سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): برای انتظار باید محبوبه بود، باید پریزاد بود، باید مسیر آمدن را در بهار نذر کرد. باید در امتداد اسفند منتظر ماند. میبایست در راهرو رمضان رفت. آنگونه عارفانه و عاشقانه که شاعر شد. شعر سرود و شهر را به انتظار فراخواند. برای انتظار باید نیایش کرد، باید به دل شب زد، تا سپید دم رفت. به باغ سفر کرد، طراوت گل را فهمید. برای منتظر بودن باید مثل دوره گردها کوله باری از مهر داشت، کوله ای از بصیرت و دانایی، تا انتظار محقق شود.
محبوبه عابدینی- شاعر آیینی:
مسیر آمدنت را، بهار دارد نذر
اگر خزانِ فراقِ تو را، به سر آرد...
شب از سپیدهی صبحِ تو پرده بردارد
مسیر آمدنت را، بهار دارد نذر
که با طراوتِ گُلهای خود بیاراید
ندیدهای مگر ای آفتاب پرده نشین
که هستی اشتیاق برای رسیدنت دارد؟!
چرا حضور تو ای مهربان ترین، باران
بر انتظارِ زمین، آه، نم نمک نمیبارد؟
چقدر چشم جهان، صبحهای آدینه
نگاهِ حسرت خود را، به جاده بسپارد؟
چه میشود که خدا، با بهار این هفته
برای آمدنت، یک قرار بگذارد ۰۰۰
پریزاد محمدی- شاعر مهدوی:
جمعه در آیینهی اسفند
مولا جانم
جمعه در آیینهی اسفند
بر هر دلسوخته ای
داغی تازه میکند
قلم نوازشگر لاله هاست
در حوالی آمدنت
انتظاری که هزاران غزل
ناگفته در آستین دارد
صوت قرآن و اذان
در امتداد رمضان
گره زده ست دلها را
در طلوع ظهورت
بیا و محرم باش
به اسرار نهان
در حریم سوخته دلان
آقا جانم
دستانم خالی
کوله بارم تهی
با دلی زنگار گرفته
در تمنایم
قاصدک ها به نجوایند
تمام شهر مست
میکشاند مرا تا عرش
که بارانی ترین بانوی منتظرم.