سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - بشیر علوی، استاد دانشگاه و پژوهشگر ادبی: در این شماره از شنبههای خیامی اشارهای خواهیم داشت به بعضی از رباعیات خیام که مفهومی پرسشگرانه دارد و همین پرسش را در پوششی از انکار و ابهام مطرح میکند. این گونه رباعیات، در زمره نگاه اصیل و واقعی خیام مطرح است. این گونه سؤالات در حوزه کفر و الحاد قرار نمیگیرند، زیرا نه سر ستیز با خداوند و هستی دارد و نه اینکه راوی آن ملحد و ناچیز است، نظیر رباعی زیر:
«ز آوردنِ من، نبود گردون را سود
وز بُردن من، جاه و جلالش نفزود
وز هیچ کسی نیز دو گوشم نشنود
کآوردن و بُردن من از بهر چه بود؟»
مفهوم و روحیه پرسشی همراه با موسیقی کناری چهار قافیهای در این رباعی نشان میدهد که این رباعی از برخوردارترین رباعیاتی است که میتوان به خیام انتساب کرد. در کنار این مؤلفه، میتوان از حضور این رباعی در منابع مهم و دست اول نیز یاد کرد که خود تائیدی بر اصالت این رباعی است. این رباعی به نقل از استاد سید علی میرافضلی در کتاب «رباعیات خیام و خیامانههای پارسی» در منابع زیر آمده است: نزههالمجالس، سده هفتم قمری؛ سفینه کهن رباعیات، سده هفتم قمری؛ الاقطاب، ۶۲۹ قمری؛ طربخانه ۸۶۷ قمری، رباعیات خیام، بادلیان آکسفورد، ۸۶۵ قمری، اسعد افندی ۸۷۶ قمری؛ پاریس ۸۷۹ قمری.
مفهوم واضح و آشکار این رباعی، تلاش برای کسب دانایی است که راوی در پی آن است، بیان میکند که از آوردن و بردنِ من گردون سود و ضرری نکرد، از هیچ کسی نیز نشنیدم که علت وجودیِ وجود و حضور من در این دنیا چه بود یا اینکه علت آوردن و بردن من در این دنیا چه بود؟ در اینجا از دو فعل «آوردن و بردن» استفاده میکند که جبر بیشتری را نشان میدهد.
در مواردی دیده شده که به جای این دو فعل از دو فعل «آمدن» و «رفتن» استفاده شده که به نظر میرسد جبر کمتری دارد و نمیتواند ساخته ذهن خیام و مؤلفه این رباعی باشد. استاد میر افضلی در صفحه ۱۸۶ کتاب خود مطرح کرده که عبدالقاهر اهری (د. ۶۵۷ ق) از هواداران و دوستداران حکیم عمر خیّام نیشابوری بوده و در دو جا در کتاب خود، رباعی را بدون ذکر گوینده آن آورده است. باز به نقل از وی، درونمایه انکاری و پرسشگرانه این رباعی و روحیهای که اطراف آن شکل گرفته، از دلایل قوی و ارزشمندی است که بتوان این رباعی را به خیام منتسب کرد.
این رباعی از آنجا که نوعی پرسش برای دانایی در آن نهفته است و از آنجا که در ذهن دیگران شاید به گونهای تابو بوده است، کسی این گونه رباعیات را به نام و عنوان خودش ذکر نکرده و در واقع زیر بار این رباعیات نرفته است. همین ویژگی از بهترین ویژگیهای رباعیات اصیل خیام است که مدعی و معارضی نداشته است.
در بعضی از نسخهها بیت اول این رباعی این گونه آمده است:
«از آمدنم نبود گردون را سود
وز رفتن من جاه و جلالش نفزود»
به کار بردن دو فعل «آمدن و رفتن» به جای «آوردن و بردن» در این بیت به قول استاد میرافضلی چندان خوش نمینشیند، زیرا که دو فعل «آوردن و بردن» از جبر بیشتری برخوردار است که هدف و مضمون رباعی است و یا اینکه با هدف و مضمون رباعی بیشتر همراه و هموار است. همین مضمون در دیگر رباعیات خیام نیز ردپایی روشن دارد. نظیر رباعی زیر:
«در دایرهای که آمد و رفتن ماست
او را نه بدایت نه نهایت پیداست
کس مینزند دمی در این معنی راست
کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست»
∎