادبیات در جامعه نمی‌دانند. در این باره یک پژوهشگر ادبی در خصوص تاسیس خانه ادبیات به ایبنا گفت: اگر قرار باشد کلیشه‌ای درباره این موضوع صحبت کنیم باید بگویم: خانه ادبیات می‌تواند به‌عنوان پلی میان جامعه دانشگاهی و بدنه ادبی جامعه ایفای نقش کند؛ اما اجازه بدهید واقع‌بینانه به این موضوع ورود کنیم. تجربه شکست‌خورده حلقه‌های واسط در ایران به ما می‌آموزد که درباره ایجاد این حلقه‌ها کمی درنگ کنیم تا در بازتولید یک فرایند شکست‌خورده دچار سرخوردگی نشویم. زمانی شما می‌توانید از مفید بودن یک حلقه اتصال صحبت کنید که دو بخش الحاقی، دو ویژگی قابلیت اتصال و میل به اتصال را داشته باشند وگرنه تبدیل به یک زائده آزاردهنده برای یکدیگر خواهند شد.

خانه ادبیات؛ امکانی برای تقویت ادبیات ایران در جوامع محلی/ بوشهر ادبیات دارد اما خانه نه!

داود علیزاده افزود: دو سوی گفت‌وگوی ما اکنون جامعه دانشگاهی و بدنه ادبی جامعه است. به نظر می‌رسد هیچ‌یک از این دو بخش، دیگری را به رسمیت نمی‌شناسد. جامعه دانشگاهی، بدون آن‌که رسالت خود را در تولید واقعی علم ایفا کند، معمولاً با نگاهی متبخرانه به بدنه ادبی جامعه نظر دارد. شاید دلیل این امر، عناوین استاد و مدارک تحصیلات تکمیلی باشد که بسیاری از اعضای این جامعه با خود دارند و البته، در کارنامه‌شان چندین عنوان کتاب نیز به چشم می‌خورد.

وی با بیان اینکه گواه کم‌اثری، خروجی پایان‌نامه‌ها، رساله‌ها و مقالات متعددی است که صرفاً پسوند «پژوهشی» را یدک می‌کشند، تأکید کرد: این آثار در عمل نه گره‌ای از کلاف پیچیده ادبیاتِ گذشته باز می‌کنند و نه توان و نیروی حرکت‌آفرینی برای بدنه ادبی جامعه ایجاد می‌کنند. اینکه چرا زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه چنین مفلوک شده است نیازمند یک آسیب‌شناسی دقیق است. با وجود این، چه زمانی که در دانشگاه به‌عنوان دانشجو، این رشته را تحصیل کردم و چه بعدها که به‌عنوان استاد همین رشته را تدریس… این واقعیت را لمس و درک کرده‌ام که زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه‌های ما با اساتید تاریخ‌مصرف گذشته، ایده‌های مندرس، سرفصل‌های منسوخ چگونه ذوق‌های ادبی را محدود، مهجور و در نهایت کانالیزه می‌کند.

این پژوهشگر و نویسنده افزود: شما به عناوین پایان‌نامه، رساله و مقالات دانشگاهی ما در هفت دهه فعالیت مراجعه کنید. کارکرد دانشگاه‌های ما در پیدا کردن آرایه‌های ادبی، معنی کردن نظم و نثر خلاصه‌شده است؛ این کارکرد هم برآمده از همان سبک و سیاقی است که در کلاس دانشگاه دارند. یادمان نرود که بسیاری از اساتید ادبیات فارسی از همان نسل اول تا به امروز از آموزش‌وپرورش به سیستم دانشگاهی تزریق شدند. این افراد همچنان در دانشگاه تصور می‌کنند معلم هستند و باید در کلاس دیکته بگویند. در یک تریبون یک‌طرفه شعر معنی کنند، در حواشی نثر حرف بزنند. بسیاری از این اساتید با زبان‌های خارجه آشنایی ندارند. قبلاً با اینترنت مخالف بودند الان با هوش مصنوعی.

علیزاده به وضعیت دانشجویان رشته زبان و ادبیات فارسی اشاره کرد و گفت: آن‌سوی کلاس هم دانشجویی نشسته که در کارشناسی سرفصلی را پاس می‌کند و در ارشد همان را باز تکرار می‌کند و در دکتری هم همان را تحمل… این کسالت و بطالت آن‌ها را از ادبیات هم بیزار می‌کند.

این نویسنده و پژوهشگر ادبی در ادامه تأکید کرد: این مسائل نیازمند بازنگری است؛ البته اگر تعصب بی‌جا از روی این مسائل برداشته شود. افرادی با نگاه نو، تازه و خلاق به دانشگاه‌های ما راه پیدا کنند، وگرنه همان‌طور که اشاره کردم باز ما می‌مانیم و همین آش و همین کاسه… این یک طرف ماجرایی است که شما با خانه ادبیات می‌خواهید به‌طرف دیگر پیوند بدهید.

علیزاده به ضلع دیگر فعالان ادبی در ایران نیز اشاره کرد و گفت: آن‌ها هم با مسائل متعددی مواجه هستند که باعث شده فاصله قابل‌توجهی میان فعالان این عرصه و ریشه‌های اصیل ادبیات فارسی به‌وجود بیاید. بسیاری از اهل‌قلم، به‌جای شناخت عمیق و ارتباط مستمر با متون کهن و ظرفیت‌های ادبی بومی، بیشتر متکی به آثار ترجمه‌ای هستند، درحالی‌که بخش زیادی از ادبیات جهان هنوز به‌خوبی به فارسی ترجمه نشده است و بسیاری نیز دچار ترجمه‌های ضعیف و سطحی‌اند.

به گفته وی، در بسیاری از موارد جلسات ادبی هدفمند و منسجم کمتر تشکیل‌شده است، پراکندگی و بی‌برنامگی فضاهای نقد و گفت‌وگوی ادبی و اختلافات و رقابت‌های گروهی و فردی میان فعالان ادبی هم باعث شده پیوندهای حرفه‌ای ضعیف شود. ضمن اینکه در همین فضا نبود ساختار حمایتی و گردش مالی مناسب، نقد غیرتخصصی و گاه سلیقه‌ای، توجه بیش‌ازاندازه به شهرت‌های مجازی، هم سنگ پیش پای لنگ گذاشته است.

علیزاده در ادامه افزود: برگردیم به موضوع گفت‌وگویمان، با این توضیحی که دادم هر کسی باید از خودش در این عرصه بپرسد که چگونه قرار است خانه ادبیات این دو بخش را به هم پیوند دهد؟ ضمن اینکه قابل تصور است که این خانه به‌صورت پیش فرض خودش هم با مشکلاتی روبه‎رو است. چالش‌هایی همچون محدود بودن تنوع فکری، حرکت اجباری در مسیر خط‌مشی‌های رسمی و همچنین کمبود منابع. با همه این احول این خانه قرار است یک ضلع دیگر به این ماجرا اضافه کند.

وی معتقد است که خانه ادبیات روی کاغذ و در دیگر نقاط دنیا شاید جواب بدهد؛ اما در ایران باید پیش‌نیازهایش را ایجاد کنیم. وگرنه گویی یک زوج ناسازگار را زیر یک سقف جمع می‌کنیم و مشکلاتشان را هم با هم سهیم می‌کنیم. باید اول برای طرفین ماجرا تشریح کنیم که خانه ادبیات غول چراغ جادو نیست که بعدها سیل توقعات دو طرف ماجرا هم به آن اضافه شود.

علیزاده یادآور شد: اگر برای این مشکلات راهکارهای مناسب تدوین و اجرا شود، وضعیت با شفافیت کامل تشریح شود و … خانه ادبیات قادر است نقش مؤثری در تقویت و ارتقای ادبیات کشور ایفا کند.