شناسهٔ خبر: 74007079 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: همشهری آنلاین | لینک خبر

گزارش همشهری؛

سمفونی مردگان «نفاق-فتنه»/ چرا رجوی از موسوی حمایت کرد؟

منافقین برای بیرون‌آمدن از حالت احتضار سیاسی به مُرده‌ای پناه آورده‌اند که جز پریشان‌گویی‌های گاه و بیگاه و تکرار گزاره‌های از رونق‌افتاده، هنر دیگری ندارد. سمفونی مردگان نفاق-فتنه این روزها بیش از هر زمان دیگر، ناکوک می‌زند. 

صاحب‌خبر -

به گزارش همشهری آنلاین؛ در حالی که سال‌های طولانی از غیبت «مسعود رجوی» در محافل مختلف می‌گذرد و طی برهه‌هایی حتی احتمال به درک‌واصل‌شدن او قوت گرفت، روز گذشته، سازمان تروریستی منافقین از زبان او، بیانیه‌ای حمایتی از میرحسین موسوی صادر کرد.

حمایت منافقین از موسوی پس از آن مطرح شد که موسوی، چندی پیش در یک بیانیه مغشوش، ایده تاسیس مجلس موسسان جهت عبور از نظام جمهوری اسلامی ایران را بار دیگر مطرح کرد.

وحدت راهبردی «نفاق-فتنه»

ایده تاسیس مجلس موسسان، نخستین بار قریب سه سال پیش و در اثنای اغتشاشات پاییز طرح شد که با حمایت بخشی از اپوزیسیون برانداز، مواجه گشت. لیکن در آن برهه، منافقین تصمیم گرفتند نسبت به ایده موسوی، مُهر خاموشی بر لب بزنند و با این ادعا که موسوی، خود، بانی و نماینده وضع موجود در ایران است، آخرین نخست‌وزیر را بایکوت کردند.

اما پس از آنکه موسوی چندی پیش برای دومین بار، سخن از مجلس موسسان به میان آورد، منافقین دیگر نتوانستند بی‌تفاوت از کنار موسوی عبور کنند.

حمایت رسمی و علنی سازمان تروریستی منافقین از موسوی، به نوعی نمایانگر وحدت رویه جریان فتنه و نفاق، دست‌کم طی سال‌های پس از ۸۸ بوده که همواره تحت عناوین مختلف، کتمان می‌شد.

این کتمان مشخصاً از سمت اصلاح‌طلبانی که ریشه در جریان «چپ سنتی» پس از انقلاب داشتند، بود. این قِسم از اصلاح‌طلبان، تفکر مجاهدین را به جهت رادیکالیسم سیاسی و بیگانگی با خط امام(ره) مردود می‌دانستند و هرگونه وحدت میان نفاق-جنبش سبز را نفی می‌کردند.

مرده‌ای که زنده نمی‌کند

اصلاح‌طلبان منبعث از چپ موسوم به خط امام که سابقه حضور در فتنه جنبش سبز را نیز داشتند، این روزها سکوت مرگباری نسبت به حمایت منافقین داشته‌اند که خود، جای تامل دارد. سوال اینجاست چرا جریانی که خود را روزگاری نماینده خط امام می‌دانست، امروز این چنین نسبت به مرزبندی با نفاق عاجز است و قادر نیست از موضع اقتدار، نفاق را پس بزند.

از سوی دیگر به نظر می‌رسد در پشت پرده حمایت آشکار منافقین از بیانیه موسوی(برخلاف سه سال قبل) علاوه بر عامل «وحدت راهبردی» میان جریان نفاق-فتنه، در سطح خُرد، یک عامل تاکتیکی نیز تاثیرگذار بوده‌ است.

این عامل تاکتیکی معطوف به این مهم است که پس از تجاوز رژیم صهیونیستی و تکرار ادعای ضعیف‌شدن نظام در میان رسانه‌های اپوزیسیون، منافقین سعی دارند با حمایت رسمی از موسوی، خود را در سیاست، احیا و به تصور خام خویش، در آینده ایران سهم و کرسی بگیرند.

این عامل تاکتیکی، کاملاً بیراهه است چراکه خود موسوی، یک چهره مُرده در آسمان سیاست ایران به شمار می‌رود که کسی نمی‌تواند با دَم او، زنده شود.

تاکتیک پنهان‌شدن زیر ردای دیگران

پنهان‌شدن زیر عبا و ردای سایر سیاسیون با هدف رسیدن به قدرت، عادت تاکتیکی است که منافقین، از پیش از پیروزی انقلاب اسلامی داشتند. پس از آنکه سازمان، پیش از انقلاب نتوانست نظر مثبت و مساعد امام خمینی(ره) برای حمایت را جلب کند و تلاش چهره‌هایی نظیر «تراب حق‌شناس» و «حسین احمدی روحانی» در این زمینه به شکست انجامید، منافقین تدریجاً به سمت سایر چهره‌های تراز اول انقلابی، نظیر مرحوم آیت‌الله طالقانی رفتند.

پس از آنکه آیت‌الله طالقانی نیز از مهلکه غائله «محمدرضا سعادتی» و فرزندش گریخت و در نهایت ولایت امام را پذیرفت، منافقین به سمت سایر چهره‌ها از جمله پدر معنوی‌شان، مرحوم مهندس بازرگان و بعدتر ابوالحسن بنی‌صدر شیفت کردند.

در این بیان، منافقین تلاش‌هایی برای نزدیک‌شدن به مرحوم احمدآقا نیز داشتند که با هوشیاری بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، این پروژه کثیف به شکست انجامید. قرابت دوسویه بازرگان و بنی‌صدر با منافقین، در ادامه، هر دو چهره را به بازندگان بزرگ در سپهر سیاسی ایران در دوران پساانقلابی، تبدیل کرد.

اکنون منافقین برای بیرون‌آمدن از حالت احتضار سیاسی، امروز به مُرده‌ای پناه آورده‌اند که جز پریشان‌گویی‌های گاه و بیگاه و تکرار گزاره‌های از رونق‌افتاده، هنر دیگری ندارد. سمفونی مردگان نفاق-فتنه این روزها بیش از وقت دیگر، فالش می‌نوازد.