گروه اقتصادی: بورس اوراق بهادار در ایران در چه مسیری پیش خواهد رفت؟ این پرسشی است بنیادین که پاسخ به آن میتواند تا حدودی وضعیت اقتصادی کشور را برای ما روشنتر کند؛ پرسشی که البته با وقوع جنگ ۱۲ روزه میان ایران و اسرائیل و پس از قرمز شدن یکپارچه و آتش گرفتن دیوار بورس بسیار جدیتر شد؛ آیا بازارهای سرمایه ایران پس از سالها زیر فشار تحریمهای جدی در تولید و صنعت و حتی شبکه بانکی و پولی میتوانند وضعیت تازه را تاب بیاورند و تاب آوری آنان تا چه اندازه خواهد بود.
به گزارش اقتصاد24؛در همین راستا حمید میرمعینی، تحلیلگر بازار سرمایه، اما میگوید که مساله تنها آینده بازارهای سرمایه نیست و این بازارها نمادی از کل اقتصاد ایران هستند.این تحلیلگر و کارشناس بازارهای سرمایه درباره آنچه پس از ۲۳ خرداد در بورس رخ داد گفت: «آن چه در روزهای اخیر درباره بورس و از دست دادن شاخصها و سرمایهها در آن شاهد هستیم به نوعی روند طبیعی بازار سرمایه است. اتفاقاتی که در هفتههای اخیر در کشور رخ داده و آینده مبهمی که در حوزههای سیاسی و اقتصادی وجود دارد و هم چنین ریسکی که اکنون بر بازار سرمایه حاکم است، منجر به واکنش منفی در بورس میشود.
اساسا بازارهای مالی معمولا روند طبیعی آنان در همه دنیا و در چنین شرایطی مشابه واکنش بورس ایران است. ببینید زمانی که روند این همه نامشخص است و برنامه مشخصی نیز برای فروش سهام نیست و همه چیز در ابهام است، بنابراین پول هوشمند به طور طبیعی از سرمایه گذاری در داراییهای مالی فراری خواهد بود.»
راهکارهایی برای کاهش آسیب به بازارهای سرمایه
میرمعینی افزود: «بنابراین این روند یک روند طبیعی است. حالا این که چطور میتوان آسیبهای این مسأله را کاهش داد، باید به سمت کاهش حجم فشار فروشی که بر بازار سرمایه سایه افکنده حرکت کنیم. این مسأله نیز در نهایت به بستههای سیاستگذاری مربوط است که دولت و نهاد ناظر میتوانند آن را تدوین کنند؛ چه اینکه این بستهها به صورت حمایت از بازار سرمایه، خریدها و تزریق نقدینگی باشند که بهطور خاص در روزهای اخیر هم شاهد این اقدامات بودیم.»
وی در خصوص اهمیت نقش سیاست در آرامش بازار سرمایه نیز گفت: «بخشی از حمایتها به آرامسازی و سیاستگذاریهای کلان مربوط میشود که باید صورت گیرد تا آرامش نسبی در بازار حاکم شود. اما مسأله این است که تاکنون آن حالت کلان و اطمینانبخشی که باید در حوزههای اقتصادی و بازار سرمایه شکل میگرفت، به درستی محقق نشده است.
شاید به همین دلیل هم بوده که تزریق نقدینگی توانسته تنها یک یا دو روز از حجم فروشها بکاهد. با این حال، به دلیل اینکه این نقدینگی تزریقشده قابل توجه نبود و به نوعی همهجانبه نبود، این اقدام نتوانست موفق باشد و در نهایت شاهد بودیم که در هفته گذشته، هجمه فروش جدیدی به راه افتاد. واقعیت این است که تا زمانی که امید به آینده سیاسی و اقتصادی شکل نگیرد، چه در بازار سرمایه و پول و چه در سایر بازارها، وضعیت بهبود نخواهد یافت. کما اینکه ما در طول تاریخ، علیرغم التهابات سیاسی و اقتصادی متعدد، توانستهایم بخش زیادی از ناامنیها را پذیرفته و عبور کنیم.»
وی ادامه داد: «این شرایطی که اکنون در آن قرار داریم، یکی از تعیینکنندهترین وضعیتهاست و امکان عبور از این وضعیت بدون بهبودی در شرایط سیاسی و اقتصادی وجود ندارد. بنابراین، تنها در صورتی میتوانیم به روند ثبات یا رونق امیدوار باشیم که وضعیت سیاسی کشور به حالت مشخص و تعیینکننده برسد و بتوانیم از مشکلات پیشین عبور کنیم.»
بحران بورس سیاسی است نه مدیریتی
میرمعینی درباره سرریز شدن بحرانها بر بازارهای سرمایه ایران نیز اظهار کرد:«برای دستیابی به بازاری باثبات، نیازمند حل مشکلات گذشته، پیوستن به جامعه جهانی و رفع تحریمها هستیم. در غیر این صورت، بحرانهای ناشی از کسری بودجه و تحریمها شدت میگیرد، ناترازیها افزایش مییابد و فضای جنگی حاکم، مانع از هرگونه سرمایهگذاری جدید حتی در حوزههای پرپتانسیل کشور خواهد شد، چرا که ناامنی بر تصمیمگیریها سایه میاندازد. با ادامه این وضعیت، میتوان گفت تا زمانی که چشمانداز روشنی برای آینده سیاسی و در پی آن اصلاحات اقتصادی ایجاد نشود، انتظار تجربه یک روند رشد معنادار در بازار سرمایه، واقعبینانه نیست.»
این تحلیلگر بازار سرمایه همچنین با تأکید بر نقش تعیینکننده تصمیمات سیاسی بر اقتصاد تصریح کرد: «طبیعی است که بورس تابعی از روندها و اخبار سیاسی باشد. ساختار اقتصادی ایران نیز به دلیل ضعفهای مزمن، به شدت تحت تأثیر تحولات سیاسی قرار دارد. این ضعفها، تأثیرگذاری تحریمها را تشدید کرده و به فرسایش اقتصادی منجر شدهاند.»
وی افزود: «این روند، موجب فرسودگی زیرساختهای اقتصادی، تولیدی و انرژی کشور شده و اکنون نیز شاهد مستهلک شدن سیستم تولید هستیم. چنین وضعیتی یعنی اقتصاد ایران به دلیل تداوم تحریمها و عدم سرمایهگذاری در سالهای اخیر، دارای زیرساختهایی شکننده است. همین موضوع وابستگی شدید اقتصاد به سیاستگذاری و تحولات سیاسی را رقم زده است. در چنین شرایطی، انتظار ثبات و آرامش از بازار سرمایه ایران منطقی نیست؛ چرا که بورس آیینه تمامنمای اقتصاد کشور است، اقتصادی که کمرش زیر فشار تحریمها خم شده است. تا زمانی که تحریمها برداشته نشود، هیچ نسخه داخلی یا بومیشدهای برای احیای اقتصاد ایران کارآمد نخواهد بود.»
اقتصاددانان درخواست تغییر رویکرد دارند
میرمعینی در بخشی از توضیحاتش با اشاره به نامه هفته گذشته اقتصاددانان افزود: «همانطور که در نامه اقتصاددانان آمده بود، آنها خواستار یک تغییر پارادایمی بنیادین هستند. اگر بنیانها به طور جدی اصلاح نشود و اصرار بر رفتارهای گذشته ادامه یابد، قطعاً به فروپاشی مالی خواهیم رسید که در پی آن بازارهای مالی نیز ارزش خود را به کلی از دست خواهند داد.»
بورس ایران نماد چیست؟
این کارشناس اقتصادی درباره وضعیت بورس ایران گفت: «بازار سرمایه ایران تاکنون نمایانگر واقعی اقتصاد کشور نبوده و نخواهد بود. در تمامی کشورهای جهان، بازارهای سرمایه عصاره اقتصاد و تجلی بازار آزاد محسوب میشوند. در اقتصاد بازار، قیمتگذاری دستوری وجود ندارد و «دست نامرئی» بازار آن را تنظیم میکند، به طوری که دخالت دولت به حداقل ممکن میرسد.»
وی تصریح کرد: «اما بورس ایران در چارچوب سیستمی فعالیت میکند که حداقل ۷۰ درصد اقتصاد کشور در اختیار دولت است و مدیریت آن نیز دست دولت است. قیمتها نیز به درستی و بر اساس جریان آزاد اطلاعات تعیین نمیشوند. علاوه بر این، مقررات حاکم بر بازار سرمایه و کل اقتصاد، کاملاً سیاسی شده و به شکلی قهری از سوی حاکمیت اعمال میشود.»
اقتصاد تابعی از همه تصمیمات سیاسی کشور شده
حمید میرمعینی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به دخالت دولتها در اقتصاد و تأثیر تصمیمات سیاسی بر بازارهای سرمایه خاطرنشان کرد: «بنابراین هر کسی که در بازار سرمایه ایران فعالیت میکند باید بداند که دولت هر طور بخواهد در آن عمل میکند؛ یعنی همانطور که در حوزه سیاست بدون توجه به آرای عمومی هر تصمیمی گرفته میشود، در حوزه اقتصاد نیز همین روند حاکم است؛ قیمتگذاری دستوری اجرا میشود، نرخ سود بانکی به دلخواه تعیین میشود و نرخ ارزها نیز به صورت دلخواه تغییر میکند.»
میرمعینی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اهمیت و نقش بخش خصوصی در اقتصاد گفت: «اگر روند خصوصیسازی به درستی اجرا شده بود و بازار سرمایه ما نیز نمادی از این اجرای صحیح بود، شاید وضعیت سیاسی کشور به این نقطه نمیرسید. به نوعی میتوان گفت سیستم سیاسی ما باید پاسخگوتر میبود، اما چرا این اتفاق نمیافتد؟ زیرا ساختار سیاسی حاکم، سیستمی از بالا به پایین است که دلیلی برای پاسخگویی نمیبیند.»
هیچ تئوریای از بازارهای ایران پشتیبانی نمیکند
این تحلیلگر و کارشناس اقتصادی در بخش پایانی صحبتهایش به فقدان ایده و تئوری منسجم در اقتصاد ایران اشاره کرد و افزود:«بازار سرمایه ما در چنین شرایطی به صورت کجدار و مریض پیش میرود. هرچند پیشرفتهایی داشته، اما این پیشرفتها نامنظم و بدون اصول و پشتوانه است و هیچ تئوری مشخصی از بازار سرمایه ایران حمایت نمیکند. اگر سیستم حداقل بازار آزاد بود، باید چندین تئوری مختلف پشتوانه آن میبود، اما در عمل میبینیم که بخشی از تئوریها را از سوسیالیسم گرفتهایم، بخشی را از بازار آزاد، بخشهایی نیز نگاه کمونیستی دارند و در نهایت این نظریهها حتی یکدیگر را نیز نقض میکنند. پس چرا اقتصاد به این وضعیت افتاده است؟ پاسخ این است که ما تئوری منسجم و واحدی برای سیاست و اقتصاد خود نداریم.»
∎
به گزارش اقتصاد24؛در همین راستا حمید میرمعینی، تحلیلگر بازار سرمایه، اما میگوید که مساله تنها آینده بازارهای سرمایه نیست و این بازارها نمادی از کل اقتصاد ایران هستند.این تحلیلگر و کارشناس بازارهای سرمایه درباره آنچه پس از ۲۳ خرداد در بورس رخ داد گفت: «آن چه در روزهای اخیر درباره بورس و از دست دادن شاخصها و سرمایهها در آن شاهد هستیم به نوعی روند طبیعی بازار سرمایه است. اتفاقاتی که در هفتههای اخیر در کشور رخ داده و آینده مبهمی که در حوزههای سیاسی و اقتصادی وجود دارد و هم چنین ریسکی که اکنون بر بازار سرمایه حاکم است، منجر به واکنش منفی در بورس میشود.
اساسا بازارهای مالی معمولا روند طبیعی آنان در همه دنیا و در چنین شرایطی مشابه واکنش بورس ایران است. ببینید زمانی که روند این همه نامشخص است و برنامه مشخصی نیز برای فروش سهام نیست و همه چیز در ابهام است، بنابراین پول هوشمند به طور طبیعی از سرمایه گذاری در داراییهای مالی فراری خواهد بود.»
راهکارهایی برای کاهش آسیب به بازارهای سرمایه
میرمعینی افزود: «بنابراین این روند یک روند طبیعی است. حالا این که چطور میتوان آسیبهای این مسأله را کاهش داد، باید به سمت کاهش حجم فشار فروشی که بر بازار سرمایه سایه افکنده حرکت کنیم. این مسأله نیز در نهایت به بستههای سیاستگذاری مربوط است که دولت و نهاد ناظر میتوانند آن را تدوین کنند؛ چه اینکه این بستهها به صورت حمایت از بازار سرمایه، خریدها و تزریق نقدینگی باشند که بهطور خاص در روزهای اخیر هم شاهد این اقدامات بودیم.»
وی در خصوص اهمیت نقش سیاست در آرامش بازار سرمایه نیز گفت: «بخشی از حمایتها به آرامسازی و سیاستگذاریهای کلان مربوط میشود که باید صورت گیرد تا آرامش نسبی در بازار حاکم شود. اما مسأله این است که تاکنون آن حالت کلان و اطمینانبخشی که باید در حوزههای اقتصادی و بازار سرمایه شکل میگرفت، به درستی محقق نشده است.
شاید به همین دلیل هم بوده که تزریق نقدینگی توانسته تنها یک یا دو روز از حجم فروشها بکاهد. با این حال، به دلیل اینکه این نقدینگی تزریقشده قابل توجه نبود و به نوعی همهجانبه نبود، این اقدام نتوانست موفق باشد و در نهایت شاهد بودیم که در هفته گذشته، هجمه فروش جدیدی به راه افتاد. واقعیت این است که تا زمانی که امید به آینده سیاسی و اقتصادی شکل نگیرد، چه در بازار سرمایه و پول و چه در سایر بازارها، وضعیت بهبود نخواهد یافت. کما اینکه ما در طول تاریخ، علیرغم التهابات سیاسی و اقتصادی متعدد، توانستهایم بخش زیادی از ناامنیها را پذیرفته و عبور کنیم.»
وی ادامه داد: «این شرایطی که اکنون در آن قرار داریم، یکی از تعیینکنندهترین وضعیتهاست و امکان عبور از این وضعیت بدون بهبودی در شرایط سیاسی و اقتصادی وجود ندارد. بنابراین، تنها در صورتی میتوانیم به روند ثبات یا رونق امیدوار باشیم که وضعیت سیاسی کشور به حالت مشخص و تعیینکننده برسد و بتوانیم از مشکلات پیشین عبور کنیم.»
بحران بورس سیاسی است نه مدیریتی
میرمعینی درباره سرریز شدن بحرانها بر بازارهای سرمایه ایران نیز اظهار کرد:«برای دستیابی به بازاری باثبات، نیازمند حل مشکلات گذشته، پیوستن به جامعه جهانی و رفع تحریمها هستیم. در غیر این صورت، بحرانهای ناشی از کسری بودجه و تحریمها شدت میگیرد، ناترازیها افزایش مییابد و فضای جنگی حاکم، مانع از هرگونه سرمایهگذاری جدید حتی در حوزههای پرپتانسیل کشور خواهد شد، چرا که ناامنی بر تصمیمگیریها سایه میاندازد. با ادامه این وضعیت، میتوان گفت تا زمانی که چشمانداز روشنی برای آینده سیاسی و در پی آن اصلاحات اقتصادی ایجاد نشود، انتظار تجربه یک روند رشد معنادار در بازار سرمایه، واقعبینانه نیست.»
این تحلیلگر بازار سرمایه همچنین با تأکید بر نقش تعیینکننده تصمیمات سیاسی بر اقتصاد تصریح کرد: «طبیعی است که بورس تابعی از روندها و اخبار سیاسی باشد. ساختار اقتصادی ایران نیز به دلیل ضعفهای مزمن، به شدت تحت تأثیر تحولات سیاسی قرار دارد. این ضعفها، تأثیرگذاری تحریمها را تشدید کرده و به فرسایش اقتصادی منجر شدهاند.»
وی افزود: «این روند، موجب فرسودگی زیرساختهای اقتصادی، تولیدی و انرژی کشور شده و اکنون نیز شاهد مستهلک شدن سیستم تولید هستیم. چنین وضعیتی یعنی اقتصاد ایران به دلیل تداوم تحریمها و عدم سرمایهگذاری در سالهای اخیر، دارای زیرساختهایی شکننده است. همین موضوع وابستگی شدید اقتصاد به سیاستگذاری و تحولات سیاسی را رقم زده است. در چنین شرایطی، انتظار ثبات و آرامش از بازار سرمایه ایران منطقی نیست؛ چرا که بورس آیینه تمامنمای اقتصاد کشور است، اقتصادی که کمرش زیر فشار تحریمها خم شده است. تا زمانی که تحریمها برداشته نشود، هیچ نسخه داخلی یا بومیشدهای برای احیای اقتصاد ایران کارآمد نخواهد بود.»
اقتصاددانان درخواست تغییر رویکرد دارند
میرمعینی در بخشی از توضیحاتش با اشاره به نامه هفته گذشته اقتصاددانان افزود: «همانطور که در نامه اقتصاددانان آمده بود، آنها خواستار یک تغییر پارادایمی بنیادین هستند. اگر بنیانها به طور جدی اصلاح نشود و اصرار بر رفتارهای گذشته ادامه یابد، قطعاً به فروپاشی مالی خواهیم رسید که در پی آن بازارهای مالی نیز ارزش خود را به کلی از دست خواهند داد.»
بورس ایران نماد چیست؟
این کارشناس اقتصادی درباره وضعیت بورس ایران گفت: «بازار سرمایه ایران تاکنون نمایانگر واقعی اقتصاد کشور نبوده و نخواهد بود. در تمامی کشورهای جهان، بازارهای سرمایه عصاره اقتصاد و تجلی بازار آزاد محسوب میشوند. در اقتصاد بازار، قیمتگذاری دستوری وجود ندارد و «دست نامرئی» بازار آن را تنظیم میکند، به طوری که دخالت دولت به حداقل ممکن میرسد.»
وی تصریح کرد: «اما بورس ایران در چارچوب سیستمی فعالیت میکند که حداقل ۷۰ درصد اقتصاد کشور در اختیار دولت است و مدیریت آن نیز دست دولت است. قیمتها نیز به درستی و بر اساس جریان آزاد اطلاعات تعیین نمیشوند. علاوه بر این، مقررات حاکم بر بازار سرمایه و کل اقتصاد، کاملاً سیاسی شده و به شکلی قهری از سوی حاکمیت اعمال میشود.»
اقتصاد تابعی از همه تصمیمات سیاسی کشور شده
حمید میرمعینی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به دخالت دولتها در اقتصاد و تأثیر تصمیمات سیاسی بر بازارهای سرمایه خاطرنشان کرد: «بنابراین هر کسی که در بازار سرمایه ایران فعالیت میکند باید بداند که دولت هر طور بخواهد در آن عمل میکند؛ یعنی همانطور که در حوزه سیاست بدون توجه به آرای عمومی هر تصمیمی گرفته میشود، در حوزه اقتصاد نیز همین روند حاکم است؛ قیمتگذاری دستوری اجرا میشود، نرخ سود بانکی به دلخواه تعیین میشود و نرخ ارزها نیز به صورت دلخواه تغییر میکند.»
میرمعینی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اهمیت و نقش بخش خصوصی در اقتصاد گفت: «اگر روند خصوصیسازی به درستی اجرا شده بود و بازار سرمایه ما نیز نمادی از این اجرای صحیح بود، شاید وضعیت سیاسی کشور به این نقطه نمیرسید. به نوعی میتوان گفت سیستم سیاسی ما باید پاسخگوتر میبود، اما چرا این اتفاق نمیافتد؟ زیرا ساختار سیاسی حاکم، سیستمی از بالا به پایین است که دلیلی برای پاسخگویی نمیبیند.»
هیچ تئوریای از بازارهای ایران پشتیبانی نمیکند
این تحلیلگر و کارشناس اقتصادی در بخش پایانی صحبتهایش به فقدان ایده و تئوری منسجم در اقتصاد ایران اشاره کرد و افزود:«بازار سرمایه ما در چنین شرایطی به صورت کجدار و مریض پیش میرود. هرچند پیشرفتهایی داشته، اما این پیشرفتها نامنظم و بدون اصول و پشتوانه است و هیچ تئوری مشخصی از بازار سرمایه ایران حمایت نمیکند. اگر سیستم حداقل بازار آزاد بود، باید چندین تئوری مختلف پشتوانه آن میبود، اما در عمل میبینیم که بخشی از تئوریها را از سوسیالیسم گرفتهایم، بخشی را از بازار آزاد، بخشهایی نیز نگاه کمونیستی دارند و در نهایت این نظریهها حتی یکدیگر را نیز نقض میکنند. پس چرا اقتصاد به این وضعیت افتاده است؟ پاسخ این است که ما تئوری منسجم و واحدی برای سیاست و اقتصاد خود نداریم.»