ایمان هر انسانی با ذکر زبانی و شهادت قلبی به یگانگی پروردگار کامل نمیشود بلکه باید در این راه سختیها و مشکلات فراوانی را تحمل کند و حتی جان خود را در این راه در طبق اخلاص بگذارد. حضرت خدیجه(س) زمانی به رسالت رسول خدا(ص) ایمان آورده بود که پروردگار به رسولش فرمان داد رسالت خود را به صورت عمومی اعلام کند. این مرحله، سختترین و گاه دردناکترین مراحل برای پیامبر(ص) و خانواده او است. در این دوره، بهخصوص سالهای آغازین آن، حضرت خدیجه(س) و حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) بهشدت تحت فشار قرار داشتند و گاه خطر کشته شدن پیامبر(ص) را نیز مشاهده میکردند.
یکی از حوادث این دوره که در راستای حمایت حضرت خدیجه(س) و حضرت علی(ع) از پیامبر(ص) قابل مطالعه است، موضوعی است که در منابع تاریخی نقل شده است: «در ایام حج روزی پیامبر(ص) به بالای کوه صفا رفت و با صدای بلند به مردم خطاب کرد: «ای مردم، من رسول پروردگار هستم». آنگاه به کوه مروه رفت و باز سه بار مطلب خود را با صدای بلند به گوش مردم رساند؛ اما جاهلان عرب هر یک سنگی برداشته و در پی حضرت(ص) روان شدند. ابوجهل نیز سنگی برداشت و روان شد. او سنگ را چنان پرتاب کرد که به پیشانی حضرت(ص) خورد. خون بر صورت رسول خدا(ص) جاری شد. پیامبر(ص) به کوه ابوقبیس رفت و مشرکان نیز در پی او روانه شدند. در این میان شخصی خود را نزد حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) رساند و گفت : «پیامبر را کشتند». حضرت(ع) گریست و با شتاب خود را به حضرت خدیجه(س) رساند و او را از این خبر وحشتناک مطلع کرد. حضرت خدیجه(س) نیز به شدت غمگین و منقلب شد؛ چنانکه نتوانست بر خود مسلط شود و اشک بر گونههایش جاری شد». (تاریخ طبری، محمد بن جریر طبری، جلد ۲، صفحه ۲۰۸)
به این ترتیب هر دو برای رساندن خود به پیامبر(ص) تمام مکانها را جستوجو کردند، در این هنگام جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل شد و فرمود: «از گریه حضرت خدیجه(س) ملائکه به گریه درآمدند. او را بخواه و سلام به او برسان و بگو خدا به تو سلام میرساند و او را به خانهای در بهشت که از نور زینت داده شده، بشارت ده». حضرت علی(ع) و حضرت خدیجه(س) که همچنان در پی پیامبر(ص) بودند سرانجام آن حضرت(ص) را با صورتی خونین یافتند و به خانه آوردند. اما قریش که مطلع شدند پیامبر(ص) با کمک حضرت علی(ع) و خدیجه(س) به خانه منتقل شده، در پی آنها روانه شدند. آنان به خانه حضرت خدیجه(س) رفتند و شروع به سنگپرانی به خانه کردند. حضرت خدیجه(س) ناچار از خانه بیرون آمد و فرمود: «آیا شرم نمیکنید خانه زنی را که نجیبترین قوم شماست، سنگباران میکنید؟ آیا از خدا نمیترسید؟».
پس از سخن حضرت خدیجه(س) مردم پراکنده شدند. رسول خدا(ص) هم در این هنگام پیام جبرئیل را به وی رساند و حضرت خدیجه(س) در جواب فرمود: «إن الله هو السلام ومنه السلام وعلی جبرئیل السلام و علیک یا رسول الله السلام ورحمة الله وبرکاته... وعلی من سمع السلام إلّا الشیطان». همانا خداوند، سلام است و سلامتی از سوی اوست و بر حضرت جبرئیل سلام و بر تو ای رسول خدا(ص) سلام و رحمت و برکات خدا بر تو باد... و بر کسی که این سلام را میشنود مگر شیطان». (فتح الباری، ابن حجر عسقلانی، جلد ۷، صفحه ۱۰۵)
از مصادیق مجاهدت حضرت خدیجه(س) میتوان به موضوع پذیرش اسلام در سالهای جهل و گمراهی و نیز تقیه شدید در شرایط خوفناک و وحشتناک آن عصر اشاره کرد. میزان خطرات پذیرش اسلام در آن دوره به حدی بود که امام صادق(ع) فرمود: «پیامبر خدا(ص) پنج سال در مکه بهطور پنهانی میزیست؛ حضرت علی(ع) و حضرت خدیجه(س) با ایشان بودند و اسلام خود را پنهان و بهشدت تقیه میکردند». (کمالالدین، ابنماکولا، صفحه ۱۹۷)
خدیجه(س) سیده نساء قریش
از بالاترین فضائل حضرت خدیجه کبری(س) این است که از اندیشه بلند و فکر عمیق و بصیرت ژرف برخوردار بود؛ بهخصوص عقل عملی او در اوج خود قرار داشت. این امر را میتوان از انتخاب پیامبر اکرم(ص) به عنوان همسر آینده و شایسته خود از میان تمام خواستگاران ثروتمند و تاجر فهمید. حضرت خدیجه(س) از دوران طفولیت تجربیات گرانسنگی اندوخته بود. او با ترتیب دادن کاروانهای تجاری به کسب درآمد میپرداخت و با مدیریت قوی و به دور از رباخواری که رسم زمانه بود به تجارتی سالم رو آورده بود.
هر چند مدیریت قوی و درایت بینظیر او در تجارت، مقولهای مهم است؛ اما تابناکترین صفحات زندگی خدیجه(س) زمانی شکل میگیرد که با وجود زیبایی ظاهر و برخورداری از تمام صفات عالی، هرگز در جامعه فاسد آن روز، خود را نباخت و به چنان درجهای از کمال رسید که به وی لقب «طاهره» دادند. او از یاری فقرا رو برنمیتافت و خانهاش مأمن و پناه بیسرپرستها و نیازمندان بود. کرم سخاوت، دوراندیشی، درایت، عفت و پاکدامنی از وی بانویی پارسا ساخت و لقب «سیده نساء قریش» که در آن زمان به وی داده شد، از عمق نفوذ اجتماعی و نهایت احترام مردم به وی پرده برمیدارد.
مهمترین ویژگی حضرت خدیجه(س) در رفتار با پیامبر(ص)
مهمترین ویژگی حضرت خدیجه(س) در رفتار با پیامبر(ص)، درک ارزشهای واقعی او در برابر فریبندگیهای ظاهری و دنیوی بود. او معنای کمالات انسانی را بهخوبی شناخت و چون توانست آن را فقط در وجود پیامبر اکرم(ص) بیابد، حاضر شد تمام شخصیت و دارایی خود را برای درک آن فدا کند. او در این راه علاوه بر اموال خود از موقعیت اجتماعیاش نیز گذشت. حضرت خدیجه(س) برای درک این کمال واقعی، قالبهای جاهلی را شکست و بهایی سنگین ازجمله قطع رابطه با زنان قبیله، حتی تا زمان تولد حضرت فاطمه(س) را به جان خرید.
حضرت خدیجه(س) همانطور که اشاره شد این نوع نگرش خود را هنگام ابراز تمایل به ازدواج، اینگونه با پیامبر(ص) مطرح کرد: «یابن عمّ إنّی رغبت فیک لقرابتک وسعلتک فی قومک وأمانتک وحسن خلقک وصدق حدیثک» ای پسر عمو! من به خاطر خویشاوندی، شرافت تو در میان مردم، امانتداری، خوشخلقی و راستگوییات به تو تمایل پیدا کردم. (تاریخ طبری، محمد بن جریر طبری، جلد یک، صفحه ۵۲۱)
این نوع نگرش و رفتار، در جامعهای که عموم تودهها براساس ظواهر و زرق و برقهای دنیوی روابط خود را پایهریزی میکردند، نمیتوانست بدون پیامدهای تلخ و ناگوار باشد، بنابراین به فاصلهای اندک از پخش خبر ازدواج وی با امین قریش، گروهی از زنان به عیبجویی از وی رو آوردند و در محافل خود او را سرزنش کردند.
حضرت خدیجه(س)؛ الگویی برای همگان
بدون تردید، مادر به عنوان مؤثرترین عامل محیطی و وراثتی در پرورش و رشد شخصیت کودک نقش بسزایی دارد. حضرت خدیجه(س) علاوه بر اینکه در قرآن به عنوان مادر روحانی تمام مؤمنان معرفی شده، به عنوان مادری شایسته و باایمان در دامن خویش حضرت فاطمه(س)، دختری که رهبری اسلام پس از پیامبر اکرم(ص) و امام علی(ع) از نسل او پدید آمده و ادامه خواهد یافت را تربیت کرد.
مهرورزی و محبت به کودکان و رفع نیازهای معنوی و عاطفی فرزندان، یکی دیگر از اصول تربیتی اسلام است. حضرت خدیجه(س) به عنوان یک مادر دلسوز و مربی آگاه در این مورد حساسیت ویژهای داشت. زنان بزرگ نه تنها الگو و اسوه برای زنان هستند، بلکه مثال و نمونه برای کل جامعه به شمار میآیند. در همین راستا بیان فضائل و مقامات حضرت خدیجه(س) میتواند برای تمام جامعه اسلامی راهگشا باشد و الگوی زیبایی برای جامعه ایمانی قرار گیرد؛ زیرا به گواه پیامبر اکرم(ص)، حضرت خدیجه(س) از کاملترین زنان و بهترین الگوهایی است که فضائل و مقامات او به حد کمال رسیده است. شکی نیست که ذات پاک حضرت خدیجه(س) و اخلاق و کردار وی سبب رسیدن به موهبتها و فیوضات الهی شد. چه موهبتی از این بالاتر که با والاترین و برترین مخلوقات یعنی رسول خدا(ص) همنشین و همخانه شود و در محضر حضرت(ص) خدمتگزاری کند.
دهم رمضان؛ طلوع عامالحزن
دهم ماه مبارک رمضان یادآور داغ جانسوز و حادثه جانکاهی است که عصاره هستی، خاتم و افضل پیامبران را به سوگ نشاند. در سال دهم بعثت، بانوی بزرگ اسلام پس از ۲۵ سال همراهی و فداکاری در راه پیامبر(ص) با کولهباری از رنج، فداکاری، گذشت و ایثار در سن ۶۵ سالگی چشم از جهان فروبست و همسرش حضرت محمد(ص) را در میان دشمنان، در فراق جانسوزی تنها گذاشت. به روایتی این حادثه دردناک پس از سه روز از وفات ابوطالب(ع)، حامی دلسوز و فداکار پیامبر(ص) اتفاق افتاد و آنچنان موجب تأثر و حزن حضرت ختمی مرتبت(ص) شد که سال دهم بعثت را عامالحزن، سال غصه و غم نامگذاری کرد و در میان اندوه فراوان و اشکی چون باران، حضرت خدیجه(س) را در محلی به نام حُجون، قبرستان ابوطالب فعلی به خاک سپرد.