امید اسماعیلی در گفتوگو با خبرنگار ایسنا، اظهار کرد: بهطور کلی تبدیل شدن روستاها به شهر بدون داشتن جمعیت و ظرفیت کافی، اگرچه در ظاهر میتواند نشانهای از توسعه باشد، اما در عمل پیامدهای منفی متعددی به دنبال دارد.
وی در خصوص پیامدهای این موضوع تشریح کرد: افزایش هزینههای خدماترسانی عمومی، زیرساختها و خدمات شهری مانند آب، برق، فاضلاب، پسماند، آسفالت، حملونقل و فضای سبز برای مناطق شهری تعریف میشوند و بسیار پرهزینه هستند.
کارشناس دفتر فنی استانداری ایلام با اشاره به اینکه، در نبود جمعیت کافی، نسبت هزینه به بهرهوری بالا میرود و منابع ملی و محلی به هدر میروند، ادامه داد: تضعیف هویت روستایی و کشاورزی، تبدیل روستا به شهر میتواند موجب کاهش وابستگی ساکنان به کشاورزی و دامداری شده و شغلهای سنتی را به حاشیه ببرد، این موضوع در درازمدت امنیت غذایی منطقه را تهدید میکند.
اسماعیلی گفت: مهاجرت معکوس و خالیماندن سکونتگاهها، در بسیاری موارد، ارتقای روستا به شهر، بدون ظرفیت اشتغال، موجب رها شدن مناطق تازهشهرشده میشود.
وی خاطرنشان کرد: ساکنان برای یافتن کار و امکانات بهتر به شهرهای بزرگتر مهاجرت میکنند و شهرهای کوچکتر با کاهش جمعیت روبهرو میشوند، افزایش بار اداری بدون کارایی واقعی، شهرداریها، شوراهای شهر، و ساختار اداری جدید شکل میگیرند اما فاقد منابع و مأموریت عملیاتی مشخص هستند، این موضوع موجب بروکراسی زائد و فساد اداری میشود.
این کارشناس دفتر فنی استانداری ایلام گفت: دوگانگی در نظام برنامهریزی و مدیریت، این مناطق نه ویژگی کامل شهری را دارند و نه میتوانند مانند روستا مدیریت شوند، در نتیجه، نظام برنامهریزی عمرانی، اجتماعی و اقتصادی دچار سردرگمی میشود.
وی گفت: افزایش فشار بر منابع طبیعی و محیطزیست، تمایل به ساختوساز شهری در مناطق فاقد ظرفیت میتواند به تخریب منابع طبیعی، جنگلها، مراتع و اراضی کشاورزی منجر شود.
اسماعیلی پیامد دیگر تبدیل شدن روستاها را مشکلات فرهنگی و اجتماعی، تغییر سریع در هویت مکان، بدون آمادگی اجتماعی، میتواند باعث افزایش تضادهای فرهنگی، تنشهای اجتماعی و ضعف مشارکت مردمی دانست و اضافه کرد: غیرواقعی شدن شاخصهای توسعه، ارتقای آماری روستاها به شهر، در برخی موارد فقط در روی کاغذ رخ میدهد و موجب تحریف دادههای توسعهای کشور میشود.
کارشناس دفتر فنی استانداری ایلام در خصوص حداقل جمعیت مورد نیاز برای تبدیل روستا به شهر در کشورهای دیگر و مقایسه آن با ایران ادامه داد: حداقل جمعیت مورد نیاز برای تبدیل روستا به شهر در کشورهای مختلف، متفاوت است.
وی افزود: بهطور مثال این عدد در ژاپن ۵۰ هزار نفر است (که حداقل ۶۰ درصد از خانوارها باید در مشاغل تجاری و صنعتی شاغل باشند) اما در ایران، حداقل جمعیت برای تبدیل روستا به شهر بر اساس ضوابط وزارت کشور و سازمان شهرداریها و دهیاریها تعیین میشود.
اسماعیلی شرایط غیرجمعیتی دیگر برای تبدیل روستا به شهر در ایران را به شامل پیوستگی کالبدی سکونتگاه و داشتن محدوده مشخص، وجود حداقل امکانات زیربنایی و روبنایی (مانند راه دسترسی، برق، آب، مدرسه، درمانگاه)، داشتن توانایی اداره شهرداری (منابع درآمدی بالقوه، نیروی انسانی، ساختار جمعیتی) و نبود موانع قانونی یا نظامی یا زیستمحیطی در منطقه برشمرد.
وی افزود: البته در سالهای اخیر برخی روستاها با جمعیت کمتر، با استناد به ضرورتهای سیاسی، امنیتی یا توسعهای (مانند مرکزیت جغرافیایی یا نزدیکی به مرزها)، با تصویب هیأت وزیران یا شورای عالی شهرسازی و معماری به شهر تبدیل شدهاند.
کارشناس دفتر فنی استانداری ایلام در ادامه در رابطه با تبدیل روستا به شهر در ایران و اینکه تا چه اندازه موفقیتآمیز بوده است افزود: بر اساس پژوهشها، گزارشهای وزارت کشور، مرکز پژوهشهای مجلس، و مطالعات دانشگاهی در سالهای اخیر، نتیجه کلی این است که درصد قابلتوجهی از تغییرات روستا به شهر در ایران، بهویژه در مناطق محروم، چندان موفق نبودهاند.
اسماعیلی افزود: شهرهایی که پس از ارتقا رشد اقتصادی قابل توجه داشتهاند کمتر از ۳۰ درصد، شهرهایی با شهرداری فعال و پایدار حدود ۴۰ درصد، شهرهایی که با مهاجرت معکوس و رکود مواجهاند: بیش از ۵۰ درصد، شهرهایی که رضایت مردمی بالا دارند حدود ۲۵ درصد هستند.
وی به شرایطی مانند قرار گرفتن در مسیرهای ارتباطی مهم یا نزدیکی به مراکز شهرستان، وجود پتانسیلهای اقتصادی مانند گردشگری، کشاورزی صنعتی، یا بازارهای منطقهای، داشتن زیرساختهای اولیه (آب، برق، گاز، راه آسفالته، مدرسه و درمانگاه)، مشارکت فعال مردم در شورا و شهرداری تازهتأسیس و بهرهمندی از طرحهای حمایتی دولتی (طرح هادی، محرومیتزدایی، جهش تولید) که به نمونههای موفق تبدیل روستا به شهر شدهاند اشاره کرد.
اسماعیلی مشکلات مهم شهرهایی که بدون داشتن شاخصهای لازم به شهر تبدیل شدهاند را به شرح زیر برشمرد: شهرهای بدون کارکرد شهری، صرفاً تغییر نام و ساختار اداری بدون تغییر در عملکرد واقعی، بدون ایجاد خدمات جدید، باقی ماندن مشکلات مشابه قبل از ارتقا (بیکاری، مهاجرت، فقر زیرساختی)، شهرداریهای ناتوان، ناتوانی در تأمین هزینههای جاری (حقوق کارمندان، جمعآوری پسماند، آسفالت و ...)، وابستگی کامل به اعتبارات دولتی و نبود درآمد پایدار محلی، افزایش نارضایتی مردمی، تحمیل عوارض شهری به مردم بدون ارائه خدمات جدید، کاهش دسترسی به خدمات دولتیای که در گذشته دهیاری یا بخشداری ارائه میدادند.
این کارشناس دفتر فنی افزود: تشدید مهاجرت و تخلیه سکونتگاه، بسیاری از شهرهای تازهتبدیلشده، به دلیل نبود شغل و خدمات، دچار مهاجرت معکوس یا تخلیه تدریجی جمعیت شدهاند.
وی گفت: افزایش شکاف میان «شهر» و «شهریشدن واقعی»، شهر شدن روی کاغذ اتفاق افتاده ولی سبک زندگی، اقتصاد، و ساختار اجتماعی همچنان روستایی باقی مانده است.
انتهای پیام