شناسهٔ خبر: 71853467 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

شاکی زیرک پلیس را به آدم‌ربایان مسلح رساند

ساعتی قبل از محل کارم بیرون و با مترو به میدان آزادی آمدم. خانه‌ام در یکی از خیابان‌های منطقه یافت‌آباد است و معمولاً هر روز با تاکسی از میدان آزادی به یافت‌آباد می‌روم. در میدان آزادی به مقصد یافت‌آباد سوار خودروی سمندی شدم که راننده آن مرد جوانی بود

صاحب‌خبر -
جوان آنلاین: اعضای یک باند سرقت مسلحانه که در پوشش مسافربر دست به عمل مجرمانه می‌زدند با هوشیاری یکی از شاکیان به دام پلیس افتادند. 
اواخر آذر ماه امسال مرد جوانی وحشت‌زده به اداره پلیس تهران رفت و از سه مرد مسافرکش‌نما به اتهام آدم‌ربایی و سرقت اموالش شکایت کرد. 
شاکی در توضیح ماجرا گفت: «ساعتی قبل از محل کارم بیرون و با مترو به میدان آزادی آمدم. خانه‌ام در یکی از خیابان‌های منطقه یافت‌آباد است و معمولاً هر روز با تاکسی از میدان آزادی به یافت‌آباد می‌روم. در میدان آزادی به مقصد یافت‌آباد سوار خودروی سمندی شدم که راننده آن مرد جوانی بود. راننده به راه افتاد و پس از طی مسافت کوتاهی دو مرد جوان دیگر را هم به عنوان مسافر سوار کرد. در همان ابتدای مسیر به راننده مشکوک شدم و تصمیم گرفتم به بهانه‌ای از خودرویش پیاده شوم، اما ناگهان مردی که کنارم نشسته بود، اسلحه کمری به پهلویم گذاشت و تهدید کرد هیچ حرکتی نکنم. حدسم درست بود در دام سه زورگیر گرفتار شده بودم.»
 
 اخاذی 
شاکی ادامه داد: «آدم‌ربایان مرا به محل خلوتی در اطراف تهران بردند و در آنجا به زور اموالم را گرفتند و بعد هم از من خواستند با خانواده‌ام تماس بگیرم و بخواهم برای آزادی‌ام به کارتم پول واریز کنند. از ترس با خانواده‌ام تماس گرفتم و آنها هم مجبور شدند به کارتم ۱۰ میلیون تومان واریز کردند و آدم‌ربایان پس از برداشت ۱۰ میلیون تومان از حسابم مرا کتک زدند و در خیابان خلوتی رها کردند.»
با شکایت مرد جوان پرونده به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت برای شناسایی متهمان در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت. همزمان با ادامه تحقیقات مأموران به شکایت‌های مشابهی روبه‌رو شدند که حکایت از آن داشت سه متهم در پوشش مسافرکشی شهروندان را ربوده و اموال آنها را سرقت می‌کنند.
 
 آخرین شاکی 
مأموران پلیس در ادامه تحقیقات هیچ ردی از متهمان مسافرکش‌نما‌ها پیدا نکردند، اما در یک اتفاق جالب که آخرین شاکی اطلاعاتی از آدم‌ربایان در اختیار آنها قرار داده‌بود، موفق شدند یکی از متهمان را بازداشت کنند. ماجرا از این قرار بود که چند روز قبل یکی از شاکیان در یکی از خیابان‌های غربی تهران یکی از آدم‌ربایان را که کنار خودرویش منتظر طعمه‌ای بود، دید. وی بلافاصله با اداره پلیس تماس گرفت و از دوستش خواست پیش آدم‌ربا برود و او را به بهانه‌ای سرگرم کند تا مأموران از راه برسند. لحظاتی بعد مأموران به محل آمدند و متهم را که منتظر طعمه‌ای بود، به دام انداختند. متهم پس از انتقال به اداره پلیس به جرم خود با همدستی دو نفر از دوستانش اعتراف کرد و برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت. مأموران در تلاشند تا دو همدست وی را بازداشت کنند. 
 
 تشکیل باند در زندان 
متهم دستگیر شده به نام کامبیز سردسته باند آدم‌ربایان مسافرکش‌نما است. وی که از سارقان سابقه‌دار است، ادعا می‌کند با اعضای باند در زندان آشنا شده‌است. 
 
کامبیز چند بار سابقه زندان داری؟ 
سه بار قبل از این دستگیر شده و به زندان افتاده‌ام. 
 
به چه جرمی؟ 
همه‌اش سرقت بود. سرقت لوازم خودرو، گوشی قاپی، سرقت خودرو و واقعیتش همه نوع سرقت انجام داده‌ام. 
 
چه شد که این بار شیوه سرقتت را تغییر دادی؟ 
من و اعضای باند در سرقت‌های دیگر سابقه‌دار بودیم و زود شناسایی می‌شدیم و به همین دلیل هم این‌بار تصمیم گرفتیم شیوه سرقت‌مان را تغییر بدهیم تا شناسایی نشویم. از طرفی با این شیوه پول بیشتری گیرمان می‌آمد. 
 
با اعضای باند چطور آشنا شدی؟ 
ما همه به جرم سرقت‌های مختلف در زندان بودیم که با هم آشنا شدیم. به هر حال هر نفر از ما کلی تجربه داشت و در نهایت تصمیم گرفتیم وقتی آزاد شدیم با این شیوه سرقت کنیم. باند را در زندان تشکیل دادیم و وقتی آزاد شدیم نقشه‌هایمان را اجرا کردیم. 
 
چرا از زندان عبرت نگرفتید؟ 
ما سابقه داریم و کسی به ما کار نمی‌دهد و به همین دلیل پس از آزادی دوباره شروع به سرقت کردیم. 
 
چرا از اسلحه استفاده می‌کردید؟ 
برای اینکه طعمه‌مان را بترسانیم و تسلیم ما شود و راحت‌تر بتوانیم از خانواده‌اش اخاذی کنیم. 
 
درباره شیوه سرقتتان توضیح بده؟ 
 ما دو خودرو داشتیم و برای اینکه شناسایی نشویم از پلاک سرقتی استفاده می‌کردیم یا پلاک را مخدوش می‌کردیم. معمولاً در میدان‌هایی که مسافر زیاد بودند در پوشش مسافرکشی شهروندان را سوار خودرویم می‌کردم و کمی آن‌طرف‌تر هم همدستانم به عنوان مسافر سوار می‌شدند. در بین راه با تهدید اسلحه مسافر را خفت و اموالش راسرقت می‌کردیم. 
 
شما از خانواده‌های آنها هم اخاذی می‌کردید؟ 
وقتی مسافری پول زیاد یا اموال با ارزشی همراه خودش نداشت، او را به مکان خلوتی در اطراف تهران منتقل و مجبورش می‌کردیم با خانواده‌اش تماس بگیرد. خانواده‌اش وقتی متوجه می‌شدند فرزندشان گروگان گرفته شده‌است، ناچار به حساب ما پول واریز می‌کرد. 
 
فکر نمی‌کردید از طریق کارت‌های بانکی شناسایی شوید؟ 
نه کارت‌های بانکی را از معتادان اجاره می‌کردیم.