به گزارش خبرنگار سیاست خارجی ایرنا، در ادامه رایزنیهای دیپلماتیک پیرامون پرونده هستهای ایران و کاهش تنشها در روابط ایران و غرب، دور جدیدی از گفتوگوها میان ایران و تروئیکای اروپایی عضو توافق هستهای روز جمعه ۳ مرداد ماه در استانبول و در سطح معاونان وزرای خارجه و معاون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا برگزار خواهدشد. این نشست که با هدف بررسی راهکارهای حفظ دیپلماسی و جلوگیری از فعالسازی مکانیسم موسوم به «اسنپبک» به معنای بازگشت خودکار تحریمهای شورای امنیت علیه ایران تدارک دیده شده، میتواند بار دیگر توجهات را به ظرفیتهای بالقوه مذاکره میان تهران و تروئیکای اروپایی جلب کند.
در حالیکه فضای عمومی روابط ایران و اروپا در ماههای اخیر تحت تأثیر تحولات میدانی در منطقه، پروندههای حقوق بشری و همچنین بنبست در روند احیای برجام قرار گرفته، برگزاری این نشست در سطح معاونین نشانهای از تداوم مسیر گفتوگو و دیپلماسی است؛ مسیری که با وجود چالشها و بدبینیها، همچنان یکی از معدود گزینههای باقیمانده برای جلوگیری از تشدید تقابل در شورای امنیت محسوب میشود. برای بررسی این موضوع با «علی ماجدی» سفیر پیشین ایران در آلمان و تحلیلگر مسائل اروپا گفتوگو کردیم.
با توجه به آنکه موضوع محوری مذاکرات روز جمعه مساله اراده اروپا برای فعال سازی مکانیسم موسوم به «اسنپبک» است، چه مسیری پیش روی ایران و تروئیکای اروپایی برای حفظ مسیر دیپلماسی وجود دارد؟
در حال حاضر، مسأله فعالسازی مکانیسم «اسنپبک» با پیچیدگیهای حقوقی و سیاسی متعددی همراه است. آقای عراقچی، وزیر امور خارجه، اخیراً با ارسال نامهای به دبیرکل سازمان ملل متحد، این پرسش حقوقی را مطرح کرده است که آیا با توجه به حمله غیرقانونی رژیم اشغالگر اسرائیل به ایران، که با حمایت مستقیم آمریکا و پذیرش آن از سوی سه کشور غربی همراه بوده، این کشورها از نظر حقوقی مشروعیتی برای فعالسازی «اسنپبک» دارند یا خیر؟ پرسشی که بر پایه اصول حقوق بینالملل و حتی مفاد توافق برجام، تردیدهای جدی در مشروعیت چنین اقدامی مطرح میکند. این موضوع مستلزم بررسی دقیق توسط حقوقدانان برجسته داخلی و بینالمللی است.
اگر مذاکرات قرار است در چارچوب برجام ادامه یابد، طرف مقابل نمیتواند خواستههایی فراتر از متن توافقنامه مطرح کند. در توافق اولیه، ایران حق غنیسازی تا سطح ۳.۶۷ درصد را داشت و در مقابل، غرب موظف به لغو تحریمها بود. متأسفانه در شرایط کنونی، جامعه جهانی شاهد نوعی بیاعتنایی به قواعد و هنجارهای بینالمللی است؛ ساختاری که از آغاز در سازمان ملل متحد وجود داشته و در بزنگاههای حساس، خود را نمایان میسازد. قدرتهای بزرگ، بدون پایبندی واقعی به مقررات بینالمللی، بر تصمیمات سازمانهای بینالمللی تأثیر میگذارند. اقدام عراقچی، علاوه بر هشدار سیاسی، ضرورتی برای بهرهگیری از ظرفیت حقوقدانان معتبر در سطح جهانی برای دفاع از حقوق مشروع ایران است.
از سوی دیگر، اگر مذاکرات قرار است در چارچوب برجام ادامه یابد، طرف مقابل نمیتواند خواستههایی فراتر از متن توافقنامه مطرح کند. در توافق اولیه، ایران حق غنیسازی تا سطح ۳.۶۷ درصد را داشت و در مقابل، غرب موظف به لغو تحریمها بود. اما پس از خروج ترامپ از برجام، علیرغم پایبندی یکساله ایران به تعهدات، تحریمهای یکجانبه و ثانویه آمریکا پابرجا ماند و شرکتهای اروپایی نیز بهدلیل فشارهای اقتصادی قادر به ادامه همکاری نبودند.
اگرچه طرحهایی در فضای سیاسی شنیده میشود که ممکن است تا پایان آگوست توافقی حاصل شود، اما پرسش اصلی این است که در صورت ادامه بنبست، آیا طرف مقابل درصدد فعالسازی «اسنپبک» خواهد بود و با چه بهانهای؟ آیا میخواهند غنیسازیهای پیشین ایران را مستمسک قرار دهند، در حالی که اقدامات ایران واکنشی به بدعهدی طرف مقابل بوده است؟ ایران نه از NPT خارج شده و نه فعالیت غنیسازی فعالی دارد، چرا که تأسیساتش هدف حمله قرار گرفتهاند.
واقعیت آن است که در مقاطع مختلف، فرصتهایی برای بازگشت به برجام از دست رفته است. در ماههای پایانی دولت روحانی و حتی پس از روی کار آمدن دولت بایدن، امکان احیای توافق وجود داشت، اما برخی تصمیمات نادرست یا تأخیرها باعث شد این فرصتها از بین برود. در دولت سیزدهم نیز با وجود اعلام آمادگی اروپا، روند احیای توافق به نتیجه نرسید. این امر بار دیگر نشان داد که منافع ملی گاه در حاشیه منافع گروهی قرار میگیرد، و درخواستهایی فراتر از برجام که امکان تحقق نداشت، به روند مذاکرات آسیب زد.
باید از این تجربه درس گرفت و در مدیریت آینده کشور، از فرصتهای دیپلماتیک حداکثر استفاده را کرد. اکنون، در شرایطی که تاسیسات هستهای ایران در نتیجه حملات آمریکا و اسرائیل آسیب دیده و به گفته وزیر خارجه ایران روند غنیسازی در کشور هم متوقف شدهاست، ادعای فعالسازی «اسنپبک» بیاساس است. با این حال، نباید از قدرت حقوقی طرف مقابل غافل شد، چرا که در جهانی زندگی میکنیم که بسیاری اوقات، حقوق بینالملل تنها روی کاغذ باقی میماند و قدرت، حرف اول را میزند. بنابراین ایران باید با سنجش همه سناریوهای ممکن، آماده ورود به مذاکره و دفاع حقوقی باشد.

برمبنای آنچه از طرف غربی میشنویم، دیگر مبنای آنها برجام نیست و شاهد آن پیام مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در شبکه ایکس مبنی بر غنی سازی صفر در ایران یا پیام مشابهی از رئیس جمهور فرانسه مبنی بر مذاکره پیرامون توان موشکی ایران است؛ آیا این سخنان مواضع اعلامی اروپا برای فشار بیشتر بر ایران است یا آنها واقعا به دنبال چنین نوعی از مذاکرات هستند؟
در این میان، موضوع توان موشکی ایران قطعاً قابل مذاکره نیست و این مسئله، موضع قطعی حاکمیت نیز محسوب میشود. اگر مذاکرات در قالب برجام باشد، طرف مقابل نمیتواند خواستار «غنیسازی صفر» شود، چرا که این خواسته خارج از مفاد توافق است. باید دید بهانه طرفهای غربی برای فشار بیشتر چیست، آن هم در شرایطی که بهوضوح اقدامات اخیر اسرائیل غیرقانونی بوده و توان غنیسازی ایران عملاً فعلا از بین رفته است.
ایران باید ضمن حفظ منافع ملی، دیپلماسی را بهعنوان یک ابزار کارآمد در نظر بگیرد و هرگز میز مذاکره را ترک نکند؛ چرا که تنها از مسیر گفتوگو میتوان راهحلی پایدار و منطقی برای این بحران طولانیمدت یافت. واقعیت این است که وقتی دو طرف وارد مذاکره میشوند، هر یک با حداکثر خواستههای خود وارد میدان میشوند و در روند گفتوگو باید به نقطهای برسند که برای هر دو قابل پذیرش باشد. پرونده هستهای ایران اکنون به مسئلهای مزمن و پیچیده تبدیل شده که نهفقط ایران، بلکه آمریکا، اروپا و حتی اسرائیل نیز درگیر آن هستند. اسرائیل همواره با خرابکاری و فضاسازی رسانهای مانع از حصول توافق شده و اکنون نیز تلاش میکند مسیر دیپلماتیک را مسدود کند.
در نهایت، ایران باید ضمن حفظ منافع ملی، دیپلماسی را بهعنوان یک ابزار کارآمد در نظر بگیرد و هرگز میز مذاکره را ترک نکند؛ چرا که تنها از مسیر گفتوگو میتوان راهحلی پایدار و منطقی برای این بحران طولانیمدت یافت.