شناسهٔ خبر: 71857117 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: تابناک | لینک خبر

ناراحتی رئیس جمهور از برکناری ظریف

گذشته از زندگی فردی بسیار پاک، ظریف بسیار وفادارتر به ولایت است نسبت به خیلی از مدعیان ذوب در ولایت.

صاحب‌خبر -

به گزارش تابناک روزنامه اعتماد در یادداشتی به قلم مصطفی زهرانی از دوستان قدیمی ظریف نوشته است: تقریبا در تمامی بحران‌هایی که کشور طی چهار دهه اخیر در سیاست خارجی خود داشته است، ظریف نقش مهم و اصلی در پیاده‌سازی سیاست‌های نظام داشته است.

او در تهیه و تدوین تمامی اسناد ملی مربوط به سیاست خارجی این نظام مقدس، ظریف اگر نقش اصلی را نداشته، حتما در نهایی کردن متن نقش داشته است. وی فقط از حیث تسلط به زبان و حقوق بین‌الملل تعیین‌کننده نبوده است، بلکه از ریزترین مواردی که می‌توانسته به منافع این مرز و بوم خدشه وارد کند نیز غافل نبوده است.

از نظر تبلیغات، دیپلماسی عمومی و خارج کردن کشور از امنیتی شدن، ظریف در تمامی دنیا شهره است به طوری که همه کشور‌ها آرزوی داشتن چنین فردی را دارند. مصاحبه اخیر ظریف با فرید زکریا در حاشیه داووس یکی از صد‌ها نمونه از کار‌های وی است. این مصاحبه در داووس پربیننده‌ترین بود. این نکته را کسانی بهتر درک می‌کنند که خود دستی در آتش داشته باشند.

در سخت‌ترین مناظره‌ها و گفت‌و‌گو‌ها در برابر پیچیده‌ترین و خبره‌ترین مقامات دنیا به خصوص در امریکا هنوز حرف از دهان طرف مقابل خارج نشده، ظریف جواب آن را داشت که همزمان، یا در موقعی مناسب جواب می‌داد.

ساده‌ترین راه برای شناخت ظریف، فهم دشمنان وی است. شاخص‌ترین دشمن ظریف در دنیا فردی است به نام جان بولتون. او که تقریبا در تمامی اجلاس‌های منافقین شرکت می‌کند و دیگر مقامات امریکایی را نیز در این امر ترغیب می‌کند، حقوق‌بگیر منافقین هم هست. شاید او تنها کسی باشد که اگر فرصت پیدا کند کشور ما را چندین‌بار با خاک یکسان می‌کند. شرارت وی به حدی است که ترامپ فاشیست هم در دور اول نتوانست او را تحمل کند. اما، دلیل کینه بولتون نسبت به ظریف این است که ظریف تنها کسی است که حریف وی است در اینکه کاری کند که بولتون این آرزو را به گور ببرد.

حرف آخر بولتون در توانمندی ظریف این بوده است که، «حیف که ظریف برای این نظام آخوندی کار می‌کند.»

سوال مهم این است که، اگر هر ملت دیگری فردی مثل جواد ظریف داشت مثل ما با او برخورد می‌کرد؟ مخالفین و دشمنان داخلی ظریف که همگی به نحوی مرتبط با دولت احمدی‌نژاد بوده و هستند فراموش کرده‌اند که هنرشان این بود کشور را وارد فصل هفت منشور سازمان ملل کردند و زمینه‌ساز شکل‌گیری قطعنامه‌های متعدد علیه نظام شدند و در چنین شرایطی همه از بازگرداندن پرونده ایران از نیویورک به وین سخن می‌گفتند این تنها ظریف بود که با رمزگشایی از اینکه چگونه دوستان باعث شدند پرونده از آژانس به شورای امنیت برود توانست با لغو همه قطعنامه‌ها پرونده ایران را به آژانس بازگرداند پر واضح است که دشمنان این مرز و بوم چنین فردی را تحمل نمی‌کنند.

تعجب همگان آن است که حتی رییس‌جمهوری که رای خود را به دلیل ازخود گذشتگی ظریف به دست آورده به همین سادگی برکناری ظریف را می‌پذیرد. استناد به قانونی که کمترین منطقی در آن دیده نمی‌شود، خود عذر بدتر از گناه است که بدان اشاره می‌شود: تقریبا، تمامی خانواده‌های ایرانی، هر چه در توان دارند صرف می‌کنند تا شاید فرزندشان به دانشگاهی مثل صنعتی شریف راه یابد. از طرف دیگر، اکثر فارغ‌التحصیلان این دانشگاه‌ها، پیشاپیش بورسیه دانشگاه‌های تراز اول دنیا از جمله امریکا می‌شوند. اشتیاق اصلی آنان این است که در کشور شرایطی فراهم شود که به کشور بازگردند و همه دانشگاه‌ها را مثل شریف کنند و کشورشان را در تمامی زمینه‌ها توسعه دهند. اما، بالاخره باید تشکیل زندگی دهند و بچه‌دار شوند که تقریبا همگی نیز همسر ایرانی انتخاب می‌کنند. در طرف مقابل، وقتی چنین قانونی وضع می‌کنیم، یعنی بهترین و برجسته‌ترین و حاصل عمر خانواده‌های فرهیخته را در آن کشور‌ها حبس می‌نماییم و اجازه ورود به کشور را از آنان صلب می‌کنیم. در چنین حالتی، چه کسانی خواهند توانست این کشور را توسعه دهند؟ نتیجه چنین وضعیت با آنچه بولتون آرزو می‌کند چقدر فاصله دارد؟