شناسهٔ خبر: 74340206 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

در کتاب «جهان در نخستین روشنایی»:

دو انقلاب اصلی رنسانس با روایتی مستند بازخوانی می‌شود

چاپ و علم مدرن، دو موتور محرک رنسانس بودند که اروپا را از قرون میانه به آستانه عصر جدید رساندند. برنارد روک در «جهان در نخستین روشنایی» با اتکا به پژوهش‌های تاریخی، مسیر این دو تحول سرنوشت‌ساز را با جزئیات تازه روایت می‌کند.

صاحب‌خبر -

سرویس بین‌الملل خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - الهه شمس: کتاب «جهان در نخستین روشنایی» حاصل چند دهه پژوهش برنارد روک است و همان‌طور که از عنوانش برمی‌آید، قصد دارد برای خواننده نشان دهد چگونه رشته‌ای از تحولات فکری، فنی و سیاسی در قرن‌های پانزدهم و شانزدهم، چهره اروپا را دگرگون کرد و افق‌های مدرن را گشود. روک نقطه شروع را «بازکشف دانش باستان» می‌داند؛ میراثی که از مسیر پیچیده‌ای – از کتابخانه‌های یونانی تا ترجمه‌های عربی قرون میانه – به ایتالیا، آلمان و فرانسه رسید. او این انتقال را شرط لازم اما نه کافی برای رنسانس می‌داند.

روک ساختار کتاب را حول دو «انقلاب» کلیدی پیش می‌برد. نخست، انقلاب رسانه‌ای ناشی از حروف‌چاپ متحرک گوتنبرگ که سرعت و دامنه نشر اندیشه را به‌شکل بی‌سابقه‌ای گسترش داد و بستر انقلاب علمی را فراهم کرد. دوم، پیدایش علم مدرن که نه صرفاً محصول کنجکاوی فردی، بلکه نتیجه تحول در روش‌های سنجش، مشاهده و استدلال جمعی بود. او ضمن ترسیم این روندها، از بُعد تاریک دوره هم غافل نمی‌شود: یهودستیزی ساختاری، برگزاری دادگاه‌های جادوگری، جنگ‌های مذهبی و خشونت‌های استعماری.

از ویژگی‌های کار روک، استفاده از «فرضیات خلاف واقع» است؛ پرسش‌هایی مانند اینکه اگر تجدید حیات علمی امویان اندلس یا دوره کارولنژی در شمال اروپا ادامه می‌یافت، مسیر تاریخ چه تفاوتی پیدا می‌کرد؟ پاسخ‌های او، که بر داده‌های تاریخی متکی است، به‌روشنی نشان می‌دهد چرا شرایط خاص سیاسی اجتماعی ایتالیا و اروپای غربی در قرن پانزدهم، به شکوفایی بی‌مانند رنسانس انجامید.

ساختار و محتوای کتاب: نقشه‌ای جامع از عصر رنسانس

بخش طولانی و پرجزئیات کتاب، بازسازی صحنه و بازیگران اصلی رنسانس است. روک با رویکردی تحلیلی، شهرها و دولت‌های رقیب ایتالیا را به‌عنوان میدان آزمایشی ایده‌ها معرفی می‌کند؛ جایی که رقابت سیاسی به تنوع سبک‌های هنری و نظریه‌های علمی منجر شد. شخصیت‌هایی مانند لئوناردو داوینچی، میکل‌آنژ، کوپرنیک و گالیله، نه قهرمانان منفرد، بلکه گره‌هایی در شبکه‌ای از تبادل دانش و مهارت تصویر می‌شوند.

او به «هنر استدلال» توجه ویژه دارد و آن را دستاوردی می‌داند که از احیای منطق ارسطویی و فن بلاغت باستان، به بحث‌های فلسفی، مناظرات مذهبی و حتی مباحث حقوقی راه یافت. از منظر روک، این مهارت فکری به اندازه اختراع چاپ یا ترسیم پرسپکتیو در نقاشی، میراث رنسانس است.

فصل‌هایی از کتاب به معرفی دو انقلاب بنیادین اختصاص دارد. در بخش چاپ، تأثیر مستقیم گسترش کتاب بر سرعت شکل‌گیری اجماع علمی و نقد سنت‌های کهن تشریح می‌شود. در بخش علم مدرن، گذر از کیهان‌شناسی ارسطویی به مدل‌های ریاضی‌محور و تجربی، همراه با مثال‌هایی از فعالیت‌های رصدخانه‌ها و آزمایشگاه‌های اولیه بررسی می‌شود.

در برابر روشنایی این تغییرات، روک سایه‌های عصر را نیز نمایان می‌کند: ادغام تعصبات کهن در دستگاه‌های دولتی نوظهور، مشروع‌سازی خشونت مذهبی، و بهره‌برداری اقتصادی از سرزمین‌های تازه کشف‌شده. این رویکرد دوسویه، به کتاب عمق می‌بخشد و از تبدیل آن به روایت پیروزمندانه‌ای صرف جلوگیری می‌کند.

درباره نویسنده: برنارد روک و مسیر پژوهشی او

برنارد روک استاد تاریخ مدرن دانشگاه زوریخ و از سال‌ها پیش مدیر مرکز آلمانی مطالعات ونیزی بوده است؛ مؤسسه‌ای که به پژوهش بین‌رشته‌ای درباره تاریخ مدیترانه و اروپا می‌پردازد. او پیش‌تر آثاری چون فلورانس ۱۹۰۰: جست‌وجوی آرکادیا و مطالعاتی درباره فرهنگ مدنی آلمان آغاز دوران مدرن منتشر کرده که نشان می‌دهد علاقه‌مندی‌اش از پیوند میان زیست روزمره، هنر و ساختارهای سیاسی تغذیه می‌کند.

روک در این کتاب تازه، همان ترکیب نگاه کلان و جزئی‌نگری آثار پیشینش را با دامنه زمانی و جغرافیایی گسترده‌تری به کار بسته است. پژوهش او بر منابع متنوع – از متون ادبی و فلسفی گرفته تا اسناد مالی و نقشه‌های شهری – مبتنی است و این تنوع اجازه می‌دهد که روایتش از رنسانس نه یک‌بعدی، بلکه شبکه‌ای از روابط متقابل باشد. همچنین، فعالیت او در محیط‌های دانشگاهی و مطالعاتی بین‌المللی، دسترسی‌اش به منابع و امکان گفت‌وگو با محققان فرهنگ‌های گوناگون را فراهم کرده که بی‌تأثیر بر غنای کتاب نیست.

واکنش منتقدان و جایگاه کتاب در تاریخ‌نگاری رنسانس

«جهان در نخستین روشنایی» پس از انتشار در ۲۰۲۳ از سوی انتشارات هاروارد، نقدهای مثبت قابل‌توجهی دریافت کرد. Kirkus Reviews آن را «افزوده‌ای ضروری به تاریخ و تاریخ‌نگاری رنسانس» توصیف کرد و Library Journal آن را «روایتی جامع و گسترده» دانست. پیتر برک، مورخ برجسته، با اشاره به تأکید روک بر مدرن‌بودن رنسانس، او را در جایگاه «بورکهارت قرن بیست‌ویکم» قرار داد؛ مقایسه‌ای که میزان جسارت و عمق تفسیر این اثر را نشان می‌دهد.

برخی منتقدان، از جمله پیر فریس، بر اهمیت کتاب به‌عنوان اثری آموزشی و بحث‌برانگیز تأکید کرده‌اند: مطالعه‌ای که نه به‌خاطر بی‌عیب‌ونقص‌بودن، بلکه به سبب تحریک گفت‌وگو و بازاندیشی مفاهیم بنیادی ارزشمند است. آدام گوپنیک در نیویورکر نیز با فاصله گرفتن از تصویر شاعرانه و کلاسیک رنسانس، ستایش کرده که روک این دوره را به‌مثابه لحظه‌ای از بازتعریف «انسان اروپایی» بر اساس هم‌نشینی صنعتگری و جاه‌طلبی فکری ترسیم می‌کند.

جایگاه کتاب در میان آثار جدید درباره رنسانس، به‌خاطر آمیزش رویکرد تطبیقی با تحقیق عمیق در منابع اولیه، شاخص است. برخلاف روایات محدود به اروپا، روک نقش تمدن اسلامی، تاثیر آسیا و جریان‌های فکری موازی را هم در تصویر کلی می‌نشاند و همین جامع‌نگری، آن را به منبعی معتبر برای دانشگاهیان و خوانندگان جدی بدل می‌کند.

منابع: آمازون و انتشارات دانشگاه پرینستون