شناسهٔ خبر: 71677730 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: برنا | لینک خبر

شهید ابراهیم هادی؛ شهیدی که با حریفش رفیق شد

برنا - گروه فرهنگ و هنر: شهید ابراهیم هادی به ورزش کشتی و باستانی بسیار علاقه داشت و احترام به بزرگتر‌ها از خصوصیات با ارزش بود و با حریفانش دوست و رفیق می‌شد. برنا - گروه فرهنگ و هنر: شهید ابراهیم هادی به ورزش کشتی و باستانی بسیار علاقه داشت و احترام به بزرگتر‌ها از خصوصیات با ارزش بود و با حریفانش دوست و رفیق می‌شد.

صاحب‌خبر -

دومین روز از پخش برنامه «جبهه» به موضوع «ورزشکاران در جنگ» اختصاص یافت و به بررسی نقش ورزشکاران در دوران جنگ پرداخته شد؛ از حضور قهرمانان در میدان نبرد تا ایثار و رشادت، روایت‌هایی نقل شد از شهدای ورزشی که میدان مسابقه را رها کرده بودند و در جبهه‌های جنگ به قهرمانان واقعی تبدیل شدند.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر برنا؛ مهمان نخستین بخش برنامه «جبهه»، رضا هادی؛ برادر شهید ابراهیم هادی، ورزشکار کشتی‌گیر و محسن کاوه از مربیان و ورزشکاران پیشکسوت کشتی ایران بودند.

برنامه با بریده‌ای از صحبت‌های رضا هادی؛ برادر شهید ابراهیم هادی شروع شد: «هشت سال بود که برادر ما مفقودالاثر شده بود و مادر ما همه امیدش این بود که فرزندش جزو اسرای جنگ باشد. آخرین اسرای جنگی که به ایران آمدند ولی خبری از ابراهیم نشد. مادر علاقه عجیبی به خوردن یخ پیدا کرده بود. دکتر هم به ما گفت بگذارید یخ بخورد.. مادر است طاقت نمی‌آورد... جگرش می‌سوزد.»

شهیدی که روی حریفش را بوسید و با او رفیق شد

رضا هادی درباره برادرش شهید ابراهیم هادی گفت: ابراهیم همیشه می‌گفت «به من پهلوان نگویید... پهلوان فقط حضرت علی (ع) بود.» او متولد ۳۶ خیابان هفده شهریور بود و در دبیرستان ابوریحان درس خواند. به ورزش کشتی و باستانی بسیار علاقه داشت. در سن ۱۳ سالگی ورزش کشتی و باستانی را شروع کرد؛ همیشه می‌گفت ورزش می‌کنم تا قوی باشم و دوست ندارم مقام بیاورم.

وی ادامه داد: «ابراهیم همیشه سعی می‌کرد از لباس‌هایی استفاده کند که اندام ورزشکارش مشخص نباشد. احترام به بزرگتر‌ها از خصوصیات با ارزش بود و با حریفانش دوست و رفیق می‌شد. دوستانی داشت که از لحاظ رفتاری و اخلاقی با او تفاوت داشتند ولی او معتقد بود که آنها هم کم‌کم به راه راست هدایت شده و نمازخوان می‌شوند. حاج حسن نجار زورخانه‌دار یکی از کسانی بود که او را به ورزش باستانی تشویق کرد؛ در زورخانه همه وضو می‌گرفتند و پیش از شروع ورزش حدیث می‌گفتند و بعد ورزش را آغاز می‌کردند.»

سعید ابوطالب یکی از میزبانان برنامه نیز درباره این شهید گفت: رفتار متواضعانه و پهلوانانه این شهید بزرگوار قابل تحسین است. کار‌هایی که از او سر می‌زند مانند تراشیدن موی خود بعد از تعریف اطرافیان، نمونه تهذیب نفسی است که بزرگان دین ما داشته‌اند. اخلاق پهلوانی او اجازه نمی‌دهد دشمن عراقی مجروح خود را زیر آفتاب رها کند و تمام مسیر هفت کیلومتری به سمت خاک ایران او را پشت خود حمل می‌کند. او در دعاهایش می‌گفت «یا رفیق من لا رفیق له» در واقع شهید ابراهیم هادی، تجسم دعای جوشن کبیر بود. آدمی معمولی بود که فضیلت‌های انسانی ساده داشت.»

همچنین در ادامه محسن کاوه، ورزشکاران پیشکسوت کشتی گفت: جوانان ما به الگو‌هایی مانند ابراهیم هادی نیاز دارند. خوب است که به شهدایی، چون ایشان بیشتر بپردازیم. امروز باید درس انسان بودن را به جوانان بیاموزیم و امثال ابراهیم هادی می‌توانند تاثیرگذار باشد.»

ستاره بود؛ ستاره شد

مهمان دومین بخش از برنامه «جبهه» سیدشهاب‌الدین بصام‌تبار، جانباز و ورزشکار بود. او جانبازی است که در عملیات والفجر ۸ دچار آسیب نخاعی شد، اما با این حال ورزش را کنار نگذاشت و در عرصه مسابقات ملی نیز مقام کسب کرد.

وی درباره سابقه ورزشی خود گفت: اوایل نوجوانی، چون قدم بلند بود والیبال بازی می‌کردم. به ورزش علاقه داشتم و این علاقه تا جبهه نیز با من بود؛ در آنجا هم ورزش می‌کردیم. حتی در جبهه یکی از دوستان مرشد زورخانه می‌شد و ورزش باستانی کار می‌کردیم. از جبهه این ورزش را یاد گرفتم و در همانجا روبروی دو کوهه برای خود گود زورخانه درست کردیم.

بصام‌تبار ادامه داد: تا اینکه در عملیات خیبر مجروح شدم. بعد از درمان و بهبودی دوباره به جبهه برگشتم و در عملیات والفجر ۸ نخاعم آسیب دید؛ از آن به بعد از ویلچر استفاده کردم. با این حال علاقه خود را به ورزش از دست ندادم. در ابتدا در رشته وزنه‌برداری معلولان مشغول شدم، اما به دلیل اینکه دستان بلندی داشتم برای این ورزش مناسب نبودم. سال ۷۴ ورزش را در رشته تیر و کمان ادامه دادم و در کنار همه اینها ورزش باستانی را ادامه می‌دادم. حتی به همراه برخی دیگر از دوستان جانبازم که روی ویلچر بودند خدمت رهبر رسیدیدم و ورزش باستانی کردیم؛ ایشان فرمودند از ورزش شما بسیار لذت بردم.

وی گفت: به نظرم دو نکته روحیه و جسم بسیار مهم است؛ استقامت و قوی شدن باعث می‌شود رزمنده احساس قدرت کند. ورزش باستانی ورزش پهلوانی است؛ ممکن است دیگر نتوانم راه بروم ولی همین که ورزش نمی‌گذارد بدتر شوم بسیار خوب است.

در این برنامه علی خلیلی، یکی از میزبانان به بصام تبار گفت: ما عرب‌ها ضرب‌المثلی داریم که «هر کسی از نام خود سهمی دارد»؛ نام شما شهاب‌الدین است و نور و ستاره هستید، به شما افتخار می‌کنیم.

مریم تجلایی، یکی دیگر از میزبانان نیز گفت: تبریک و دست مریزاد از آنِ همسران این جانبازان است که با صبوری عشقشان را سالم به جبهه فرستادند و جانباز تحویل گرفتند. صبوری، از خود گذشتگی و فداکاری همسران جانبازان بی‌نظیر و مثال‌زدنی است؛ به ویژه همسرانی که بعد از جانبازی این عزیزان تصمیم به زندگی با آنان را گرفتند.

فوتبالیست‌هایی که در جبهه نیز گل کاشتند

مهمانان بخش نهایی این برنامه، عباس عالی‌داعی، محسن رضایی‌گهر و مجید عالی‌داعی از اعضای تیم فوتبال فجر ورامین بودند. تیمی که ۱۸ شهید، ۲۳ جانباز و ۴۰ رزمنده دارد و به اعتقاد خودشان هنوز بعد از ۴۶ سال هنوز سرپاست. ورزشکارانی که دور هم جمع می‌شدند فوتبال بازی می‌کردند و در آن قرار اعزام و جبهه می‌گذاشتند و در نهایت گل‌های اصلی را در جبهه زدند.

عباس عالی‌داعی گفت: تأسیس تیم فوتبال فجر که در ابتدا به نام «هدف» بود در سال ۱۳۵۶ از محله‌ای شکل گرفت که امروز به نام «شهید ناصر نوپرور» است؛ این شهید بازیکن همین محل بود. ایشان بعد از جنگ به جبهه رفتند و جزو اولین شهدای این تیم بودند. شهید محسن قاجار، دیگر عضو این تیم بود که از تیم دیگری به ما پیوست. تیم هدف، تیمی محلی بود وقتی شهید قاجار عضو تیم ما شد، بچه‌های بیشتری را در تیم جمع کرد به طوری که هنوز هم تنها تیمی در سطح کشور هستیم که بیشترین شهید، جانباز و رزمنده دارد.

مجید عالی‌داعی در ادامه گفت: ابتدا که می‌خواستیم برای جبهه ثبت‌نام کنیم در منطقه کارخانه قند ورامین پایگاه بسیج مرکزی داشت و بچه‌های تیم داوطلبانه آمدند، کارت بسیج جنگ را گرفتند و وارد منطقه جنگی شدند. خوشبختانه همه این افراد برای عملیات و خط‌شکنی رفتند و همه عاشق این بودند که به فیض شهادت و ارزش‌های الهی برسند. با بسیاری از آنان هم‌سنگر بودم از جمله شهید فرزانگان که بورسیه امریکا داشت. او تنها کسی بود که پشت پیراهنش نوشته بود «آرزویم شهادت» که او را به همین اسم صدایش می‌کرند. از اخلاص آنان هر چه بگویم کم گفته‌ام.

سعید ابوطالب، یکی از میزبانان برنامه گفت: یکی از نکته‌هایی که کمتر ذکر می‌شود این است که رزمنده‌ها وقتی به جبهه می‌رفتند حتما می‌خواستند که به خط مقدم و عملیات برسند؛ به پست‌های امدادگر و بیسیمچی راضی نمی‌شدند، گویا همه می‌خواستند به نوعی گل بزنند.

علی خلیلی، دیگر میزبان این برنامه نیز گفت: من از شما ایرانی‌ها تعجب می‌کنم؛ همه در جبهه رفتن از هم سبقت می‌گیرید. ایثار و فداکاری می‌کنید، این واقعا تحسین برانگیز است.

مریم تجلایی، از میزبانان برنامه «جبهه» در ادامه گفت: شما عزیزان خودتان را فراموش کردید و افتخارتان این است که در هر شرایطی به شهیدان نسبت داشته باشید و از لحاظاتی که با آنان بودید می‌گویید. این دوستی برایم بسیار جذاب بود.

در انتها از خانواده‌های شهدای ورامین نیز دعوت شد روی صحنه بیایند و هر کدام از خاطرات شهیدان خود گفتند.

انتهای پیام/